میان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پرارزشى را به نام بزرگى از بزرگان آغاز مى کنند، و نخستین کلنگ هر مؤ سسه ارزنده اى را به نام کسى که مورد علاقه آنها است بر زمین مى زنند، یعنى آن کار را با آن شخصیت مورد نظر از آغاز ارتباط مى دهند.
ولى آیا بهتر نیست که براى پاینده بودن یک برنامه و جاوید ماندن یک تشکیلات ، آن را به موجود پایدار و جاویدانى ارتباط دهیم که فنا در ذات او راه ندارد، چرا که همه موجودات این جهان به سوى کهنگى و زوال مى روند، تنها چیزى باقى مى ماند که با آن ذات لایزال بستگى دارد.
اگر نامى از پیامبران و انبیاء باقى است به علت پیوندشان با خدا و عدالت و حقیقت است که کهنگى در آن راه ندارد، و اگر فى المثل اسمى از (حاتم ) بر سر زبانها است به خاطر همبستگیش با سخاوت است که زوال ناپذیر است .
از میان تمام موجودات آنکه ازلى و ابدى است تنها ذات پاک خدا است و به همین دلیل باید همه چیز و هر کار را با نام او آغاز کرد و در سایه او قرار داد و از او استمداد نمود لذا در نخستین آیه قرآن مى گوئیم (بنام خداوند بخشنده بخشایشگر) (بسم الله الرحمن الرحیم ). این کار نباید تنها از نظر اسم و صورت باشد، بلکه باید از نظر واقعیت و معنى با او پیوند داشته باشد چرا که این ارتباط آن را در مسیر صحیح قرار مى دهد و از هر گونه انحراف باز مى دارد و به همین دلیل چنین کارى حتما به پایان مى رسد و پر برکت است .
به همین دلیل در حدیث معروفى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مى خوانیم : (کل امر ذى
بال لم یذکر فیه اسم الله فهو ابتر): (هر کار مهمى که بدون نام خدا شروع شود بیفرجام است ).
امیر مؤ منان على (علیه السلام ) پس از نقل این حدیث اضافه مى کند انسان هر کارى را مى خواهد انجام دهد باید بسم الله بگوید یعنى با نام خدا این عمل را شروع مى کنم ، و هر عملى که با نام خدا شروع شود خجسته و مبارک است .
و نیز مى بینیم امام باقر (علیه السلام ) مى فرماید: سزاوار است هنگامى که کارى را شروع مى کنیم ، چه بزرگ باشد چه کوچک ، (بسم الله ) بگوئیم تا پر برکت و میمون باشد).
کوتاه سخن اینکه پایدارى و بقاء عمل بسته به ارتباطى است که با خدا دارد.
به همین مناسبت خداوند بزرگ در نخستین آیات که به پیامبر وحى شد دستور مى دهد که در آغاز شروع تبلیغ اسلام این وظیفه خطیر را با نام خداشروع کند: (اقرء باسم ربک ).
و مى بینیم حضرت نوح (علیه السلام ) در آن طوفان سخت و عجیب هنگام سوار شدن بر کشتى و حرکت روى امواج کوه پیکر آب که هر لحظه با خطرات فراوانى روبرو بود براى رسیدن به سر منزل مقصود و پیروزى بر مشکلات به یاران خود دستور مى دهد که در هنگام حرکت و در موقع توقف کشتى (بسم الله ) بگویند (و قال ارکبوا فیها بسم الله مجراها و مرسیها) (سوره هود آیه 41).
و آنها این سفر پر مخاطره را سرانجام با موفقیت و پیروزى پشت سر گذاشتند و با سلامت و برکت از کشتى پیاده شدند چنانکه قرآن مى گوید: (قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و على امم ممن معک ) (سوره هود آیه 48).
و نیز سلیمان در نامه اى که به ملکه سبا مى نویسد سر آغاز آن را (بسم
الله ) قرار مى دهد (انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم ...) (سوره نحل آیه 30).
