حقیقت عزّت و آزادگی

واژه «عزّت» در فرهنگ قرآن و عترت به مفهوم اوج‏گرفتن به مرحله توانمندی معنوی و اخلاقی و عظمت روح و توسعه شخصیت و آراستگی به مهر و مدارا و صلابت و شکست‏ناپذیری روان در برابر باطل و بیداد آمده است.
این قدرت شگرف و شکست‏ناپذیر، در مرحله نخست از ژرفای جان انسانِ خودساخته سرچشمه می‏گیرد و پس از سربرآوردن از رویشگاه خویش، به تدریج در کران تا کران اندیشه و عقیده، زبان و قلم، دست و دیده، گفتار و کردار و برنامه‏ها و هدف‏ها و روش زندگی او تجلی می‏یابد و آن گاه به او عظمت و شکوه و معنویت و مهر و مدارا و شکست‏ناپذیری می‏بخشد.
کسی که به این ویژگی انسانی و معنوی آراسته شود، از سویی به راستی تجسم اخلاص وپاکی، حق‏گرایی و حق‏پذیری، فروتنی و بردباری، صلح‏جویی و مدارا در ابعاد گوناگون زندگی می‏شود و در همان حال خود را فراتر از برده‏منشی و دنباله‏روی، فراتر از بافتن و شنیدن چاپلوسی‏ها و ستایش‏های چندش‏آور و لقب‏های پوشالی و پرطمطراق، فراتر از فرمانبرداری‏های چاکرمنشانه و اهانت‏آمیز می‏خواهد.
به مرحله‏ای اوج می‏گیرد و خود را عزیز می‏دارد که نه در برابر زر و زور، نفوذ می‏پذیرد و نه در برابر نیرنگ و فریب؛ نه بیداد و ناروا را تحمل و نه آن را به دیگران تحمیل می کند و نه می‏تواند نظاره‏گر اسارت مردمی در چنگال این آفت‏های عزّت‏کش و ذلّت‏بار باشد و دم فرو بندد.
آری، حقیقت عزّت و آزادگی پذیرش مدیریت خِرَد و وجدان بر جان و جامعه و رعایت مقررات و حقوق مردم است، نه انبوهی شعر و شعار بدون عمل و فرصت‏سوز.
امیرمؤمنان عزّت و آزادگی واقعی را تواضع و فروتنی در برابر حق و عدالت می‏نگرد:
«اَلْعِزُّ اَنْ تذِّلَ لِلْحَقِّ اِذا لَزِمَکَ.»(14)
امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِیامُهُ بِاللَّیلِ وَ عِزُّهُ کَفُّ الأذْی عَنِ النّاسِ.»(15)
«شرف انسان در شب زنده‏داری اوست و کرامت و آزادگی‏اش در عدالت و دست نگاه داشتن از آزار مردم و رعایت حقوق آنان.»
«اَلصِّدقُ عِزٌّ وَ الْجَهْلُ ذُلٌّ.»(16)
«آراستگی به راستی و درستی، عزّت و آزادگی است و جهالت و نادرستی، ذلّت و خفت است.»
«حُسْنُ خُلْقِ الْمُؤْمِنِ مِنَ التَّواضُعِ، وَ عِزُّهُ تَرْکُ الْقِیلِ وَ الْقـالِ.»(17)
«منش شایسته انسان با ایمان از تواضع و فروتنی اوست و عزّت و آزادگی او، در وانهادن جنجال و هیاهو و زبان و سیاست خشونت‏بار است.»