صفحه 10 از 17 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 164

موضوع: اشعار محرم

  1. #91
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دیدگانت‌ پر اشک‌،
    لبانت‌ خشکیده‌،
    سینه‌ ات‌ گداخته‌،
    قلبت‌ شعله‌ور،
    روحت‌ پرتلاطم‌،
    لیکن‌ مهار نفست‌ برمشت‌.
    سرود ایمان‌ بر لب‌،

    نوای‌ توحید در کام‌،
    یاد خدا در دل‌،
    دستار پیامبر بر سر،
    کهنه‌پیرهن‌ امانت‌ مادر بر تن‌،
    بزم‌ اشکواره‌ در پیش‌.
    ای‌ حسین‌،

    ای‌ رازدار منزل‌ وحی‌؛
    غم‌ سرای‌ خیمه‌ هایت‌،
    سوزش‌ قلب‌ زنانت‌،
    گریه‌نوباوگانت‌،
    آه‌ و سوز خواهرانت‌،
    العطش‌ از دخترانت‌،
    عالمی‌ را اشک‌ ریزان‌ می‌کند!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #92
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    6 Untitled 16

    نغمه خون خدا از کربلا اید به گوش

    یا که فریاد حسین از نینوا اید به گوش

    زندگی با ظالمین بسیار باشد ناگوار
    این ندا از پور ختم انبیا اید به گوش

    من نمی‌بینم سعادت جز شهادت در جهان
    این نوا از زاده شیر خدا اید به گوش

    کاخ ظالم را ز خون خویش ویران می‌کنم
    این کلام از زاده خیرالنساء اید به گوش

    کاخ جلاد جنایتکار سازم واژگون
    این سخن از شاهد راه خدا اید به گوش

    اکبر و عباس قربانی کنم در راه دوست
    از شه دین این کلام جانفزا اید به گوش

    قاسم و اصغر کنم قربانی راه حبیب
    این پیام از آن امام و مقتدا اید به گوش

    زنده سازم از قیامم مکتب اسلام ناب
    این کلام نیک از آن پیشوا اید به گوش

    من کنم احیا به عالم مکتب آل علی(علیه السلام)
    این ندا از آن امام پارسا اید به گوش

    پرچم اسلام را بر بام گردون می‌زنم
    این سخن ز آن رهبر خونین لوا اید به گوش
    من فدا سازم به راه دوست هفتاد و دو یار

    این پیام از خامس آل عبا اید به گوش
    اهل بیتم از جفای خصم دون گردند اسیر

    این سخن از رهبر اهل هُدی اید به گوش
    زینب و سجاد رسوا می‌کنند ابن زیاد
    گر چه ز آن ملعون کلام ناروا اید به گوش

    از کلام زینب و سجاد رسوا شد یزید
    بانگِ ویران گشتنِ کاخ جفا اید به گوش

    عاشقم من عاشق درگاه مولایم حسین
    گفت «باقر» این سخن از این گدا اید به گوش
    احمد باقریان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #93
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    هیجده قرص قمر


    به لب آه و به دل خون و به لب اشک بصر دارم
    شدم چون شمع سوزان آب و آتش بر جگر دارم
    دلم خون شد، نخندید ای زنان شام بر اشکم
    که هم داغ برادر دیده، هم داغ پدر دارم
    کند اختر فشانی آسمان دیده ام دائم
    که بر بالای نیزه هیجده قرص قمردارم
    عدو دست مرا بست و اسیرم برد در کوفه
    نشد تا نعش بابم را ز روی خاک بردارم
    تمام عمر هر جا آب بینم اشک می ریزم
    من از لب های خشک یوسف زهرا خبر دارم
    از آن روزی که ثار الله را کشتند لب تشنه
    به یاد کام خشکش لحظه لحظه چشم تر دارم
    مسافر کس چو من نَبوَد که همراهِ سرِ بابا
    چهل منزل به روی ناقه ی عریان سفردارم
    از آن روزی که بالا رفت دود از آشیان ما
    دلی از خیمه های سوخته سوزنده تر دارم
    همه از آب رفع تشنگی کردند غیر از من
    که هرجا آب نوشم بیشتر در دل شرر دارم
    اگر چشمت به آب افتاد میثم گریه کن بر من
    که آتش در دل و جان بر لب و خون در بصر دارم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #94
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    mazloom28wWwJuyom2irir29


    مرا كه دانه اشك است دانه لازم نيست
    به ناله انس گرفتم ، ترانه لازم نيست

    ز اشـك ديـده به خـاك خـرابـه بنـوشتـم
    به طفل خانه به دوش،آشيانه لازم نيست

    نشان آبله و سنگ و كعب نى كافى است
    دگـر به لالـه رويـم نشـانـه لازم نيسـت

    به سنگ قبر من بى گناه بنويسيد
    اسير سلسله را تازيانه لازم نيست

    عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
    بزن مرا كه يتيم ، بهانه لازم نيست

    مرا ز ملك جهان گوشه خرابه بس است
    به بلبلى كه اسير است لانه لازم نيست

    محبتـت خجلـم كـرده ، عمـه دسـت بـدار
    براى زلف به خون شسته ، شانه لازم نيست

    به كودكى كه چراغ شبش سر پدر است
    دگر چـراغ به بـزم شبـانه لازم نيسـت


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #95
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    حسینیهء خدا

