غذاهای محلی استان یزدمردم استان يزد به غذاهای با طبيعت گرم علاقه زيادي دارند. خوراكي*هايی نظير نبات و شيرينی جزيی از برنامه روزانه آن*ها است. ولي تمام غذاهاي رسمي و رايج در كشور كه در غذاهاي ايران به آن اشاره شده در اين استان نيز تهيه و در اختيار گردشگران قرار مي گيرد. شولي يكي از انواع غذاهاي محلي استان يزد است كه نوعي آش است كه در بين مردم يزد محبوبيت بسيار دارد و با حبوبات سبزي و سركه پخته مي*شود. انواع آش، آبگوشت، پلوها و خورش ها در اين استان تهيه مي شوند.
شيريني*پزي يزد در سراسر ايران شهرت فراوان دارد. شيريني*پزان يزد را در اصطلاح «خليفه» يا «حاج*خليفه» مي*نامند. اين خليفه*هاي هنرمند از هفتاد سال پيش ـ كه كار شيريني سازي و شيريني*پزي با دست انجام مي*شد تا به امروز كه قسمت زيادي از آن توسط ماشين*آلات انجام مي*شودـ با دقت و مهارت، اين سوغات معروف يزد را به ساير نقاط ايران و حتي كشورهاي جهان عرضه مي*كنند.
شيريني*هاي معروف و خوش مزه يزدي عبارت اند از: باقلوا، لوز بيدمشك، لوز پسته، لوز نارگيل، قطاب، پشمك، نان برنجي و حاجي بادام. هم چنين زولبيا و گوش*فيل از شيريني*هاي خاص اين استان در ماه رمضان هستند. علاوه بر اين، قند و نبات يزدي نيز در مقايسه با نمونه*هاي مشابه از كيفيت بهتري برخوردار است. نبات يزدي بيش تر در دو نوع «كاسه*نبات» و «نبات پرده» عرضه و قند يزدي تنها به صورت «كله*قند» ارايه مي*شود. انواع شيريني هاي يزدي يكي از مهم ترين سوغاتي هاي مسافران اين استان به ساير نقاط است.
__________________
ویژگی های مردم نگاری استان یزد
مردم استان يزد از نژاد آريايي و ايراني هستند و به علت موقعيت جغرافيايي ويژه اين استان،*از آميختن با نژادهاي غير ايراني تا اندازه*اي مصون مانده*اند. در روزگار باستان و آغاز مدنيت و آبادي در اين سامان، نژادهاي ديگري در اين ناحيه مي*زيستند و با نژادهاي اصلي آن درآميختند. اين آميزش بي گمان بعدها در سرگذشت اجتماعي، فرهنگي و حتي تركيب نژادي مهاجران تازه رسيده آريايي نيز تأثير بسيار داشته است.
در نيمه هزاره دوم پيش از ميلاد، آريايي*ها به فلات مركزي ايران از جمله منطقه يزد كه در دل اين فلات قرار دارد، روي آوردند. در دوره*هاي بعد نيز، گروه*هاي عرب، ترك، *مسيحي و كليمي به اين منطقه آمدند. در سده اخير نيز اعراب مهاجر به اين استان آمده و در آن ساكن شدند.
پيش از ورود مسلمانان به ايران، مردم استان يزد نيز مانند مردم ساير نقاط ايران زرتشتي بودند. با انقراض حكومت ساسانيان در نيمه نخست سده اول هـ.ق، مردم بيش تر نقاط ايران از جمله استان يزد نيز به دين اسلام گرويدند؛ ولي برخي از آنان با پرداخت جزيه، آيين خود را حفظ كردند و زرتشتي باقي ماندند. قريب به اتفاق مردم استان يزد، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
از اقليت*هاي مذهبي كه در اين استان زندگي مي*كنند، مي*توان از زرتشتيان، يهوديان و مسيحيان نام برد. در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هجري شمسي استان يزد، تعداد 3879 نفر زرتشتي، 78 نفر مسيحي، 100 نفر كليمي و 704 نفر نيز از ساير اديان وجود داشته*اند.
