13900907110125 PhotoA

لیگی که با 18 تیم فقط 2 سهمیه دارد


به گزارش خبرگزاری فارس، فوتبال در عین حال که یک ورزش هیجان‌انگیز است، تجارتی پرسود محسوب می شود. تجارتی که جهان به آن نیاز دارد. البته صاحبان باشگاه‌های بزرگ سود فراوانی از این تجارت می‌برند ولی تجارت فوتبال برای آنها چیز دیگری است. به عبارتی بدی‌ها و خوبی‌های آن با همه تجارت‌های دیگر تفاوت‌های قابل اشاره‌ای دارد.
بازرگانان بازار فوتبال، از خرید ورزشکاران و از نام آنها سودهای کلان می‌برند ولی در جایی مثل اروپا، همه ریخت و پاش‌ها و ولخرجی‌هایی که در فوتبال می‌شود، با قواعد بازرگانی مدرن همسو است. امروزه فوتبال به عنوان یک حرفه شناخته شده است و زمانی که فعالیتی به عنوان یک حرفه شناخته می‌شود، برای آن در اقتصاد جایگاهی را تعریف می‌کنند. رخدادهای عصر حاضر موجب شده که صرفه‌های اقتصادی فوتبال بسیار چشمگیر شود به شکلی که باشگاه‌های فوتبال در دنیا، جزئی از بنگاه‌های سودده هستند. فوتبال با بیشترین علاقه‌مند در میان صدها رشته ورزشی در دنیا مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته و موفقیت در آن به منزله موفقیت‌های اقتصادی اجتماعی و سیاسی است.
فوتبال صنعت است، چون داده، ستانده و ارزش افزوده دارد و ورودی و خروجی آن، بر مبنای یک سیستم تعریف شده است.در تمام دنیا، پول حرف اول و آخر را در فوتبال می‌زند و به همین دلیل یک صنعت پول‌ساز شناخته می‌شود ولی در ایران یک ورزش هزینه‌بر است. فوتبال ایران فقط هزینه دارد و هیچ‌ گونه درآمدی ندارد. باشگاه‌های ایرانی از دولت بودجه می‌گیرند و خرج می‌کنند ولی به هیچ‌وجه توانایی درآمدزایی ندارند. امروزه باشگاه‌های ورزشی در جهان، واحدهایی هستند که برای هدف‌های اقتصادی تشکیل و اداره می‌شوند. باشگاه‌ها برای به‌دست آوردن منافع اقتصادی، ورزش یا ورزش‌های خاصی را انتخاب کرده و در آن‌ها فعالیت می‌کنند تا بتوانند بر آن اساس درآمد بیشتری به‌دست آورند. باشگاه‌ها هواداران خود را خواهند داشت و از محل فروش بلیت برای ورود به ورزشگاه، اجازه فیلمبرداری و عکاسی، آگهی‌های تجاری در زمین مسابقه یا روی لباس ورزشکاران، دریافت بابت انتقال بازیکنان به باشگاه‌های دیگر و مسائلی مانند این، درآمدهای زیادی را به‌دست می‌آوردند. مدیران باشگاه‌ها بر این اساس باید شرایط خود را تنظیم کنند که هزینه‌های فراهم‌سازی امکانات ورزشی از جمله ورزشگاه، حقوق و مزایای بازیکنان و مربیان و سایر هزینه‌های باشگاه را بپردازند، سود به دست آورند، مالیات بپردازند و باقیمانده را به صاحبان سهام باشگاه بپردازند. در چنین شرایطی، باشگاه سودآور است. بنابراین با توجه به توانایی در به‌دست آوردن سود، سرقفلی ارزشمندی نیز خواهد داشت. این صنعت با تغییر ساختار سنتی باشگاه‌های فوتبال و تجاری شدن آنها، رونق قابل توجهی گرفته است. از سوی دیگر این صنعت پرسود در ایران هنوز نتوانسته از این موضوع بهره کافی ببرد. دلیل اصلی مشکل‌های فوتبال ایران این است که اقتصاد ایران دولتی است و به شکل انحصاری عمل می‌کند. همین مساله، فوتبال ایران را با مشکل مواجه کرده است، به این دلیل که فوتبال جدا از دیگر صنایع نیست. مالکیت دولتی بیشتر شرکت‌های تجاری سبب می‌شود که رقابتی میان آنها وجود نداشته باشد. از طرفی، باشگاه‌های ما نیز دولتی‌ هستند و مانعی در راه درآمدزایی فوتبال به حساب می‌آیند. تا هنگامی که دولت به باشگاه‌ها کمک می‌کند، آن‌ها نیز به سمت درآمدزایی نخواهند رفت.

