صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12

موضوع: تاریخ و فرهنگ شهر یزد

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    صنایع دستی استان یزد

    استان یزد یکی از مهم ترین استان های کویری ایران است که صنایع دستی آن را سرامیک و سفال، کاشی سازی، زرگری، زیلوبافی، شعربافی، ترمه بافی، فرش بافی، شمد، دستمال، مخمل، دارایی، چادرشب بافی، قناویز، دندانی، گیوه بافی، حصیر بافی، خورجین بافی، روفرشی، سفره، احرامی، قلم*زنی، شيشه*گری، چرم*سازی، موتابی و نمدمالی تشکیل می دهند.
    سراميک و سفال: هنر سفال*گری در استان يزد به ويژه در شهر ميبد دارای طرح*های ويژه*ای است و از حال و هوای كوير نشأت گرفته است. در اصطلاح محلی به توليدات سفال ”كواره“ می*گويند. سفال و سراميک ميبد با نقش*های اصيل «خورشيد خاتم» و «مرغ و ماهی» شهرت فراوان دارد. «خورشيد» سمبل آفتاب درخشان كوير، «مرغ» نماد گونه*ای از گنجشكان نواحی كويری و «ماهی» كنايه از كم آبی اين سرزمين است. طرح سراميک ميبد با نقش خورشيد، مر و ماهی در نمايشگاه بين*المللی مونيخ در سال 1971 ميلادی (1350 هـ..ش) برنده مدال طلا شد و در ساير نمايشگاه*ها با استقبال بازديدكنندگان و تاييد صاحب*نظران روبه رو شد. كوزه*ها و كاسه*های ساخت استان يزد، به ويژه ساخته*های شهر ميبد از ظرافت و زيبايی خاصی برخوردارند و نمونه*های آن در سفال*های ساير نقاط ايران به چشم نمی*خورد. كواره*های ساخت ميبد عبارتند از:سفال ساده بی لعاب، سفال لعاب دار، اشيای كاشی و سراميک.

    كاشی*سازی: كاشی*سازی عبارت از به كارگيری كاشی*های زيبا و گوناگون سنتی در معماری بناها است. اين هنر در استان يزد قدمتی هفت صد ساله دارد. هنرمندان ابتدا اشكال دل خواه كاشی را تهيه و سپس روی آن*ها را نقاشی می*كنند و بعد آن*ها را لعاب داده و پخت می*كنند.انواع كاشی اين استان عبارت اند از: كاشی يزدی، كاشی كمک، كاشی شبكه، كاشی شش گوش، كاشی حاشيه، كاشی اكمند، كاشی هفت*رنگ و كاشی جوک.

