زد شهر زرتشت نبی شهر اتشکده های ایران
تقدیم به کلیه هموطنان زرتشتی
زرتشتيان ايران
Jump to: navigation, search
تاریخ زرتشتیان با پیدایش اشو زرتشت آغاز میشود. در دوران پادشاهی گشتاسب کیانی، شمار زرتشتیان افزایش مییابد. در عصر هخامنشیان، بیشتر پادشاهان و مردمان، زرتشتی بودند، بدون آنکه آیین زرتشت، دین رسمی باشد. ساسانیان دین زرتشتی را دین رسمی کشور ایران اعلام کردند. در قرن هفتم میلادی، پس از استیلای عربها بر ایران ، بیشتر ایرانیان مسلمان شدند و اسلام، دین رسمی کشور شد. در قرن نهم میلادی، گروهی از زرتشتیان به هند مهاجرت کردند و به نام پارسیان هند معروف شدند. گروهی دیگر، در ایران ماندند و زرتشتی باقی ماندند. در دوران استیلای مغولان بر ایران، دوران سختی بر همه ملت ایران اعم از زرتشتیان، کلیمیان، مسیحیان و مسلمانان گذشت. بسیاری کشته شدند و گروهی نیز به نقاط دوردست پناه بردند تا از ستم مغولان در امان بمانند. در زمان صفوی، جهانگردان از اروپا به ایران سفر کردند و مشاهدات خود را به رشته تحریر درآوردند. در سفرنامههای این جهانگردان به صورت مجمل، شرحی در مورد زرتشتیان آن زمان آمده که به توضیح یکی از آنان به نام تاورنیه که در سالهای 1632 تا 1668 سفرهایی به ایران کرده است، میپردازیم. وی در کتاب چهارم سفرنامه خود، چنین مینویسد: «دو چیز باعث شد که شاه عباس این پل را اینجا بر روی رودخانه بنا نماید. اول اینکه در این نقطه، رودخانه از جاهای دیگر، گودتر و آبش روشنتر و خوشمنظرهتر است و دوم، مجاورت محله گبرها (زرتشتیان) به آن است که شاه میخواست بدین وسیله، راه آنها را به اصفهان نزدیکتر نماید. محله گبرها قریه بزرگی است که اولین خانههای آن از کنار رودخانه شروع میشود.» تاورنیه در جای دیگری نوشته است: «در میان این ادیان متعدد و مختلف، پیروان سه آیین در ایران اکثریت را دارند. اول دین اسلام که دین پادشاه و دین بیشتر مردم است. دوم، دین گبرها (زرتشتیان) که آیین قدیم ایرانیان است؛ قبل از آنکه دین اسلام در ایران رواج یابد. سوم، مذهب ارامنه که اکثر آنها از عیسویان شرقی هستند و جلفا مرکزشان است، ولی در بسیاری از شهرها و دهات ایران هم پراکنده هستند.» در جای دیگر کتاب آمده: «در کرمان بیش از ده هزار گبر زندگی میکنند. من در اواخر سال 1654 برای انجام معاملهای با گبرها سه ماه در کرمان توقف داشتم و در این مدت، اغلب اوقات به تحقیق درباره دین و رسوم آنها پرداختم.» در زمان قاجاریه مرکز زرتشتیان ایران، یزد و کرمان بود و شمار زرتشتیان در شهرستانهای دیگر حتی در تهران که پایتخت آن روز نیز بود، بسیار اندک بوده است. به طور کلی میتوان گفت در میان ادیان کهن ایران، زرتشتیان نه تنها از دیرباز در ایجاد و توسعه تمدن این مرز و بوم نقش داشتهاند، بلکه پس از پذیرش دین اسلام توسط اکثر ایرانیان و گسترش آن در سرزمینهای ایرانی، همواره با متانت و صداقت به همگامی و همراهی خویش با مسلمانان هموطن خود ادامه دادهاند و در آبادانی و سازندگی ایران سهم بزرگی برعهده گرفتهاند. نخستین بانکدار مدرن، موسس آبیاری نوین و پدر شهرسازی جدید در ایران، زرتشتی بوده و در شماری از شهرها، زرتشتیان نخستین کارخانههای برق و خطوط تلفن را دایر کردند. مدارس زرتشتیان در تهران، یزد و کرمان از برجستهترین مدارس بوده است. سهم زرتشتیان در فرهنگ و بهداشت ایران ـ به نسبت جمعیت ـ بر اکثریت فزونی داشته و در بین آنان بیسواد وجود ندارد. زرتشتیان ـ به نسبت جمعیت ـ بیشترین شمار پزشک، مهندس و استاد دانشگاه را به میهن خود ایران دادهاند. آنان از دیرباز در اغلب شهرها و دهات زرتشتینشین، هیئتهایی به نام انجمن زرتشتیان بنیاد نهادند که کلیه امور اجتماعی و آیینی و فرهنگی و خیریه زرتشتیان محل خود را اداره میکنند و به وضع مدرسهها و … و دیگر نهادهای زرتشتی شهر یا روستای خود رسیدگی میکنند. همچنین در اکثر مناطق زرتشتینشین، سازمان دیگری به نام سازمان زنان زرتشتی برای رسیدگی به امور مربوط به دوشیزگان و بانوان جامعه زرتشتی در هر محل بنیاد شده است. نخستین صورتجلسه انجمن زرتشتیان تهران، به سال 1325 نوشته شده که نشاندهنده تأسیس این انجمن در آن سال است. از دیگر بنیادهای زرتشتیان، میتوان به انجمن زرتشتیان اصفهان، انجمن زرتشتیان کرمان، باشگاه جوانان زرتشتی یزد، انجمن موبدان تهران، بنیاد خیریه گیو، بنیاد خیریه آبادیان و … اشاره کرد. شایان ذکر است که زرتشتیان دارای کنگرهای به نام کنگره زرتشتیان جهان هستند که هدف از تأسیس آن، افزایش همکاری بین انجمنها و سازمانهای زرتشتیان به منظور حفظ میراث فرهنگی و دینی و بهبود شرایط زندگی و پیشرفت زرتشتیان در جهان است. این کنگره از نظر زرتشتیان سراسر دنیا، ارزش و اعتبار خاصی دارد و همواره شخصیتهای برجسته سیاسی، فرهنگی و مذهبی کشورها به آن توجه خاصی داشتهاند. اولین و ششمین کنگره جهانی زرتشتیان در ایران برگزار شده است و دبیرخانه دائمی آن در تهران است. در حال حاضر، زرتشتیان ایران را میتوان دومین جمعیت غیرمسلمان از لحاظ تعداد دانست. جمعیت آنان طبق برخی آمارهای ذکر شده در حدود 45000 نفر است که در اغلب شهرهای ایران پراکندهاند؛ اما در تهران، کرمان، یزد، شیراز، اصفهان، زاهدان و اهواز، جمعیت بیشتری متمرکز شدهاند. زرتشتیان 9 مدرسه اختصاص در تهران و در حدود 8 مدرسه در دیگر شهرستانها دارند که در سه مقطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان فعالند. البته وجود مدارس اختصاصی زرتشتیان به آن معنا نیست که دانشآموز زرتشتی فقط حق تحصیل در این مدارس را دارد، بلکه آنان آزاد هستند که در سایر مدارس نیز تحصیل کنند. ایشان همچنین دارای یک مرکز تربیت موبدیار هستند که در انجمن موبدان تهران فعال است. از دیگر فعالیتهای این جامعه میتوان به فعالیتهای مطبوعاتی آنان اشاره کرد. زرتشتیان دارای حدوداً 10 نشریه هستند که در موضوعات دینی، اجتماعی و فرهنگی فعالند. برخی از این نشریات عبارتند از: فروهر، چیستا، وهومن، امرداد، پارسیان، اشا. همچنین دارای یک انتشارات مخصوص به خود به نام فروهر هستند که کتابهای مختلف اعم از زرتشتی و غیرزرتشتی را به چاپ میرساند. زرتشتیان در تهران دارای چهار آدریان و ده روحانی دینی هستند. ایشان همچنین در این شهرها دارای آدریان هستند: کرمان، یزد، شیراز، اهواز، کرج و برخی از آبادیهای یزد مانند شریفآباد، حسنآباد، رحمتآباد، خرمشاه، کوچه بیوک، مریمآباد، قاسمآباد و … زرتشتیان ایرانی همواره دوشادوش دیگر هموطنان خود، چه در امر سازندگی و چه در هنگام جنگ، به کشور خود خدمت کردهاند. در دوران جنگ تحمیلی با اعزام جوانان و کمکهای مردمی، در دفاع مقدس شرکت کرده و 15 شهید را نیز تقدیم کشور خود کردهاند. زرتشتیان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جزو اقلیتهای دینی رسمی و مورد احترام نظام بودهاند. آنان با داشتن یک نماینده در مجلس شورای اسلامی در تصمیمگیریهای کشور خود مشارکت میکنند.