و باز روى همین اصل ، تمام سوره هاى قرآن با بسم الله آغاز مى شود تا هدف اصلى که همان هدایت و سوق بشر به سعادت است از آغاز تا انجام با موفقیت و پیروزى و بدون شکست انجام شود.
تنها سوره توبه است که (بسم الله ) در آغاز آن نمى بینیم چرا که سوره توبه با اعلان جنگ به جنایتکاران مکه و پیمانشکنان آغاز شده ، و اعلام جنگ با توصیف خداوند به رحمان و رحیم سازگار نیست .
در اینجا توجه به یک نکته لازم است و آن اینکه ما در همه جا بسم الله مى گوئیم چرا نمى گوئیم (بسم الخالق ) یا (بسم الرازق ) و مانند آن ؟!
نکته این است که (الله ) چنانکه به زودى خواهیم گفت ، جامعترین نامهاى خدا است و همه صفات او را یکجا بازگو مى کند، اما نامهاى دیگر اشاره به بخشى از کمالات او است ، مانند خالقیت و رحمت او و مانند آن .
از آنچه گفتیم این حقیقت نیز روشن شد که گفتن (بسم الله ) در آغاز هر کار هم به معنى (استعانت جستن ) به نام خدا است ، و هم (شروع کردن به نام او) و این دو یعنى (استعانت ) و (شروع ) که مفسران بزرگ ما گاهى آن را از هم تفکیک کرده اند و هر کدام یکى از آن دو را در تقدیر گرفته اند به یک ریشه باز مى گردد، خلاصه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند یعنى هم با نام او شروع مى کنم و هم از ذات پاکش استمداد مى طلبم .
به هر حال هنگامى که کارها را با تکیه بر قدرت خداوند آغاز مى کنیم خداوندى که قدرتش مافوق همه قدرتها است ، سبب مى شود که از نظر روانى نیرو و توان بیشترى در خود احساس کنیم ، مطمئن تر باشیم ، بیشتر کوشش ‍ کنیم ، از عظمت مشکلات نهراسیم و ماءیوس نشویم ، و ضمنا نیت و عملمان را پاکتر و خالصتر کنیم .
و این است رمز دیگر پیروزى به هنگام شروع کارها به نام خدا.
گر چه هر قدر در تفسیر این آیه سخن بگوئیم کم گفته ایم چرا که معروف است على (علیه السلام ) از سر شب تا به صبح براى (ابن عباس ) از تفسیر (بسم الله ) سخن مى گفت ، صبح شد در حالى که از تفسیر (با) بسم الله فراتر نرفته بود) ولى با حدیثى از همان حضرت این بحث را همینجا پایان مى دهیم ، و در بحثهاى آینده مسائل دیگرى در این رابطه خواهیم داشت .
(
عبدالله بن یحیى ) که از دوستان امیر مؤ منان على (علیه السلام ) بود به خدمتش آمد و بدون گفتن بسم الله بر تختى که در آنجا بود نشست ، ناگهان بدنش منحرف شد و بر زمین افتاد و سرش شکست ، على (علیه السلام ) دست بر سر او کشید و زخم او التیام یافت بعد فرمود: آیا نمى دانى که پیامبر از سوى خدا براى من حدیث کرد که هر کار بدون نام خدا شروع شود بى سرانجام خواهد بود، گفتم پدر و مادرم به فدایت باد مى دانم و بعد از این ترک نمى گویم ، فرمود: در این حال بهره مند و سعادتمند خواهى شد.
امام صادق (علیه السلام ) هنگام نقل این حدیث فرمود: بسیار مى شود که بعضى از شیعیان ما بسم الله را در آغاز کارشان ترک مى گویند و خداوند آنها را با ناراحتى مواجه مى سازد تا بیدار شوند و ضمنا این خطا از نامه اعمالشان شسته شود)