*تغییرات ساختاری؛ نیازی اساسی برای حرفه ای شدن باشگاه ها
با توجه به اینکه ما در اقتصاد کشورمان به صورت درون‌گرا عمل می‌کنیم، بیشتر حامیان مالی نیز رغبتی برای سرمایه‌گذاری مستقیم ندارند، به همین دلیل با سوءمدیریت خود، بسیاری از حامیان مالی را از دست داده‌ایم. اگر نگاهی به تیم‌های حاضر در لیگ برتر بیندازیم، به راحتی متوجه می‌شویم تعداد زیادی از آنها دولتی هستند. سایپا، صبا، مس کرمان، سپاهان، ذوب‌آهن، صنعت نفت، راه‌آهن، پرسپولیس و استقلال تهران. تیم‌هایی نیز وابسته به نیروهای نظامی هستند مانند فجر سپاسی و ملوان و حتی تراکتورسازی. خصوصی شدن باشگاه‌ها یک امر اجتناب‌ناپذیر است که این مساله یک سری مقدمات می‌خواهد.
آذرماه سال 88 در راستای بررسی راه‌های رسیدن به خصوصی سازی باشگاه‌ها و فوتبال ایران، همایشی با حضور تعدادی از بزرگان فوتبال و اشخاص با تجربه در این زمینه برگزار شد. جوزپه سنیوری، بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایتالیا و باشگاه لاتزیو، استفانوکایرا،عضو اتحادیه فوتبال ایتالیا در آن زمان به ایران سفر کردند و در این همایش شرکت کرده و در مورد خصوصی‌سازی ورزشی صحبت‌هایی کردند. هدف این همایش آشنا کردن باشگاه‌های ایران با خصوصی‌سازی عنوان شده بود. در هر حال باشگاه‌های ایران باید به سمت خصوصی‌سازی بروند و برگزاری این همایش‌هایی از این دست موجب آشنایی دست‌اندرکاران و مدیران فوتبال با مبانی تئوری و علمی خصوصی‌سازی خواهد شد.
استفانو کایرا در سخنرانی خود گفت: ما صاحب تجربه‌هایی هستیم که آن را به مرور به ایران منتقل می‌کنیم تا بتوانیم در حل مشکل خصوصی‌سازی باشگاه‌ها در ایران کاری را انجام دهیم. او در ادامه فوتبال ایتالیا و ایران را مقایسه کرد و گفت: از سال 1981 دو اتفاق مهم در فوتبال ایتالیا رخ داد. یکی آن‌که در همان سال قوانین ورزش تغییر کرد و برای نخستین بار به بازیکنان فوتبال هویت بخشیده شد و ارتباط خاصی میان بازیکنان و باشگاه‌ها به وجود آمد. اتفاق دوم در سال 1995 افتاد که برخی از باشگاه‌ها قوانینی را گذاشتند که بتوانند به صورت مستقل حقوقشان را به‌دست آورند. به همین دلیل باشگاه‌های ایتالیایی از سال 95 تا امروز رشد مهمی داشتند.اقتصاد ایران چگونه است؟
اقتصاد ایران در سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تعریف شده است. برای رسیدن به خصوص سازی، دولت باید از مسیر تعاونی عبور کرده و به هدف خود برسد ولی آن‌‌طور که برمی‌آید، دولت قصد دارد بدون گذر از بخش دوم یعنی تعاون، می خواهد بلافاصله همه چیز را به خصوصی سازی برساند. این موضوع مو جب شده تا روند خصوصی سازی فوتبال ایران با مشکل‌های بزرگی روبه‌رو شود. مدیران ورزشی دوست دارند مدلی ایرانی برای خصوصی سازی ورزش ایران تعریف کنند، غافل از آن‌که اقتصاد قوانینی دارد که برای همه باید آن‌را اجرا کنند. در دنیا ۵۰ سال است که در حال کار روی این موضوع هستند و در نهایت نیز دو سبک انگلیسی و ایتالیایی برای خصوصی شدن فوتبال ارائه شده است. در مدل ایتالیایی، درآمدهای باشگاه در قالب‌ بنگاه‌های کوچکی تعریف کرده‌اند. این مدل می‌تواند به شکل خانوادگی هم اداره شود. مانند یوونتوس و فیات که زیر نظر خانواده آنیلی اداره می‌شوند.