    زرگری: زرگری يكی از هنرهای دستی استان يزد است. زرگرها با طرح*های بسيار زيبا از نقوش ساده هندسی و نمادين با تلفيق سنگ*ها و گوهرهای قيمتی زيورهای بسيار متنوع برای زينت زنان و دختران می*آفرينند.اين زيورآلات شامل گوشواره، گردن بند و سينه*ريز، دست بند، انگشتر، *حلقه و النگو است. در استان يزد سال*ها است كه راسته*ای تحت عنوان راسته زرگرها در بازار خان ساخته شده است. از جمله ابزار زرگری كه تا پنجاه سال پيش مورد استفاده بود و در حال حاضر منسوخ شده، می*توان به ترازوهای مثقالی، بوته، كوره*های گلی، انبر سركج،* رجه با شيارهای كوچک و بزرگ، حديده با سوراخ*های متعدد در انواع ياقوتی و الماس اشاره كرد. در حال حاضر از وسايل بسيار مدرن استفاده می*شود كه در يک ساعت چند كيلوگرم طلا و نقره را به مفتول و تسمه تبديل می کند.
    زيلوبافی (پلاس*بافی): اين دست*بافته زيبا، خاص مناطق حاشيه كويری است. اين فرش با نوع زندگی مردم منطقه تطابق دارد و بخشی از اعتقادات مذهبی، تاريخ، معماری، طبيعت و گويش مردم اين نواحی نيز، بر تار و پود آن نقش بسته است. زيلوبافی در شهر ميبد سابقه*ای ديرينه دارد. برخی سابقه زيلوبافی در شهر ميبد را به قرن هشتم هـ.ق و دوره ی مظفريان نسبت می*دهند. قديمی*ترين و در عين حال نفيس*ترين زيلوهای ميبد، به قرن دوازدهم هـ.ق تعلق دارد و بر روی آن بيست*وچهار سجاده طراحی شده است. در مجموع رنگ*های آن با اندكی اختلاف،* يكسان و چشم*نواز است. در حاشيه اين زيلو، نام واقف و تاريخ 1188 هـ.ق نقش شده است. سه تخته زيلو در مسجد جامع «هفتادر» در عقدا وجود دارد كه در نوع خود بی نظير است. دوتخته آن بافته «حاجی باقر ميبدی» در سال*های 1070 و 1083 هـ. ق است و زيلوی فرسود ديگر، مربوط به سال 1023 هـ.ق است. از ديگر زيلوهای تاريخی ميبد می توان به زيلوی آويخته مسجد اميرچقماق (مربوط به سال 1279 هـ.ق) و زيلوهای كهنه مسجد ركن*آباد ميبد اشاره كرد.
    نقش*های زيلو در ميبد به سه نوع تقسيم می*شوند: پنج*تايی (مجي)، هفت*تايی و سيده*تايی.
    پنج*تايی شامل: چشم بلبلی، پرگ و مهرگ.
    هفت*تايی شامل:بافتوگ، پرت*توره (ردشغال)، زلف، مفرش حلقه، زنجير وگ، تالوگ، ركن*الدينی، چاركلگ، سروگ خزن قللی، چشم بلبلی.
    سيزده*تايی شامل: گره، بندرومی، كلی، گچ كند، تالوگ، سرو، سينه*ريز، كمری و پرت گرگ (ردگرگ).
    فرش*بافی: عمده*ترين صنعت دستی استان يزد، صنعت فرش*بافی است. اين صنعت تقريباً در تمام شهرها و روستاهای آن رواج دارد. قالی*های دست*بافت يزدی در اندازه*های 4×3، 5/3×5/2،2×3، 5/2×5/2، و1×1 توليد می*شود. نقشه*های اصيل فرش يزد به نام*های «هراتی»، «گل و ماهی»، «سردار جنگل» و «كرمانی» است. 75% از فرش*های اين استان با خامه پشم و 25% از خامه كرک بافته می*شود. صنايع توليد رنگ، خامه و رنگ رزی از جمله صنايع جنبی است كه مكمل صنعت فرش*بافی اين استان است.
    شعربافی: از مهم*ترين صنايع دستی يزد، شعربافی و محصولات مختلف اين صنعت است. شعربافی در ابتدا توسط زنان انجام می شد، اما رفته*رفته اين هنر به يک كار كارگاهی و مردانه تبديل شد. تا چند سال پيش صدای كار دستگاه*های شعربافی در بيش تر كوچه*های يزد شنيده می*شد. كارهای شعربافی متنوع و دست*بافته*های آن عبارت اند از: ترمه زری*بافی، شمد، دستمال، مخمل، دارايی، چادرشب، قناويز و دندانی.

    ترمه: ترمه*بافی در استان يزد سابقه*ای بيش از دويست*و*پنجاه سال دارد و همواره جزو سوغات مهم اين شهر و يكی از اقلام صادراتی آن بوده است. ترمه پارچه*ای است در نهايت زيبايی كه تار آن از ابريشم طبيعی و پودش از ابريشم نخ، پشم و كرک الوان است. در گذشته ترمه را با دست می*بافتند، از اين رو به آن «انگشت*باف» نيز می*گفتند. اما در حال حاضر توليد آن نيمه دستی است. انواع ترمه عبارتند از: شال چارقدی، شال بندی، شال راه*راه، شال محرمات، شال اتابكی، شال كشميری، شال رضايی، شال اميری و شال يزدی. معروف*ترين نقش*های ترمه عبارتند از: طرح جام، بته كشميری، بته اژدری، رضا تركی، گلزار، قاب قرآن، خجسته،*تاجی و نقوش جديد.
    زری*بافی: زری*بافی از بافته*های قديمی است كه قدمت آن به دوره ساسانيان می*رسد. در گذشته مراكز عمده توليد آن شهرهای اصفهان، ابيانه، يزد و كاشان بود.

