اگر باران نبارد، آسمان دلگیر خواهد ماند
زمین چون کودکی در انتظار شیر خواهد ماند

اگر باران نبارد دشت، بی سجّاده خواهد شد
اگر باران نبارد رود، بی تفسیر خواهد ماند

اگر باران نبارد، از عطش جنگل چه خواهد کرد؟
یقین همچون کویری تفته از تبخیر خواهد ماند

اگر باران نبارد، سعی خورشید و صفای آب
به گِرد کعبة این خاک، بیتأثیر خواهد ماند

اگر باران نبارد ریشه ها ـ این بیشه های سبز!
به زندان سیاهِ خاک، در زنجیر خواهد ماند

اگر باران نبارد ـ گرچه میدانم که میبارد ـ
مدار فصلها در امتداد تیر خواهد ماند

اگر باران نبارد، بر شب ـ آن باران نورانی ـ
پی تثبیت خود این شام، بی شبگیر خواهد ماند

ببار ای جاری همواره! ای باران نورانی!
به دیدار تو تا کی این زمین پیر، خواهد ماند؟