ماسیمو موراتی، مالک متمول اینترمیلان نیز با حضور در صنعت نفت، باشگاهشان را از این راه اداره می‌کند. غول نفتی ایتالیا از این راه به کسب و کار در دنیای فوتبال اقتصادی شده و خیلی خوب نیز توانسته نرآتزوری را به بالاترین قله‌های موفقیت در فوتبال ایتالیا و اروپا برساند. این مدل در فوتبال ایران جواب نداد زیرا همه از سرنوشت باشگاه استقلال اهواز آگاه هستند. در مدل انگلیسی، سهام باشگاه واگذار می‌شود. یعنی باشگاه مال مردم است. سهام را با مقیاس خرد ولی در عرصه وسیع به مردم می‌دهند و در واقع مردم تصمیم می‌گیرند که چه کسی مدیر عامل باشد. همه ناظر بر کسب و کار باشگاه هستند و بر بالا یا پائین رفتن سهام خود نظارت دارند ولی در ایران باید مراقب بود که با ورود افراد و سازمان‌های خاص سهام‌ها از جیبی به جیب دیگر نروند!
مدل ایرانی خصوصی سازی نمی‌تواند جدا از این موارد یاد شده باشد زیرا برای ساخت یک ساختمان، باید پی محکمی ایجاد شود و این پی محکم در همه ساختمان‌ها باید از یک نوع باشند. در ایران زمانی بخش خصوصی می‌تواند موفق شود که معنای مدیریت و مالکیت بخش خصوصی درک شود.

*ترکیه الگویی مناسب برای خصوصی شدن باشگاه های ایرانی
30 سال پیش مسئولان فوتبال ترکیه تصمیم گرفتند فوتبال این کشور را آرام آرام به بخش خصوصی واگذار کنند. برنامه‌ریزی‌های دقیقی انجام دادند و با الگو برداری از کشورهای موفق در این زمینه، فعالیت خود را آغاز کردند. فدراسیون فوتبال ترکیه فعالیت خود را سال 1923 میلادی آغاز کرده، یعنی سه سال بعد از شروع فعالیت فدراسیون فوتبال ایران. فوتبال ترکیه پس از موفقیت حضور در جام جهانی 1954، دچار رکود و افت محسوس در رده های ملی و باشگاهی شد، اما در اواخر دهه هشتاد میلادی با ورود سرمایه گذاران، این رشته پرطرفدار و درآمدزا دچار دگرگونی شد. به عقیده بسیاری از کارشناسان، علاقه زیاد تورگوت اوزال، رییس جمهور فقید ترکیه به فوتبال از یک طرف و کسب درآمدهای کلان از این رشته ورزشی از سویی دیگر دست به دست هم داد تا فوتبال ترکیه در سال 1992 میلادی از حالت دولتی به خصوصی تغییر ماهیت دهد. دولت ترکیه به تمام تیم‌های فوتبالش وام‌های 10 میلیون دلاری بلند مدت 30 ساله به همراه زمین و امکانات داد تا خصوصی شوند و از آن‌ها خواست در بلند مدت این هزینه را پس دهند. این سیاست دولت ترکیه باعث رشد فوتبال باشگاهی این کشور شد. فوتبال ما نیز نیاز به چنین مدلی برای خصوصی‌سازی دارد. دولت ترکیه با دادن وام های کم بهره و بلندمدت، شرایط را برای سرعت بخشیدن به روند خصوصی سازی باشگاه ها و حرفه ای شدن فوتبال در این کشور مهیا کرد، به طوری که فوتبال ترکیه در کمتر از 10 سال به طور کامل حرفه ای شد. یکی از مهم ترین منابع درآمد باشگاه های ترکیه ای پخش مستقیم مسابقه‌های تلویزیونی است. اکنون 10 درصد کل درآمد پخش مستقیم تلویزیونی متعلق به فدراسیون فوتبال این کشور بوده و 50 درصد کل این درآمد در اختیار تیم های لیگ برتری قرار می گیرد و 40 درصد باقی مانده این درآمد نیز به چهار باشگاه پرطرفدار و صاحب نام بشیکتاش، گالاتاسرای، فنرباغچه و ترابوزان اسپور تعلق می گیرد. هم‌چنین در حال حاضر بیش از 80 درصد بودجه باشگاه ها از طریق پخش مستقیم رقابت ها و سایر درآمدها مانند انتقال بازیکن، فروش بلیت، جذب حمایت کنندگان مالی و ... تامین می شود. حضور سرمایه داران بخش خصوصی در راس باشگاه‌ها و مدیریت تیم های فوتبال باعث ارتقای فوتبال باشگاهی و ملی ترکیه در سطح جهان شده است. به عنوان نمونه تیم گالاتاسرای در سال 2000 میلادی با غلبه بر تیم آرسنال انگلیس، قهرمان جام اتحادیه باشگاه های اروپا (جام یوفا) شد و با پیروزی مقابل تیم پرستاره رئال مادرید اسپانیا، توانست سوپر جام باشگاه های اروپا دست یافت. تیم ملی فوتبال ترکیه نیز در هفدهمین دوره رقابت های جام جهانی در سال 2002 میلادی به مقام سومی جهان دست یافت تا شگفتی دیگری در تاریخ برگزاری این مسابقه ها رقم بخورد. با توجه به تجربه موفق بخش خصوصی و سرمایه گذاران در فوتبال ترکیه از یک سو و شباهت های زیاد فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و جغرافیایی این کشور با ایران، می توان فوتبال ترکیه را به عنوان الگوی مناسب و موافق در جهت حضور بخش خصوصی در فوتبال ایران و گامی به سوی حرفه ای شدن فوتبال در ایران برشمرد.