    شمد: نوعی پارچه ابريشمی است كه به عنوان روانداز در فصل تابستان استفاده می*شود. شمد اغلب دارای نقش*های ساده و چهارخانه است.
    دستمال: دستمال*بافی در كارگاه*های كوچک صورت می*گيرد. دستمال يزدی در ابعاد و طرح*های متنوع در تمام نقاط كشور خريدار دارد. معروف*ترين طرح*های دستمال يزدی عبارت اند از:عشايری، ابريشمی، مرسريزه. در حال حاضر، ماده اوليه اين بافته*ها ابريشم مصنوعی (ويسكوز) است.

    مخمل: توليد اين پارچه به طور دست*بافت در يزد انجام می*شود. در بافت مخمل يزدی از ابريشم استفاده می*كنند.
    دارايی: دارايی از بافته*های زيبا و ويژه يزد است. برای تهيه دارايی، نخ*های تار را قبل از بافت به روش*های خاصی رنگ می*كنند، به طوری كه پس از بافت، نقش*های متنوعی در آن پياده می*شود. ماده خام دارايی قبلاً ابريشم خالص بود و اكنون ابريشم مصنوعی است.

    چادرشب: در يزد و اردكان دو نوع چادر*شب بافته می*شود. گونه نخست،* نازک و نقش*دار است و به چادر شب رختخواب پيچ معروف است. گونه دوم، ضخيم*تر بوده و برای حمل علوفه و فرآورده*های كشاورزی به كار می رود و به آن چادرشب بيابانی می*گويند.

    قناويز: قناويز از پارچه*هايی است كه با ابريشم بافته می*شد و امروز به فراموشی سپرده شده است.

    دندانی: دندانی يا گل خورد پارچه*ای است كه بافت آن ساده به نرمی* رسد، اما زحمت بسيار دارد. اين پارچه به پارچه جامه زرتشتيان شهرت دارد.

    گيوه*بافی: بافتنی و سرگرمی زنان روستايی هنگام فراغت از كار است. زنان با استفاده از نخ پنبه*ای و سوزن گيوه می*بافند. در مناطقی مانند تفت، مهريز، خوانزا، نير، بهاباد هنوز گيوه*بافی ادامه دارد. پس از آن كه بافت رويه گيوه توسط زنان به اتمام رسيد، مردان كار دوخت آن را انجام می*دهند. به اين عمل تخت*كشی می*گويند. در گذشته تخت گيوه را از چرم و لته (پارچه*های سر قيچي) درست می*كردند؛ اما در سال*های اخير از تخت لاستيكی استفاده می*كنند.

    حصيربافی: حصيربافی يا بافت بوريا كه با استفاده از الياف درخت خرما است، در مناطق مختلف استان يزد چون بافق، طبس، بهاباد، مباركه و ورستانی «زردين» اردكان رواج دارد. مهم*ترين مراكز توليد اين صنعت در مناطق طبس و بافق متمركز است. انواع توليدات حصيری عبارت اند از: انواع كلاه، بادبزن، جارو، سبد و پادری.

    خورجين*بافی: لبافی يا خورجين*بافی از ديرباز در شهرهای اشكذر و اردكان رواج دارد. خورجين بيش تر مورد استفاده روستاييان است. ماده اوليه خورجين، نخ پنبه است كه آن را مانند زيلو بردارهای عمودی مي*بافند و نسبت به زيلو نقش كم تری دارد.

