نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: قصه پرغصه كربلا

  1. #1
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    قصه پرغصه كربلا

    با كاروان عشق
    قصه پرغصه كربلا

    خدا مي‌داند چه مي‌گذرد بر دل نازك كودكان حسين (ع)، وقتي سپاه شمر بن ‌ذي‌الجوشن را مي‌بينند، وقتي نگاهشان مي‌افتد به لشكر يزيد بن‌ركاب كلبي و دوهزار پاي ركابش.

    100860366047
    وقتي حصين بن‌نمير را با سپاهي ديگر مي‌بينند كه اسب‌ها را در كوفه زين مي‌كند و وارد كربلا مي‌شود. خدايا! مگر حسين‌بن علي كدام حلالي را حرام و كدام حرامي را حلال كرده است كه اين همه لشكر در مقابل او قد علم كرده‌اند؟!
    قصه كربلا پرغصه است، از همان وقت كه حضرت آدم عبورش از اين سرزمين افتاد و از بهشت رانده شد و گمشده‌اش حضرت حوا را در كربلا يافت. اشك ريخت و گريه كرد.

    نمي‌دانم چه شد. آدم ابوالبشر در اين صحرا به زمين افتاد و خون از پايش جاري شد و زبان به شكوه گشود كه خدايا مگر از من چه گناهي سر زد و مرا مستحق كيفر ديدي، من همه زمين را سير كردم و چنين ناراحتي تنها در اين سرزمين برايم حاصل شد و پاسخ شنيد، تو هيچ گناهي مرتكب نشدي، اما در اين سرزمين است كه فرزندت حسين را به ظلم و ستم خواهند كشت.

    قصه كربلا پرغصه است، كشتي نوح در اين سرزمين از حركت باز مي‌ايستد و ترس وجود نوح را فرا مي‌گيرد، آنچنان كه نوح اذعان به ترس خود كرد و حضرت جبرئيل بر او نازل شد و گفت: اي نوح! پسر خاتم اوصيا در اينجا كشته مي‌شود و نوح قاتل حسين را مورد لعن و نفرين قرار مي‌دهد.
    كربلا قصه‌اي پرغصه است، قصه لغزيدن مركب ابراهيم پيامبر و به زمين افتادن او و سرشكستن حضرتش، ابراهيم هم شكوه مي‌كند از اين حادثه و از جبرئيل مي‌شنود خون تو براي همراهي با خون پسر خاتم اوصيا بر زمين جاري شد.

    قصه كربلا پرغصه است، وقتي حضرت اسماعيل از اين سرزمين مي‌گذشت و از شهادت حسين‌بن‌علي آگاه شد، گريه كرد، گريه.

    خدايا! چه سري در خاك كربلاست كه وقتي موسي‌بن عمران از آن مي‌گذرد، پا زخمي مي‌شود بر اثر خارهاي اين سرزمين، تندباد آسمان كربلا فرش سليمان را به زمين مي‌كشد و پيامبر خدا را نقش زمين مي‌كند.

    كربلا قصه‌ها دارد، قصه لعن قاتلان حسين هنگام عبور عيساي مسيح از اين سرزمين، قصه درنگ اميرمومنان هنگام عبور به سوي صفين و گريه‌هاي حضرت و يادآوري شهادت فرزندش حسين عليه‌السلام.

    كربلا سرزمين قصه‌هاي پرغصه است ، براي همه، براي آنان كه حريم حرم را شكستند و فرزند رسول خدا را كشتند. خدا مي‌داند ، كربلا قصه‌اي دارد كه غصه آن در آسمان‌ها پيچيد وقتي علي‌اكبر (ع) روي زمين غلتيد، وقتي يادگار برادر قاسم ‌بن‌ حسن به ميدان رفت ، وقتي تير گلوي اصغر را نشانه گرفت و عبدالله روي زمين در خون تپيد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. کاربر مقابل از M.A.H.S.A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/