صفحه 7 از 17 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 164

موضوع: اشعار محرم

  1. #61
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خورشید تمام کائنات است حسین
    گلبارش ابر برکات است حسین
    والله که آیینه ی ذات احد است
    عشق دو جهان رمز نجات است حسین
    سرخی شفق شکفته از « خون حسین»
    یعنی که قتیل العبرات است حسین
    بی نام خدایی اش ، زمان پژمرده است
    سرچشمه ی جوشان حیات است حسین
    محبوب خدا ،عصاره ی اسلام است
    مفهوم سلام و صلوات است حسین
    جاریست به لبهای غزل عشق حسین
    آیینه ی میزان صراط است حسین
    با یک نگهش هر گنهی محو شود
    سرفصل کتاب حسنات است حسین
    بنگر به شکوه نام ثارالهی اش
    هم خون خدا، خدا صفات است حسین
    با شوق دگر قنبر ثانی گوید:
    خورشید تمام کائنات است حسین


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #62
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    4 Untitled 36

    اگر چه ديده‌ام از هجر تو پر از گهر گردد
    ميا چو خنده دشمن به جانم نيشتر گردد

    بمان در خيمه اما گريه کمتر کن به جان من
    مبادا عمه‌ام زينب ز مرگم باخبر گردد

    نمي‌خواهم تو باشي بر سرم هنگام جان دادن
    که ترسم درد داغ من برايت بيشتر گردد

    سرت بادا سلامت اي سحاب آرزو بابا
    اگر مرغي چو من بشکسته سر بي‌بال وپر گردد

    گمانم عمه‌ام مي‌آيد ز جا برخيز و ياري کن
    که چشمم را ببندي تا نبينم خون جگر گردد

    تو ابراهيمي و من هم ذبيح تو ولي ديگر
    گمانم نيست برخيزد که سوي خيمه‌ برگردد

    زجا برخيز و بنشين پيش پاره پاره جسم من
    که ترسم باعث مرگ پدر داغ پسر گردد




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #63
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خوشبو ترين گل گلاب كربلا منم
    شيوا ترين نواي ني نينوا منم



    با خون نوشته روي گلويم كليم عشق
    باب الحوائج حرم مصطفي منم



    با تير عشق هستي خود را فروختم
    بازار عشق را به تبسم بها منم



    خون گلوي من به همه دردها دواست
    درمان دردهاي دل بي دوا منم



    با دست كوچكم گره ها باز مي شود
    مردم علي اصغر مشكل گشا منم



    نامم علي اصغر و در كشتي حسين
    هم بادبان و لنگر و هم ناخدا منم



    اي حرمله به بيشۀ ما بيهوده ميا
    چون شير كوچك حرم لا فتي منم



    آوازه شجاعت من تا به عرش رفت
    خيبر گشاي ديگر خيبر گشا منم


    اين دست هاي كوچك من دست حيدري است
    شش ماهه اي كه كشته شد بي صدا منم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #64
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    هر چه داریم همه از كرَم عباس است
    خلقت جنت حق لطف كم عباس است

    نور بر شمس و قمر ماه بنی هاشم داد
    عرش یك ذره ز خاك قدم عباس است

    نه فقط خلق زمین عبد و غلامش باشند
    بخدا خیل ملائك حَشَم عباس است

    شیعه از كینه دشمن نهراسد هرگز
    دین ما تحت لوای علم عباس است

    در صف حشر علمدار شفاعت زهراست
    علم فاطمه دست قلم عباس است

    نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو
    عشق دیریست كه در پیچ و خم عباس است

    ای كه حاجت ز حسین میطلبی دقت كن
    پرچم شاه به سوی حرم عباس است



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #65
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    6 Untitled 3