    روفرشی: پارچه نخی يا پنبه*ای ضخيمی است كه به صورت راه*راه در رنگ*های سياه و سفيد و يا آبی و سفيد بافته می*شود.

    سفره: پارچه چهارگوش پنبه*ای است كه توسط زنان روستا بافته و رنگ رزی می*شود. از اين بافته برای سفره خميری يا موارد ديگر استفاده می*كنند.
    احرامی: پارچه*ای است پنبه*ای در اندازه*های 100×70 سانتی متر كه برای مصرف حجاج بافته می*شود.
    از ديگر صنايع دستی استان می*توان به قلم*زنی، شيشه*گری، چرم*سازی، موتابی و نمدمالی اشاره كرد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    وجــه تسميه و پيشينه تاريخي يـــــــــزد
    يزد، يعني آفريننده خوبي ها، پاكي ها و شهر خداست. نام گذاري اين شهر با واژه «يزش» به معناي ستايش و نيايش در زبان پارسي ميانه و با واژه يزدان يا يزتان به معني پاك، مقدس، فرخنده و همچنين به معني ذات خدا در ارتباط است. يزد در دوران هخامنشي و شايد پيش از آن «ايستاتيس» ناميده مي شده که «هرفته» (فرافر) و «سريزد» كنوني، در 30 كيلومتري خاور شهر يزد بازمانده اين شهر است. استان يزد از تاريخي كهن برخوردار است، تا جايي كه بناي شماري از شهرهاي آن، مانند: ميبد را به سليمان پيامبر، يزد را به ضحاک و اسکندر مقدوني و ابر کوه را به ابراهيم پيامبر نسبت داده‎اند. مجموعه آثار باستاني پراکنده موجود دراستان يزد به سهم خود، بازمانده شايان توجهي از تاريخ و فرهنگ کهن ايران است. کشاورزي و مدنيت يزد، در چهار کانون بزرگ مهريز و فهرج، يزد، رستاق و ميبد و اردکان، پا گرفته است. اين منطقه با قرار گرفتن در مسير شاه راه هاي باستاني ري ـ کرمان و پارس ـ خراسان، در ميانه هزاره نخست پيش از ميلاد، نقش مرزباني ايالت ها و نگه باني راه هاي بسياري را که به چهار سوي ايران مي رفته، ايفا مي‎کرده است.

    منطقه يزد بي گمان، در دوران هخامنشي داراي راه هاي بزرگ و معتبر، راه داري و مراکز پستي و چاپاري بوده است. زيرا علاوه بر راه هاي شناخته شده باستاني، از روي مدارک پيشين، راه‎هاي فراموش شده‎اي نيز که در روزگار باستان به مرکز اقتصادي و فرهنگي ايران باستان مي‎پيوسته‎اند به تازه‎ گي شناسايي شده‎اند.

    منطقه يزد، در دوران ساساني، به ويژه در روزگار قباد، انوشيروان و يزدگرد اوّل، ... از جايگاه اجتماعي و اقتصادي ويژه اي بر خوردار بوده و به عمران و آبادي آن، توجه بسيار شده است. در نخستين سده اسلامي، سرزمين يزد به دست مسلمانان افتاده قبايل عرب به سوي ايران سرازير شدند. گروهي نيز از قبيله هاي بني تميم و بني عامر، درکوي عرب ها ي يزد، استقرار يافتند. در سده 4 هـ. ق، که ديلميان بر بخش هاي باختر و جنوب ايران و عراق چيره گرديدند، جمعي از علويان هم به يزد آمده در کوي حسنيان سکونت گزيدند. بنيان گذار اين خاندان علاء الدوله ابوجعفر بود كه در 398 هـ. ق، از سوي سيّده خاتون، دختر عمه خود ( مادر مجدالدوله ديلمي ) به حکومت مستقل اصفهان و پيرامون آن منسوب گرديد. در سال 443 هـ. ق طغرل سلجوقي، شمس الملوک ظهير الدين ابومنصور فرامرز را به حکومت مستقل يزد و ابر کوه منصوب کرد. از سرشناس ترين افراد اين خاندان امام زاده سيّد جعفر ( ع ) است، که از سيّدهاي عريضي بوده در سال 424 هـ. ق، در يزد در گذشت و مزارش هم چنان زيارتگاه مردم است.