نوع نگاه به خصوصی سازی فوتبال در ایران وقتی سخن از بسترسازی برای خصوصی سازی می کنیم، به این معناست که وزارت ورزش و جوانان باید ابتدا نگاه خود را نسبت به بخش خصوصی شفاف کند.
حضور بخش خصوصی را یک نعمت اجتماعی بداند و به دنبال جذب و تشویق آن برآید. باید پا را فراتر گذاشته با اهدای تسهیلات و تشویق عملی و علمی، سرمایه گذار را به صحنه بکشاند و از حضور او استقبال نماید. همان کاری را که کشورهای توسعه یافته انجام می‌دهند.
در ترکیه 11 نفر از سران بخش خصوصی مسوول خصوصی کردن ورزش این کشور شدند. دولت با اهدای وام هایی کلان با بهره ناچیز که پیش از این به آن اشاره شد، امکان سرمایه گذاری بخش خصوصی را فراهم کرد و پس از مدتی نه تنها آن بهره ناچیز را بخشید بلکه از اصل وام اهدایی هم صرف نظر کرد تا بستر بخش خصوصی را برای تحول‌های اساسی‌تر فراهم نماید. این حرکت موجب تحول بزرگی در ورزش ترکیه شد و امروز فوتبال ترکیه شانه به شانه بزرگان فوتبال اروپا فعالیت می کند و یکی از الگوهای قابل بررسی برای خصوصی کردن ورزش در کشورمان است. خصوصی سازی و کوچک سازی دولت، از اولویت‌های کاری در کشور است که باید به آن توجه ویژه‌ای شود. پیرامون کوچک سازی دولت در امر ورزش، می توان به الگوی مناسب دیگری اشاره کرد.
دولت آلمان با تلفیق کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی، اقدام به کوچک کردن ساختار اداری ورزش کشور خود کرد که نتیجه آن تقویت بخش خصوصی با کوچک کردن بافت اداری ورزش این کشور بوده است.

*بزرگ‌ترین معیارها برای خصوصی شدن باشگاه ها
ورزش حرفه‌ای، دارای ماهیت خصوصی است. در بیشتر کشورهای صاحب ورزش پیشرفته، ورزش دارای تشکیلات و سازماندهی غیردولتی است. در کشور ما طی چند سال گذشته به دلیل نبود این نوع ورزش، چنین سازمان‌هایی وجود نداشت و برای ایجاد آن‌ها نیاز به مقرراتی خاص و تغییر ساختار کنونی ورزش احساس می‌شد. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته، باشگاه‌های ورزشی و باشگاه‌داری از طریق بخش خصوصی ایجاد و اداره می‌شوند و پیامدهای اقتصادی مهم و پرارزشی را در بردارند. در کشورهای صاحب نام، ورزش حرفه‌ای جدا از دولت است. در تمام باشگاه‌ها، حضور دولت امری غیرمعقول و در بسیاری از کشورهای اروپایی نظیر انگلستان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و آلمان امری غیرقانونی تلقی می‌شود.
با این حال بیشتر باشگاه‌های فوتبال کشور در اختیار دستگاه‌های دولتی بوده و شواهد نشان از آن دارد که اکثر آن‌ها از دستیابی به حداقل معیار های حرفه‌ای در ابعاد مختلف ناتوانند. شاید بتوان دلیل اصلی این امر را در دخالت دولت در باشگاه‌داری جستجو کرد. اصول حرفه‌ای حاکم بر ورزش و فوتبال جهان، دخالت دولت در فوتبال را رد کرده و ما را به سوی خصوصی سازی باشگاه ها فرا می‌خواند.