مراسم سدرهپوشی یا جشن بلوغ، در آیین زرتشتی دارای همان اهمیت غسل تعمید در مسیحیت است، زیرا پس از آنکه کودک سدرهپوش شد و کشتی بست، به عنوان یک فرد زرتشتی شناخته میشود و حق دارد مانند سایر زرتشتیان در همه مراسم مذهبی و اجتماعی آنان شرکت کند. به طور کلی میتوان گفت مشخصهای که یک فرد زرتشتی را از افراد غیرزرتشتی جدا میکند، دو چیز است: نشان درونی (باطنی) و نشان بیرونی (ظاهری). نشان درونی عبارت است از سه واژه اوستایی هومته، هوخته و هورشته که به معنی اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است. این سه واژه، اساس و پایه دین زرتشتی است و فرد زرتشتی موظف است وجود خود را با این سه صفت بیاراید و در طول زندگی بکوشد همواره در اندیشه و گفتار و کردارش، پاک و بیآلایش باشد و از هر گونه پلیدی و ناپاکی دوری کند. نشان بیرونی عبارت است از سدرهپوشی و بستن کشتی. سدره پیراهنی است گشاد با آستین کوتاه و بدون یقه که از پارچه سفید ساخته شده است و آن را زیر لباسهای خود میپوشند. در جلوی سدره از گردن به پایین، چاکی است که تا سینه میرسد و در انتهای آن، کیسه کوچکی قرار گرفته به نام کیسه کرفه1 که به عقیده زرتشتیان مومن، گنجینه اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و پوشنده آن باید بکوشد وجود خود را به این سه صفت بیاراید. زرتشتیان بر این باورند که سدره، جامه ستایش و بندگی اهورامزدا و به منزله زره و جوشنی است که پوشنده را از شر تمایلات نفسانی و صفات رذیله حفظ میکند. سفیدی سدره، نشان آن است که فرد زرتشتی باید قلب و روح خویش را مانند آن، سفید و بیآلایش نگاه دارد و گرد صفات بد نگردد. کشتی، بندی است باریک و بلند که از 72 نخ پشم ساخته شده است. این 72 نخ را هنگام بافتن به 6 قسمت که هر یک دارای 12 نخ است تقسیم میکنند و به هم میبافند و گرههایی به اول و انتهای کشتی میزنند. آنان کشتی را بر روی سدره، سه دور به گرد کمر میبندند. در دور دوم، دو گره به جلو و در دور سوم، دو گره از پشت سر به کشتی میزنند. کشتی، بند بندگی اهورامزداست و زرتشتیان، به جز در موارد استثنایی، آن را میباید در هر حال، به کمر داشته باشند و از خود دور نکنند. کشتی، علامت ارتباط معنوی و روحانی است که افراد جماعت زرتشتی را به هم پیوند میدهد و همه را در اطاعت و بندگی اهورامزدا شریک و یگانه میسازد. مراسم سدرهپوشی را زرتشتیان برای فرزندان خود اعم از دختر و پسر در سنین 7 تا 10 سالگی برگزار میکنند. در این هنگام، کودک زرتشتی باید تعلیمات دینی و اوستایی بایسته را فرا گرفته باشد. والدین کودک زرتشتی، برای برگزاری این مراسم، از آشنایان دعوت میکنند و طی مراسمی که موبد زرتشتی انجام میدهد، کودک سدره را میپوشد و کشتی بر کمر میبندد.]
جشنهای مذهبی زرتشتیان
جشن و جشنواره از ویژگیهای کیش زرتشتی است. در این کیش، وظیفه شاد بودن و نشاط داشتن، از واجبات دینی است. در آیین زرتشتی، روزه گرفتن مرسوم نیست، زیرا بر طبق اصول آن، گرسنگی نیز مانند اندوه، از وجوه مشخصه اهریمن است، پس تمام جشنهای دینی همراه با ضیافت و سرود و پایکوبی و بسیاری از آداب و رسوم لطیف دیگر است. نیایش گروهی از کارهایی است که انجام آن در این جشنها واجب است و نیایشگر نه تنها باید از ته دل پاک شده باشد، بلکه باید از نظر ظاهری و جسمی نیز پاک و تمیز باشد. به طور کلی زرتشتیان برپا کردن جشن را امری ثواب میدانستهاند، اما 7 جشن بوده که همواره برپایی آنها جزو واجبات دینی بوده است. این جشنها عبارت بودند از 6 جشن که در روزگار ساسانیان به نام گاهنبار شناخته میشدند که گفته شده خود زرتشت آنها را بنیانگذاری کرده است. جشن هفتم، جشن نوروز است که راهنمای سال نو بوده است. نوروز، اوج جشنهای هفتگانه بوده که مستقیماً با زیربنای آموزههای زرتشت درباره 7 آفرینش و 7 امشاسپندان (متولیان 7 خلقت کیهان) مربوط میشود. ساختار سال عبادی زرتشتی با این 7 جشن بنا شده و مراد از ایجاد آن، کمک به نقش بستن آموزههای زرتشتی در ذهن پیروان این کیش بوده است. جشنهای مربوط به گاهنبارها در آغاز، نیمه و یا پایان هر فصل برگزار میشود. گاهنبارهای ششگانه عبارتند از: میدیو زرمگاه: آفرینش آسمان (نیمه بهار، اردیبهشت ماه) میدیو شهمگاه: آفرینش آب (نیمه تابستان، تیرماه) پیتی شهمگاه: آفرینش زمین (پایان تابستان، شهریور ماه) ایا سرمگاه: آفرینش گیاهان (اول پاییز، مهر ماه) مید یارمگاه: آفرینش جانوران (نیمه زمستان، دی ماه) همس پت میدیمگاه: آفرینش انسان (پایان زمستان، اسفند ماه) گاهنبارها 6 چهره دارند و هر چهره 5 روز طول میکشد و جمعاً 30 روز سال به 6 گاهنبار اختصاص دارد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)