    شمع سان از غم هجر رخ تو آب شدم




    باورت نیست اخا بعدتو بيچاره شدم



    بعدت ای مونس جان زینب آواره شدم




    قدر تاریخ به من ظلم وجسارت گشته



    خواهر تو هدف تیر حقارت گشته




    باورت نیست ولی دست مراهم بستند



    حرمت خواهر غمدیده تو بشکستند




    باورت نیست ولی دین من انکار شده



    آسمان پیش دوچشمان ترم تارشده




    باورت نیست منو کوچه وبازار کجا



    دختر فاطمه ومجلس اغیار کجا




    یا اخا رفتی و بی پشت وپناهم کردی



    مردم آن لحظه که از نیزه نگاهم کردی




    غیرت اله تو رامحو تماشا شده ام



    سرو بودم زغمت جان اخا تا شده ام




    کاش عباس به نیزه بنهد چشم به هم



    زینب وسلسله و همرهی نامحرم




    هرکجا نام تو بردم پاسخم دشنام است



    چشم در راه من وتو کوچه های شام است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #66
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دوتا گل شقايق

    دو تا گل شقایق برا حسین می آرم
    برای هدیه کردن پیشِ پاهات می زارم

    هم عون و هم محمد غنچه های بهارند
    ببین برای رفتن مثلِ بارون می ربارند

    تو قطره اشک چشما هزار تا رمز و رازه
    به زیر لب چی می گن دایی بده اجازه

    خدا بدون براشون چه غصه ها کشیدم
    خودم به دور هر دو شال و زره پیچیدم

    حسین من قبول کن زینب مگه چی داره
    هر چی که داشته باشه به پای تو می ذاره

    می دونم از غریبی خون شده این دلِ تو
    نداره هدیه های زینبی قابلِ تو

    نذر نگاهِ خسته ات هر دو تا غنچه هایم
    قربون بی کسیت شم هم من و بچه هایم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #67
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    53730652362834674030


    يکي بود يکي نبود...



    یکی بود یکی نبود
    به زیر گنبد کبود
    یه دختر سه ساله ای
    که نام اون رقیه بود





    شب ها به یاده مادرش
    دوریو هی بهونه کرد
    بابا حسین آروم آروم
    موهاشو هی شونه می کرد





    به دخترش می گفت عزیز ،
    به درد بابا مرحمی
    شبیه مادر منی
    با تو نمی مونه غمی ،




    می گفت که دختر بابا
    بزار چشمات رو بوس کنم




    آرزوم عزیزه من ،
    یه روزه تو رو عروس کنم




    لباسشو عوض می کرد ،
    اونو رو شونش می گذاشت
    هر کجا می رفت اون رو می برد ،
    هیچ کجا تنهاش نمی گذاشت





    تا که یه روز به دخترش ،
    گفت که می خواد بره سفر
    رقیه به بابا می گفت منـم ببر
    منم ببـــــــــــــــــــــــ ـــــــر





    دخترک قصه ی ما
    باباشو رو خیلی دوست می داشت
    دلش نمی خواست که بره
    یا اون رو تنها می گذاشت





    شیرین زبونی کرد وگفت
    برای من سوغات نخر
    من التماست می کنم
    دخترت رو با خود ببر





    دل بابا طاقت نداشت ،
    گریه هاشو نگاه کنه ،
    بغض بکنه ، آه بکشــــــه ،
    زندگشون تباه کنه




    تمام اهله خونه رو ،
    برد با خودش سو بلا ،
    رفت به زمینی که حالا
    بهش می گن کربلا





    توی اون زمین آدم بدا
    جمع شده بودن واسه جنگ ،
    یه مشت حسود کینه ای ،
    یه عده نامرد دو رنگ





    تا که یه روز ظهر بابا
    گفت دختر ناز و با وفا
    بیا بشین روی پاهام
    دارم می رم پیش خدا





    گوش بده حرف پدرو
    دختر خوب و مهربون ،
    من که دارم می رم ولی
    تو پیشه عمه ات بمون





    با گریه گفت بابا حســـین ،
    می یام تو رو هم می برم ،
    موقع اومدن برات ،
    گوشواره سوغات می یارم





    بابا حسین رفت آسمون ،
    دیگه به پیشش برنگشت
    دختر قصه مونده بود ،
    تنها و بی کس توی دشت