    از عرش ، از میان حسینیهء خدا
    آمد صدای نالهء « حی علی العزاء »
    جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
    گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا
    جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت :
    " یا رب اجازه هست ، شوم فرش این عزا "
    آدم ز جنت آمد و ناله کنان نشست
    در بزم استجابت بی قید هر دعا
    او که هزار بار به گریه نشسته بود
    یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا
    آری تمام رحمت خود را خدا گرفت
    گسترد بر مُحرم این اشک و گریه ها
    آن گاه گفت روضه بخوان « ایها الرسول »
    جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
    *****
    روضه تمام گشت ولی مادری هنوز
    آید صدای گریه اش از بین روضه ها
    رحمان نوازنی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #96
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خوش آمدی

    ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی
    در بیت وحی با لب عطشان خوش آمدی
    ای العطش ترانهء قبل از ولادتت
    مادر فدات با لب عطشان خوش آمدی
    ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشک شد
    از بس که بود صوت تو سوزان خوش آمدی
    گریه مکن که کشتهء اشک خدا شوی
    خون خدا، به جمع شهیدان خوش آمدی
    اشک تو از تلاطم دریاست بیشتر
    ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی

    محمود ژولیده



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #97
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بی تو هوای خیمه ی ما سرد می شود

    بی تو هوای خیمه ی ما سرد می شود
    رنگ رُخ سه ساله ی من زرد می شود
    خورشید انعکاس وجود نجیب توست
    این دایره نباشی اگر سرد می شود
    این حلقه های گریه ی سردرگم و غریب
    زنجیر آهنی و پر از درد می شود
    دامان کودکانه ی یک دختر نجیب
    بی تو اسیر آتش نامرد می شود
    بر گِرد توست گردش سیاره ی زمین
    هر جاذبه بدون تو ولگرد می شود
    رفتی و روز روشن ما در مسیر شام
    دنبال صبح ِ روی تو شبگرد می شود
    رضا جعفری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #98
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی در رثای امام حسین (ع)

    با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
    در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
    ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
    شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
    احساس کرد از همه عالم جدا شده است
    در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
    در اوج روضه ، خوب دلش را که غم گرفت
    وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
    وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
    مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
    باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
    شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
    بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
    دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت
    یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
    تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
    حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
    دارد غروب فرشچیان گریه می کند
    با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
    بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
    او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
    حتی براش جای کفن بوریا کشید
    در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
    از بس که گریه کرد تمام لهوف را
    اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
    بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
    این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
    "خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
    بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
    اوکهکشان روشن هفده ستاره بود

    خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن . . .
    پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن . . .
    خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن . . .
    شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن . . .
    در خلصه ای عمیق خودش بود و هیچکس
    شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...
    سید حمید برقعی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #99
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ای خشك لب !

    ای ابتدای شعرهای عاشقانه
    وی منتهای آرزوی عارفانه
    ای خشك لب ! مستغنی از امواج دريا
    وی در عطشناكی سروده صد ترانه
    ای هفت دريا همچو قطره پيش قدرت
    ای بحر نا پيدا ، كران بی كرانه
    از بهر گلخند لبان غنچه لبخند
    وی بهر آواز تر بلبل ، بهانه
    ای سرالاسرار تمام آفرينش
    در بهت سرگردانی عرفان نشانه
    در خشكی سُكر لبانت راز مستی
    كز هرم آن خيزد ز خُمّ می زبانه
    ماييم و قلبی پر نياز و سوز و سازی
    در پيشگاه حس ناب شاعرانه
    ما را نيايد وصف تو با شعر لالی
    هيهات زين سودای خام كودكانه
    در قاف قدر شامخت ما را گذر نيست
    كانجا بجز عنقا ندارد آشيانه
    صد كهكشان چون نقطه ای محو تو هستند
    ای خارج از حد تصور در ميانه
    با تو ازل آغاز گرديد و روان شد
    تا انتها جاری شد و مانا زمانه
    در لامكان بی زمانی عشق جاويد
    در بهت "لا ادری" مايی جاودانه
    ای "مطلع الانوار" اشراقات شرقی
    ای غرب عرفان ابتدای شهر قانه
    لاف تجرد می زند صوفی و ليكن
    مانند ابجد خوان مكتب ناشيانه
    اما به لطف مهر تو گشته مجسم
    تصوير تو در شعر چشمانم شبانه
    آنك تو و موج عطا ای بحر احسان
    اينك گدای عاشقی بر آستانه
    محمد علی جعفريان



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #100
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    غروب شصت و يك

    حـتی خـدا مـيان حسـينيهء غمـش
    سوگند خورده است به ماه محرمش

    شبهای قدر محترم و با فضيلت اند
    امّـا نمی رسند به شبهای مـاتمش

    امروز نه، غروب همان سال شصت و يك
    مـا را گـره زدنـد به نخـهای پـرچمش

    اين دستمال گـريه پر از نـور می شود
    وقتی به دست روضـهء خورشيد می دمش

    چشمی كه از برای تو گريان نمی شود
    بايد حـواله داد به دست جـهنمش

    جانم فدای ِ محتشم خانواده ات
    با اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش

    علی اكبر لطيفيان



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 10 از 17 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/