خصوصی سازی نیازمند بستر سازی بسیاز بزرگی است که اگر این بستر فراهم نشود، خصوصی سازی می‌تواند عواقب منفی بر جای بگذارد. وزارت ورزش می تواند با همکاری فدراسیون فوتبال و بهره‌گیری از کارشناسان، در این زمینه قوانینی را به تصویب برساند تا همه چیز با یک برنامه اساسی پیش برود. درآمدزا نبودن تیم‌ها، بزرگ ترین مانع برای خصوصی شدن است. باید به بخش خصوصی اعتماد کرد و تا جایی که امکان دارد از آن حمایت شود تا به صورت آرام آرام کلیه باشگاه‌های فوتبال خصوصی شوند. اگر فوتبال به شکل صحیح به بخش خصوصی واگذار شود، بدون شک درآمدزا خواهد شد زیرا برای بخش خصوصی مهم است که وقتی هزینه می کند، بتواند چندین برابر آن درآمد داشته باشد. دولت می‌تواند به‌جای آن‌که هزینه کند، می‌تواند پول‌هایی که به تیم‌ها تزریق می‌کند را به عنوان وام در اختیار تیم ها قرار دهد تا ساختار باشگاهی از پایه ایجاد شود. یعنی درست همان راهی که ترکیه رفت. آن چه مثل یک چالش بزرگ فراروی باشگاه‌ها است، حقوق اقتصادی آن‌هاست که شامل حق کپی رایت، پخش مستقیم تلویزیونی، تبلیغات دور زمین و تبلیغات روی لباس، فروش اجناس ورزشی با آرم باشگاه، فروش بلیت و ... است که البته بیشتر این مشکل‌ها در بخش های غیرورزشی نیز به چشم می آید. البته در این راه حمایت‌های دولت بسیار به چشم خواهد آمد. ایجاد ورزشگاه ها به وسیله شهرداری‌ها و واگذاری آن ها به باشگاه‌ها یکی از مهم‌ترین نکته‌ها است. این مساله باید برطرف شود تا به طور جدی وارد بحث خصوصی سازی شد. در غیر این صورت ممکن است خصوصی سازی عواقب منفی بر جای بگذارد. یعنی همان‌ چیزی که اکنون نظاره‌گر آن هستیم.

*به صدا درآمدن زنگ خطر با کسر سهمیه های ایران
در آخرین ارزیابی های AFC و کمیته لیگ قهرمانان آسیا سهیمه ایران از 4 تا به 3 سهمیه کاهش یافت تا به نوعی زنگ خطر برای فوتبال باشگاهی ایران به صدا درآید. ارزیابی ها نشان می دهد که با امکانات موجود در باشگاه ها و با توجه به کاستی های متعدد نرم افزاری و سخت افزاری فوتبال ایران ظرفیت لیگ 18 تیمی را ندارد.لیگ برتر ما عنوان لیگ برتر حرفه ای را یدک می کشد اما از میان 18 تیم موجود کم تر می توان باشگاهی را یافت که همه معیارهای حرفه ای یک باشگاه فوتبال را داشته باشد.
کره جنوبی، امارات، قطر، عربستان و استرالیا سهمیه های بیشتری از ایران در لیگ قهرمانان دارند،‌اما تعداد تیم های باشگاهی شان با وجود در اختیار داشتن امکانات بیشتر و معیارهای حرفه ای مطلوب تر کم تر از ایران است.
در برخی از باشگاه های لیگ برتری هیچ معیاری از فوتبال حرفه ای دیده نمی شود، اما سوال اینجاست که چه دلیلی وجود دارد که در لیگ برتری که روز به روز از اعتبار و امکاناتش کاسته می شود مسابقات را با 18 تیم برگزار کنیم.
با توجه به تصمیم جدید مسئولان AFC بهتر است برای بالا بردن شرایط کیفی باشگاه ها به کاهش تعداد تیم ها در لیگ برتر تمرکز کرده و بستری را فراهم کنیم که با وجود تعداد کم تر تیم ها در مسابقات لیگ؛ به لحاظ کیفی سطح خود را ارتقا داده و نظر مساعد کمیته اجرایی لیگ قهرمانان آسیا را به دست آوریم و با همه سهمیه ها نمایندگان خود را راهی تورنمنت های بین المللی بکنیم.