    حکم راني ابومنصور فرامرز در روزگار فرمان روايي طغرل، آلب ارسلان و ملک شاه سلجوقي بوده نزد آنان احترام ويژه اي داشت. پس از وي به ترتيب فرزندش مؤيد الدوله ابومنصور علي بن فرامرز، علاءالدوله کاليجار و پسرش امير فرامرز، بر يزد حكومت كردند. اينان در نزد سلجوقيان، داراي احترام و اعتبار بودند. چون امير فرامرز پسر نداشت، حکومت يزد به دو دخترش واگذار و رکن الدين سام بن وردان روز، به اتابکي آنان گماشته شد. بدين ترتيب حکومت يزد، از آل کاکويه به اتابکان يزد انتقال يافت.

    رکن الدين سام، پس از اندک زماني، در سال 584 هـ. ق، از کار اتابکي دختران امير فرامرز کنار رفت و برادرش عزالدين، به اتابکي رسيد. اتابکان يزد با ايجاد پيوند هاي زناشويي، روابط دوستانه‎اي با سلجوقيان بر قرار کردند و مورد احترام و مشورت آنان بودند. پس از عزالدين ( در گذشته 615 هـ. ق )، وردان روز، اسفهسالار ابومنصور ( قطب الدين ) ( در گذشته 637 هـ. ق )، قطب الدين محمود، رکن الدين علاءالدوله ( در گذشته 662 هـ. ق )، طغان شاه، علاءالدوله ( در گذشته 673 هـ. ق )، رکن الدين يوسف شاه، و حاجي شاه بن يوسف شاه يكي پس از ديگري به اتابکي رسيده بر يزد و پيرامون آن حکومت کردند. اتابکان در آبادي و عمران يزد کوشش هاي بسياري کردند و بناهاي زيادي از خود به يادگار گذاشتند.

    رکن الدين سام در نزديکي دروازه مهريز مدرسه اتابک را ساخت. وردان روز در بازار دلالان، مدرسه وردان روز را بنا کرد. محمود شاه در گسترش شهر کوشيد و کوي‎هاي بيرون شهر را درون حصار آورده ميداني بزرگ نيز در شهر ساخت. مادرش مريم ترکان نيز روستاي مريم آباد را بنا نهاد. در روزگار حمله چنگيز به ايران سلطان ابومنصور اتابک ( قطب الدين )، چيره گي مغولان را پذيرفت و جانشينان‎اش به عنوان دست نشانده‎ گان مغول، در حکومت يزد پايدار شدند و با کفايت و زيرکي، يزد را از سپاه مغول مصون داشتند.

    در اين دوره به دليل امنيت و آرامش نسبي در يزد، بازرگاني و پيشرفت شهر ها و آبادي ها و مبادله کالاهاي گوناگون، رونق يافت و کالاهاي يزدي تا آن سوي آب هاي جنوبي ايران، به ويژه هندوستان راه يافت. راه داري و نگه داري راه ها، در دوران مغول و ايل خانان مورد توجه قرار گرفت و نگاه داري راه‎ها را به بزرگان و امرا واگذار کردند. در اوايل سده 8 هـ. ق، امنيت و نيز راه هايي که از منطقه يزد مي‎گذشتند؛ گسترش يافت. اين مسأله نقش به سزايي در رونق بازرگاني و هم چنين شکوفايي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي ايالت يزد داشت. حکومت حاجي شاه بن يوسف آخرين اتابک خاندان اتابکان يزد، در 718 هـ. ق به دست امير مبارزالدين محمّد بن مظفر از ميان رفت.