آيين*هاي سوگواري در استان يزد به دو دسته آيين هاي سوگواري خصوصي و عمومي تقسيم مي شوند. در آيين هاي سوگواري خصوصي پس از به خاك سپردن متوفا و خواندن نماز،*به خانه صاحب*عزا مي*روند و آش يا شعله*زرد مي*خورند. اين آش كه زردرنگ است و از ماش، برنج و روغن تهيه مي*شود، آش «پشت*تابوت» نام دارد.
روز سوم در مسجد پرسه مي*گذارند و براي شادي روح متوفا قرآن مي*خوانند و از مهمانان با قهوه پذيرايي مي*كنند. بعد از ظهر به مزار رفته و فاتحه مي*خوانند.
روز هفتم به گورستان رفته وسر خاك كندر و نبات دود كرده و روضه مي*خوانند. سپس به خانه صاحب*عزا برگشته و در اتاق متوفا، شمع روشن كرده، پارچه سياهي پهن و روضه*خواني مي*كنند. روز چلهم نيز اصبح زود شروع به پختن «سوروك» (كه نوعي نان روغني زردرنگ است و از آرد و روغن ارده تهيه مي*شود) مي*كنند. اين نان را بر سر مزار مي*برند، با نقل و شيرين به مردم مي*دهند و روضه*خواني مي*كنند.
آيين هاي سوگواري هاي عمومي و مذهبي بر بزرگان ديني انجام مي شود كه باشكوه ترين آن ها بر سيد و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) و يارانشان برگزار مي شود. يكي از آيين*ها و مراسم ويژه ماه محرم كه در تمام نقاط يزد برگزار مي*شود، آيين نخل*بندي و نخل*گرداني است. نخل از جنس چوب است و آن را به شكل برگ درخت و يا سرو مي*سازند. معمولاً وزن نخل زياد است و جابه*جا كردن آن نياز به كمك ده*ها نفر دارد. نخل را به عنوان تابوت «سيدالشهداء» يا نمادي ازتابوت شهداي كربلا مي*شناسند و ريشه سنتي كهن دارد. مردم يزد در گويش محاوره*اي به آن «نقل» مي*گويند و معتقدند كه «نخل» يا «نقل» نشاني از اقامت برافراشته شهدا است.
دكتر «اسلامي ندوشن» مي*نويسد: با آن كه نخل هيچ شباهتي به درخت خرما ندارد، آن را به نام اين درخت مي*نامند. شايد به علت آن كه اصلش از جنوب*غربي و بين*النهرين است. نخل شباهت بسياري به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه يعني جاودانگي و رشادت و زندگي اخروي و آزادگي كه يادآور روحيات و خصايل امام حسين(ع) است. هم چنين اين مراسم بازتابي است از «نقل» حكايت كربلا.
مراسم نخل*بندي و نخل*گرداني در يزد بدين صورت است كه چند روز پيش از شروع ماه محرم، «باباهاي» (خادمان) ميدان شروع به تزيين و آذين بستن نخل مي*كنند. آذين*بندي نخل حداقل يك هفته طول مي*كشد. در طول اين مدت، باباهاي ميدان، زيورآلات و وسايل مربوط به تزيين نخل را ـ كه قدمت آن*ها به دوره صفويه مي*رسد ـ از انبار بيرون آورده و تمام روز را با پاهاي برهنه به اين امر مي*پردازند. بستن نخل نياز به مهارت و سليقه خاص دارد و خادمان ميدان، شيوه*هاي آن را از پدر و اجداد خود آموخته*اند. آن*ها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سياه مي*پوشانند، آن گاه روي پارچه سياه را شمشيربندان مي*كنند. براي اين كار، صدها شمشير، قمه و خنجر برهنه ـ بعضي از آن*ها جنس بسيار عالي دارد و نام سازنده آن*ها بر روي آن*ها نقر شده ـ را در دو رديف بر دو بدنه نخل مي*بندند. به طوري كه هر دو طرف نخل، شمشيربندان مي*شود و هيچ جاي خالي در آن باقي نمي*ماند.