    بعد بابا اون آدما
    خیمه ها رو آتیش زدن
    رقیه هی کتک می خورد
    می گفت بابا اینا بـدن





    آدما بدا به دخترت
    می زدن و می خندیدن
    بسته بودن دسته اونو
    به یک طناب می کشیدن





    دختره خسته توی راه
    پای برهنه می دوید
    یکی از اون آدم بدا
    اومدو موهاشو کشید





    به عمه می گفت انگاری
    بابام منو دوست نداره
    خودش گفت می یام پیشم
    برام گوشواره می یاره





    اومد بابا ولی چه سود
    یه سر که دیگه تن نداشت
    موهاشو پاک کردو آروم
    اونو رو دامنش گذاشت





    حرفشو گفت پیشه بابا
    آروم آروم باهاش داشت می شکست
    بابا رو توی بغلش می گرفت
    بعد چشماشو با حس می بست





    دخترک قصه ی ما
    فرشته بودو پر کشید
    با پدرش رفت آسمون
    رفت تا که به خدا رسید






    صلي الله عليک ايتهاالشهيدة الصغيرة المظومه





    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #68
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    97391135399410539380

    من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم



    غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم



    هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن



    تاابدحاجـــت روا گردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم



    پاک سوزدهرکه خواندسطری ازشرح کتابــم



    دلبرومحبوبــــــــــــه ی محبوب دلبرآفرینـــــم



    کربــــلا درروزعاشورابـــــلاانــــ ـــدربــــــــلابـود



    دوربـــــابـــــایم بگردم،مبتـــــــلادرمبتــ لابـــود



    من هم آخـــرنازنینــــم،نازنینـ ـــم،نازنینـــــــم



    نوگــــــل آن عشقبـــــازاولیـــــــن وآخرینـــــم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #69
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ستاره دمشق(حضرت رقیه علیها السلام)

    جبريل امين خادم و دربان رقيه

    گرديد فلك و اله و حيران رقيه
    گشته خجل او از رخ تابان رقيه


    آن زهره جيينى كه شد از مصدر عزت
    جبريل امين خادم و دربان رقيه

    هم وحش و طيور و ملك و عالم و آدم

    هستند همه ريزه خور خوان رقيه


    خواهى كه شود مشكلت اندر دو جهان حل

    دست طلب انداز به دامان رقيه


    جن و ملك و عالم و آدم همه يكسر

    هستند سر سفره احسان رقيه


    كو ملك يزيد و چه شد آن حشمت و جاهش

    اما بنگر مرتبت و شان رقيه


    يك شب ز فراق پدرش گشت پريشان

    عالم شده امروز پريشان رقيه


    ديدى كه چسان كند ز بن كاخ ستم را

    در نيمه شب آن دل سوزان رقيه



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #70
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    پرچم اسیری

    مجنون صفت به دشت وبیابان دویده ام

    اکنون به کوی عشق تو جانا رسیده ام

    در راه عشق تو شده پایم پر از آبله

    از بس که روی خار مغیلان دویده ام

    تنها نشد از داغ تو موی سرم سفید

    همچون هلام از غم عشقت خمیده ام

    دیوانه وار بر سر کویت گر آمدم

    منعم مکن که داغ روی داغ دیده ام

    من پرچم اسرم ، وبار غم تو را

    از کوفه تا به شام به دوشم کشیده ام

    عمرم تمام گشته عزیزم در این سفر

    دست از حیات خویش حسینم بریده ام

    گاهی چو بلبل از غم عشق تو در نوا

    گاهی چو جغد گوشۀ ویران خزیده ام

    دیدی به پای تخت یزید از جفای او

    چون غنچه ، پیرهن به تن خود دریده ام

    گنج تو را به گوشۀ ویرانه گذاشتم

    چون اشک اوفتاد رقیّه ز دیده ام

    می گفت ومی گریست (رضایی ) ز سوز دل
    اشکم ، به خاک پای شهیدان چکیده ام


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 7 از 17 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/