    امير مظفر، بزرگ خاندان مظفر، از نواده گان غياث الدين خراساني بود، که در دربار ايلخانان مغول وارد خدمت شد و به حکومت ميبد رسيد. پس از مرگ او، پسرش امير مبارزالدين محمّد در اوايل حکومت ابوسعيد بهادر خان ( 716 – 736 هـ. ق ) ايل خان مغول به حکومت ميبد و راه داري يزد انتخاب شد. در سال 718 هـ. ق، حاجي شاه بن يوسف، اتابک يزد را، در نبردي شکست داده وضمن پايان دادن به حکومت اتابکان يزد از سوي ابوسعيد بهادر خان، به حکومت يزد رسيد.

    مبارزالدين محمّد، پس ازدرگذشت ابوسعيد بهادر خان، دم از استقلال زد و بر کرمان، شيراز و قلمرو حکومت ملوک شبان کاره، در جنوب ايران چيره شده در سال 723 هـ. ق، حکومت آل مظفر را تشکيل داد. يزد، در روزگار حکومت امير مبارزالدين، از نظر سياسي و اقتصادي داراي اهميت و اعتبار شد. اين جايگاه، نه تنها به خاطر تلاش مظفريان در يزد پديد آمد، بلکه شرايطي که در دوره مغول بر کشور حاکم شد، شهر هاي دور افتاده و به دور از هياهوي سياسي، چون يزد را مورد توجه نام داران قرار داد. طي يک سده حکم راني مغول بر ايران، ناحيه يزد بيش از دو برابر گسترش يافت و با مديريت و تدبير امير مبارزالدين محمّد، به مرکز فعاليت هاي سياسي و اقتصادي تبديل يافت. قلمرو امير مبارزالدين محمّد با در گذشت وي به سال 765 هـ. ق بين پسران‎اش بخش شد، به طوري که سلطان احمد، در کرمان، شاه محمود، در اصفهان، شاه يحيي، در يزد و شاه شجاع، در فارس و بخشي از خوزستان به حکومت پرداختند. كه از اين ميان شاه يحيي نسبت به آباداني سرزمين يزد، تلاش بسيار کرد. در حکومت 77 ساله آل مظفر ( 718 – 795 هـ. ق ) منطقه يزد به اوج شکوفايي و بزرگي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي رسيد. در مدرسه ها، مسجدها، دارالسياده ها و خانقاه ها، علوم گوناگون رايج زمان، درس داده مي شد. ويژه گي ديگر دوره مظفريان رونق صوفي گري در يزد است. ايجاد خانقاه ها ويژه مرشدان و مريدان صوفيان نبود، بلکه شاهان و شاه زاده گان مظفري و بزرگان هم بدان علاقه مند بوده صوفيان يزد، از احترام ويژه خاندان مظفري بر خوردار بودند. حکومت آل مظفر در سال 795هـ. ق به دست تيمور لنگ خاتمه يافت.

    تيمور لنگ حکومت يزد را به يکي از نزديکان خود سپرد. اما پس از بازگشت تيمور به ماوراءالنهر، گروهي، از همدلي مردم نسبت به آل مظفر بهره برده به رهبري آبدار، يزد را از دست حاکم تيموري بيرون آوردند. سپس سلطان محمّد، پسر ابوسعيد طبسي، يزد را به دست آورده استقلال آن را اعلام نمود. با عدم توفيق حاکمان تيموري نايين، اصفهان و اردستان در برگرداندن نظم و امنيت به يزد، پير محمّد، پسر عمر شيخ و نوه تيمور لنگ حکم ران فارس، و نيز حاکم سيستان با سپاهي ره سپار يزد شده؛ يزد را محاصره و سرانجام گشودند. تيمور لنگ براي حفظ جايگاه هنري و اهميت يزد، دستور داد نسبت به مردم اين سامان نرمي نشان داده ماليات دو ساله را نگيرند. هم چنين فرمان داد تا برج و باروي شهر را بنا کرده دارالحکومه معروف به « دژ مبارکه نارين قلعه » را به طور شايسته اي بسازند.

