پاسخ ياران
شب عاشورا، امام كه مىدانست تنها او را مىخواهند، بيعت را از ياران و خويشان خود برداشت و از آنها خواست به همراه افراد خانوادهاش از كربلا دور شوند. آنها در پاسخ، سخنانى گفتند كه در تاريخ وفادارى، بىمانند است.
مُسلِم بن عوسَجه گفت: «آيا تو را به همين صورت و در محاصره دشمن رها كنيم و برويم؟ نه به خدا قسم. خدا هرگز چنين روزى را نياورد! من در يارىات چنان مىكوشم كه نيزهام را در سينه دشمنانت خرد گردانم و مادام كه شمشير در دست دارم، آنان را مىزنم و هنگامى كه هيچ سلاحى برايم نماند، با سنگ آنان را هدف قرار مىدهم. من تا جان در بدن دارم از تو جدا نمىشوم».
سعيدبن عبدالله حَنَفى ادامه داد: «اى فرزند رسول خدا صلىاللهعليهوآله ! به خدا قسم، ما نمىرويم. ما هرگز تنهايت نمىگذاريم تا خدا خود شاهد باشد كه چگونه به سفارش رسول در مورد تو عمل كرديم. من اگر بدانم كه در راه تو كشته مىشوم و بعد زنده مىگردم و سپس سوزانده شده، خاكسترم را به باد مىسپارند و هفتاد مرتبه اين عمل را تكرار مىكنند، از تو جدا نمىشوم تا شاهد مرگ خويش باشم. در صورتى كه فقط يكبار كشته مىشوم و در عوض، به سعادتى مىرسم كه پايان ندارد».
زُهير بن قين هم افزود: «اى فرزند رسول خدا صلىاللهعليهوآله ! به خدا قسم، دوست دارم هزار بار كشته شوم و زنده گردم، ولى در مقابل، خداوند تو را و برادران و فرزندان و افراد خانوادهات را زنده بدارد».
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)