516-517

نگه دارد.
هر کجا تریسی و جف قدم می گذاشتند ، توسط یک تیم از پلیس هلند تحت مراقبت بودند.
کوپر هر شب گزارشی را که از طرف بازرس دورن برای او فرستاده می شد با دقت مطالعه میکرد هیچ چیز غیر عادی در آن گزارش ها وجود نداشت مظنون بود و از شدت سو ظنش هم به هیچ وجه کاسته نمی شد او با خودش میگفت:
-تریسی در حال اجرای یک نقشه است ولی نمی دانم خبر دارد که تحت تعقیب است یا نه؟و آیا می داند که من قصد نابود کردنش را دارم؟
چون کارآگاهان همه گزارش داده بودند که تریسی و جف استیونس یک زندگی توریستی عادی را در آمستردام می گذرانند بازرس ون دورن به کوپر گفت:
-آیا فکر نمیکنید که شما اشتباه کرده باشید؟به نظر می رسد که انها در هلند فقط مشغول گشت و تفریح هستند.
کوپر با سماجت جواب داد:
-نه من اشتباه نمیکنم او را رها نکنید.
او به تدریج از اینکه زمان میگشذت احساس بدی داشت اگر تریسی هیچ حرکت مشکوکی انجام نمی داد گروه تعقیب کارشان را رها میکردند ولی او قصد داشت نگذارد این اتفاق بیفتد این بود که خود او هم به یکی از تیم های تعقیب کننده ملحق شد.
تریسی و جف در دو اتاق مجزا و مجاور یکدیگر در هتل اقامت کرده بودند و تمام روز را با هم می گذراندند و هر شب گزارش تیم های مراقبت با یک جمله به پایان می رسید:
-هیچ چیز مظنونی ملاحظه نشد.
-صبر!ً
دانیل کوپر به خودش میگفت:
-باید صبر کرد!
به پیشنهاد دانیل کوپر بازرش ون دورن نزد فرمانده ویلمز رفت تا اجازه بگیرد که یک میکروفون رادیویی در اتاق های ان دو در هتل کار گذاشته شود اجازه صادر نشد.
رئیس پلیس گفت:
-وقتی دلیل موجهی برای مظنون بودن آن دو پیدا کردی نزد من بیا تا آن موقع من نمی توانم اجازه بدهم که در اتاق کسانی که تنها گناهشان گشت و گذار است میکروفون کار بگذاری این گفتگو روز جمعه انجام شد و صبح روز شنبه تریس و جف به خیالان پرلوس پوتر در کوتر مرکز الماس آمستردام رفتن تا از کارخانه الماس بری هلند دیدن کنند.
دانیل کوپر خودش جزو گروه مراقبت بود کارخانه پر از توریست های بازدید کننده بود یک راهنمای انگلیسی زبان کار توضیح در مورد قسمت های مختلف و نحوه کار کارخانه را انجام می داد در پایان دیدار گروه توریست ها را به یک اتاق بزرگ بردند در آنجا جعبه ها و سینی هایی پر از الماس برای فروش گذاشته بودند این در واقع دلیل اصلی توریست های برای بازدید از کارخانه بود در وسط اتاق نمایشگاه یک قفسه بزرگ شیشه ای به شکل جالبی روی یک پایه بلند مشکی قرار داده بودند که در داخل آن الماس هایی بود که ترسی تا آن زمان به چشم ندیده بود.
راهنما با غرور اعلام کرد:
-خانم ها و آقایان در اینجا معروف ترین الماس لالولان که در مورد ان شنیده اید قرار دارد این قطعه الماس یک بار توسط یک هنرپیشه برای همسرش خریداری شده بود و قیمت آن ده میلیون دلار است این یک سنگ خالص وبی نظیر است یکی از بهترین الماس های دنیا
جف با صدای بلند گفت: