ای ابتدای شعرهای عاشقانه
وی منتهای آرزوی عارفانه
ای خشك لب ! مستغنی از امواج دريا
وی در عطشناكی سروده صد ترانه
ای هفت دريا همچو قطره پيش قدرت
ای بحر نا پيدا ، كران بی كرانه
از بهر گلخند لبان غنچه لبخند
وی بهر آواز تر بلبل ، بهانه
ای سرالاسرار تمام آفرينش
در بهت سرگردانی عرفان نشانه
در خشكی سُكر لبانت راز مستی
كز هرم آن خيزد ز خُمّ می زبانه
ماييم و قلبی پر نياز و سوز و سازی
در پيشگاه حس ناب شاعرانه
ما را نيايد وصف تو با شعر لالی
هيهات زين سودای خام كودكانه
در قاف قدر شامخت ما را گذر نيست
كانجا بجز عنقا ندارد آشيانه
صد كهكشان چون نقطه ای محو تو هستند
ای خارج از حد تصور در ميانه
با تو ازل آغاز گرديد و روان شد
تا انتها جاری شد و مانا زمانه
در لامكان بی زمانی عشق جاويد
در بهت "لا ادری" مايی جاودانه
ای "مطلع الانوار" اشراقات شرقی
ای غرب عرفان ابتدای شهر قانه
لاف تجرد می زند صوفی و ليكن
مانند ابجد خوان مكتب ناشيانه
اما به لطف مهر تو گشته مجسم
تصوير تو در شعر چشمانم شبانه
آنك تو و موج عطا ای بحر احسان
اينك گدای عاشقی بر آستانه
محمد علی جعفريان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)