سپس تزيينات ديگري از قبيل آيينه*هاي بزرگ قاب*دار، منگله*ها و دستمال*هاي ابريشمي رنگي و زري را در دو سوي نخل مي*بندند و بر تارك آن جقه*هاي فلزي از جنس فولاد و برنج و هم*رنگ آن*ها پرهاي طاووس يا ميوه انار مي*گذارند و نخل را مانند يك ****، زيبا و خوش*بو مي*كنند. در داخل آن نيز زنگ*هاي بزرگي را با طناب مي*آويزند و بچه*ها هنگام حركت، آن*ها را به صدا در مي*آورند.
در روز بلند كردن نخل، ده*ها تن از مردان محله، زير پايه*هاي نخل رفته، آن را با عظمت تمام به حركت درمي*آورند و چون جنازه*اي با شكوه، آن را از ميان موج جمعيت عبور مي*دهند. نخل گردانان نخل را تا مسيري مي*برند و يا آن را چند بار دور حسينيه محل مي*چرخانند.
در اطراف يزد رسم بر اين است كه درختان را وقف مي*كنند تا پس از كهن سال شدن، ساقه*هاي آن*ها را ببرند و نخل را مرمت كنند. نخل*سازي صنعت ظريفي است كه همگان از عهده آن بر نمي*آيند. استادان اين رشته شيوه*هاي ساخت آن را به ديگران مي*آموزند. به دليل اهميت نخل و نخل*گرداني در يزد، هم*اكنون خانواده*هايي در اين منطقه وجود دارند كه شهرت آن*ها «نخل*بند» و «نخل*ساز» است.
دسته سقا: در مراسم عزاداري امام حسين(ع)، گروهي از نوجوانان لباس سياه مي*پوشند و لنگ قرمزي دور كمر خود مي*بندند. آن*ها مشك روي دوش گذاشته و بازوبندي از قرآن*مجيد را كه با پولك*هاي رنگارنگ و برگ*هاي فلزي نقره*اي رنگ تزيين شده، بر كتف خود مي*بندند و در صفي منظم با ذاكر و سردسته خود هم خواني مي*كنند. اگر فصل گرما باشد يكي دو نفر هم در پشت صف با مشك پر از آب و يا شرب گلاب به اهل مجلس و عزاداران آب مي*دهند. آن*ها آب را در جام ابوالفضل(ع) ريخته و به مردم تعارف مي*كنند. دسته سقاي يك علم چهارگوش دوپايه و يا يك علم سه*گوش با تمثال حضرت ابوالفضل(ع) را با خود حمل مي*كنند.
كتل بستن: در يزد به اسب زين كرده*اي كه به طرز خاص آراسته شده و پيشاپيش دسته عزاداري حركت مي*كند، «كتل» مي*گويند. گاهي به گردن اين اسب چند شال،*ترمه يا ابريشمي به رنگ*هاي سبز و سرخ آويزان كرده و سر و صورت حيوان را با چند قطعه آيينه كوچك، نگين، قرآن و ... آذين مي*نمايند و گاه بنا بر سليقه شخصي و به تعبيري ديگر، پارچه سفيد خون*آلودي را بر پشت حيوان مي*كشند و چند قطعه چوب رنگ شده قرمز به نشانه تير و پيكان در پارچه فرو مي*كنند. هم چنين كبوتر زنده*اي را كه با رنگ قرمز آغشته شده نيز بر پشت اسب مي*گذارند. افسار اين اسب يا كتل همواره در دست محافظ آن است و جلو دسته سينه*زني حركت مي*كند و محافظ آن مرتب سر و صورت حيوان را نوازش مي*كند. اين حركت نمادين را «اسب و كتل» مي*نامند.
__________________
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)