صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 24 , از مجموع 24

موضوع: دانستنی های عاشوراى حسينى

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    شهادت عبدالله بن حسن علیهما السلام

    سپاهيان دشمن، امام را محاصره كردند. عبدالله، كودك يازده ساله حسن بن على عليه‏السلام با تلاش بسيار از خيمه خود را به عمو رساند. زينب عليهاالسلام خواست او را برگرداند، ولى او مدام مى‏گفت: به خدا سوگند، از عمويم جدا نمى‏شوم. بَحر بن كعب و بنا به قولى ديگر، حرملة بن كاهل براى كشتن حسين عليه‏السلام پيش آمد. عبدالله گفت: واى بر تو اى ناپاك‏زاده! مى‏خواهى عمويم را بكشى؟ شمشير فرود آمد. عبدالله دست خود را پيش آورد تا از عمو دفاع كند. دستش تنها از تكه پوستى آويزان بود. پس فرياد زد: عموجان! به دادم برس. امام به آغوشش كشيد و گفت: «فرزند برادر! بر اين مصيبت‏ها صبورى كن. بدان كه خيرى در آن نهفته است كه خداوند تو را به پدران نيكوكار و صالحت ملحق مى‏كند.» پس حرمله تيرى انداخت و او را در دامان حسين عليه‏السلام به شهادت رساند.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    شهادت امام حسين عليه‏السلام

    شمر به سوى خيمه حسين عليه‏السلام رفت، آن را با نيزه‏اى دريد و فرياد زد: آتش بياوريد تا خيمه را با ساكنانش بسوزانيم. حسين عليه‏السلام گفت: «اى پسر ذى‏الجوشن! آتش مى‏طلبى تا خانواده‏ام را بسوزانى؟ خدايت در آتش بسوزاند.» شَبَث، شمر را بر اين كار سرزنش كرد و شمر خجالت‏زده بازگشت. صالح بن وهب با نيزه چنان بر پهلوى امام زد كه بر زمين افتاد. امام دوباره برخاست و نبرد را ادامه داد. زينب عليهاالسلام از خيمه بيرون آمد و گفت: «آه برادرم، آه سرورم، آه اهل بيتم! كاش آسمان ويران مى‏گشت و كوه‏ها ريز ريز مى‏شد و بر صحرا مى‏ريخت.» شمر بانگ زد: درباره اين مرد منتظر چه هستيد؟
    از همه طرف به امام حمله‏ور شدند. زَرعة بن شَريك ضربتى به شانه چپ حسين عليه‏السلام زد، ولى امام با ضربه‏اى كارش را ساخت و به خاك افكندش. ديگرى با شمشير، ضربه محكمى بر گردن امام زد كه حضرت را نقش زمين كرد. سِنان بن اَنس نخعى نيزه‏اش را يك‏بار در ترقوه امام فرو برد و ديگر بار در قفسه سينه، و تيرى نيز در گلوى حسين عليه‏السلام نشاند. امام تير را از گلو خارج و دستان را خونى كرد و بر چهره و محاسن ماليد و فرمود: «دوست دارم با پيكرى آغشته به خون و حقى ربوده شده به ديدار پروردگار بروم.» خولى بن يزيد اصبحى پيش رفت تا سر امام را از پيكر جدا كند، ولى نتوانست. سرانجام سنان بن انس نخعى عزم اين كار كرد، در حالى كه مى‏گفت: «به خدا قسم، سرت را از بدن جدا خواهم كرد، در حالى كه مى‏دانم تو پسر رسول خدايى و پدر و مادرت بهترين مردمانند».



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    سويد بن عمرو بن ابى مطاع؛ آخرين مقاومت، آخرين شهيد

    نام كاملش، سويد بن عمرو بن ابى مَطاع خَثْعَمى است. وى شيرمردى دلاور بود. سويد آخرين شهيد كربلاست. پيش از مولايش حسين عليه‏السلام جنگيد و مقاومت كرد و پس از جراحت‏هاى بسيار، بى‏حركت در ميان كشتگان افتاد. با شنيدن خبر شهادت امام حسين عليه‏السلام ، چون شيرى خروشيد و به سختى با خنجرى به نبرد پرداخت و سرانجام به دست هانى بن ثَبيت به شهادت رسيد.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    به آتش كشيدن خيمه ها

    آتش به آشيانه مرغى نمى‏زنند
    گيرم كه خيمه، خيمه آل عبا نبود
    غروب عاشورا، پس از شهادت اباعبدالله عليه‏السلام و ياران باوفايش، عمر سعد خيمه‏هاى امام حسين عليه‏السلام و اهل بيتش را به آتش كشيد. كاروان را غارت كردند؛ حتى به گوشواره‏هاى دختركان يتيم نيز چشم طمع داشتند. زنان بى‏دفاع حرم حسينى را از خيمه‏ها بيرون راندند و خيام را به آتش كشيدند. آنها را با سر و روى باز بر شترهاى بى‏محمل و بى‏سايه‏بان نشاندند و به كوفه بردند. به هيچ كس و هيچ چيز رحم نكردند. امام زين العابدين عليه‏السلام در توصيف آن صحنه فرمودند: «به خدا قسم هرگاه به عمه‏ها و خواهرهايم نگاه مى‏كنم، اشك به چشمانم مى‏دود و به ياد فرار آنها از خيمه‏اى به خيمه ديگر و از پناه‏گاهى به پناه‏گاهى ديگر در روز عاشورا مى‏افتم؛ آن‏گاه كه آن گروه فرياد مى‏زدند: خانه ظالمان را بسوزانيد!»
    منبع: پایگاه حوزه



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/