سانتین همان طور که گوشی را سر جایش می گذاشت بلافاصله پشیمان شد و با خود گفت
-چرا پیشنهاد او را قبول کردم همین که داشت با مردی غریبه که تا به حال ندیده بودش و فقط شعرهایش را همیشه می خواند و دوست داشت حرف میزد کافی بود اگر پدر و مادرش می دانستند حتما با خود می گفتند که او دارد از اطمینان انها سو استفاده می کند نمی دانست چرا این پیشنهاد ابلهانه رو قبول کرده هر چه بود می خواست سر از راز این مرد کف بین مرموز در بیاورد کلافه شده اخر سر به این نتیجه رسید که فردا زنک بزند و قرار شان را کنسل کند سپس برای خواب اماده شد بعد از این که لباس خوابش را پوشید در حالی که روی تختش دراز کشید خوابش برد
فردا بعد از برگشتن از دانشکده یک ساعت بیشتر در خانه نماند بعد از این که ناهار ش خورد راهی انتشارات شد وقتی وارد آسانسور شد یکی دو نفر هم از طبقه بالا در اتاقک آسانسور بودند پیرزن و پسر نوجوانی که خودش را دقیقا عین تیپ های خارجی درست کرده بود پیرزن طبقه چهارم از آسانسور بیرون رفت سانتین نگاهی به پسر جوان کرد سرو وضع پسر نگاه سانتین را به خود جلب کرد سرو وضع او طوری بود که به جای او سانتین داشت خجالت می کشید شلوار گشادی که چند جیب از بالا تا پایین داشت و بلوز استرج سیاه رنگی که رویش به انگلیسی نوشته شده بود (من گاو م ) و بیشتر از همه طرز درست کردن موهایش او را به یاد بردیا می انداخت اما به شکل عجیب غریب تر از او از هر تارهای مویش مثل این می ماند که روغن می چکید طوری خط شانه روی موهایش افتاده بود که انگار با خط کش انها را خط کشی کردند سانتین همین طور داشت حرص می خورد پسرک با گوشی که در گوشش گذاشته بود با موزیک گردن و دستهای مشک کرده اش را تکان می داد اصلا در باغ نبود که سانتین دارد با انزجار نگاهش می کند بالاخره به طبقه اول رسیدند هر دو از آسانسور خارج شدند سانتین دلش می خواست طوری پسرک را متوجه سرو وضع نا مناسبش بکند پسرک همان طور که به موسیقی گوش می داد به پارکینگ و به طرف موتور گران قیمتی رفت و جلوی موتور ایستاد سانتین به طرف او رفت و جلوی موتور ایستاد پسرک نگاهی متعجب به او انداخت سانتین با اشاره به او فهماند که چند لحظه گوشی را از گوشش خارج کند پسرک اول موتور ش را روی جک گذاشت و بعد گوشی را بیرون اورد و گفت
-کاری داشتید ؟
-بله یه سوالی دارم
-بفرمایید
-می شه بگید معنی این حرف انگلیسی روی بلوزتون چیه ؟
پسرک اول بلوز ش را با دو انگشت گرفت و از بدن جدا کرد و بعد نگاهی به ان کرد و گفت
-چطور مگه ؟
-همین طوری اخه بلوزتون خیلی بهتون میاد معنی اش می دونین ؟
پسرک من . من کرد و گفت
-نه اصلا تا به حال توجه نکردم حالا اگه شما می دونید می شه بگید یعنی چی ؟
-ممکنه ناراحت بشی عیبی نداره ؟
-مگه چی نوشته که باید ناراحت بشم ؟
-بخشید اما معنی اش این که من گاو م یعنی شما
پسرک با تعجب به سانتین بعد به بلوز ش نگاه کرد در واقع کم اورده بود بهش برخورده بود و خجالت کشیده بود ساین که حالت او را دید گفت
-فکر می کنم حالا که معنی شو فهمیدین دیگه این بلوز رو نمی پوشین هر چند که این بلوز خیلی بهتون میاد من دیگه باید برم خداحافظ
ولی جوابی نشنید پسرک وامانده بود یعنی این قدر گیج بود که نگو و نپرس چقدر خجالت کشیده بود چطور تا به حال به ان توجه نکرده بود من گاو هستم وقتی سر بلند کرد و به خیابان نگاه کرد دیگه از دختری که او را خبری کرده بود اثری نبود
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)