    ايالت يزد پس از مرگ تيمور، مدتي پهنه درگيري نوادگان تيمور، پير محمّد و اسکندر بود. شاهرخ پسر تيمور با پيروز شدن بر ديگران حکومت يزد را به امير جلال الدين، پسر چخماق سامي سپرد. وي با مردم يزد به خوبي رفتار کرد و براي عمران و آبادي اين سرزمين کوشش نمود و بناهاي بسياري از خود بر جاي نهاد، که برخي از آن ها هنوز برجاي مانده از آثار تاريخي و ديدني استان يزد به شمار مي روند. پس از در گذشت امير جلال الدين، بيوه و فرزندانش دنباله کار را گرفته از خاندان خود، نام نيک به يادگار گذاشتند.

    بازمانده گان تيمور، در همه جا دل گرم کننده هنرمندان، معماران و انديشمندان بودند و يزد نيز در اين زمان به شکوفايي اقتصادي، هنري و فرهنگي رسيد. کاشي کاري‎هاي مسجد جامع و ميدان امير چخماق و مسجد امير چخماق، مصلاي عتيق، ... از آثار اين زمان است. مدرسه ها و کتاب خانه هاي بسياري چون مدرسه و کتاب خانه قطبيه سربلوک، مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتاب خانه يوسف چهره، مدرسه و کتاب خانه اصيليّه سردهوک و کتاب خانه باورديه ايجاد شدند، که نويسنده گان، پژوهش گران و تاريخ نگاراني، چون شرف الدين علي يزدي، در آن ها پرورش يافتند.

    با برآمدن ترکمانان قراقويونلو و آق قويونلو، يزد از دست تيموريان بيرون رفته اميران ترکمان، يکي پس از ديگري بر ايالت يزد حکومت کردند. حكومت طوايف گوناگون با تسلط شاه اسماعيل صفوي بر تمام ايران در 913 هـ. ق، خاتمه يافت. نعمت الله باقي، پسر ميرزا عبدالباقي، صوفي سرشناس، که در جنگ چالدران کشته شد، در زمان شاه تهماسب، دختر شاه اسماعيل را به زني گرفته حاکم يزد شد. وي ديوان خانه عباسيه را ساخت و مسجد شاه تهماسب، در نزديکي ميدان بعثت کنوني از يادگارهاي اوست. از ديگر آثار دوران صفوي مي‎توان به اين موارد نيز اشاره كرد : غياث آباد تفت که به دست مير ميران فرزند نعمت الله باقي ( ممدوح وحشي بافقي )، مدرسه شفيع ، مسجد شاه ولي تفت كه شاه ابوالوالي حاكم يزد آن را بنا نهاده است.

    در هنگام حمله افغان ها، مردم رشيد و آزاده سرزمين يزد، به رهبري ميرزا عنايت سلطان، دلاوري هاي بسياري از خود نشان دادند؛ چنان كه محمود افغان، در گشودن يزد ناکام مانده راهي اصفهان گرديد. اشرف افغان، جانشين محمود، نيز پس از چهار سال نبرد توانست يزد را بگشايد. با روي کار آمدن نادرشاه افشار و بيرون راندن افغان ها از ايران، محمّد تقي خان، خواهر زاده عنايت سلطان به حکومت يزد منصوب شد. وي و فرزندانش، تا آخر دوره قاجار، در نقش حاکم يا مستوفي يزد خدمت هاي ارزنده اي به اين سرزمين کرده آثار تاريخي و بنا هاي ديدني بسياري در يزد به يادگار گذاشتند. باغ دولت آباد، باغ ناصريه، مدرسه خان، ميدان خان، بازار خان، بازار قيصريه و... از آثار آنان است. اين منطقه در دوره قاجاريه و پس از آن در آرامش و آباداني به سر برده و هم اكنون نيز يكي از مهم ترين و ارزشمندترين مناطق ايران است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/