صفحه 4 از 17 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 164

موضوع: اشعار محرم

  1. #31
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یا حسین آقا بیا که ما ز غمت گریه می کنیم
    ماه عزاست بر حرمت گریه می کنیم
    شکر خدا که دل به عزا خانه بار یافت
    ماه بکاست ما به غمت گریه می کنیم
    دل ها برای روزتو آماده می شوند
    ما بهر دیدن علمت گریه می کنیم
    ای خون ما حلال قدومت در این عزا
    خون جای اشک بر قدمت گریه می کنیم
    تا کی غلاف صبر، کند منع ذوالفقار
    هر دم به حسرت دو دمت گریه می کنیم
    می آیی وبدون ملاقات می روی
    آقا به این عبور کمت گریه می کنیم
    خوردی قسم به مادر پهلو شکسته ات
    تا حشر هم به این قسمت گریه می کنیم
    ای راز دار فاطمه برگرد چاره کن
    ما از غم غدیر خمت گریه می کنیم
    دشمن به آل تو چه ستمها روا نمود
    با تو به آل محترمت گریه می کنیم
    از ما حضور عمه ی مظلومه ات بگو
    عمری برای قد خمت گریه می کنیم
    سروده ی محمود ژولیده


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #32
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    پیراهن محرم

    این چشم ها برای که تبخیر می شود ؟
    این حلقه ها برای چه زنجیر می شود ؟
    پیراهن محرم من را بیاورید
    دارد زمان هیئت من دیر می شود
    با روضۀ حسین نفس تازه می کنم
    وقتی هوای شهر نفس گیر می شود
    می آیم از کدورت و اشک عزای تو
    سرچشمۀ طهارت تصویر می شود
    من دستمال گریۀ خود را نشسته ام
    چون آب هم به نام تو تطهیر می شود
    اشک تو تا همیشه جوان می چکد حسین
    چشم من است اینکه چنین پیر می شود
    من تازه تشنه می شوم و گریه می کنم
    وقتی ز گریه چشم همه سیر می شود
    ایمان به دست معجزۀ غم بیاورید
    پیغمبری که باعث تکفیر می شود
    این قطره نیست آینۀ توست یا علی
    در اشک ما حسین تو تکثیر می شود
    رضا جعفری



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #33
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یا ابا عبداله الحسین
    ما مصیبت زده ی کرب وبلاییم حسین
    بال وپر سوخته ی آل عباییم حسین
    بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت
    همنشین لب دریای بکاییم حسین
    عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو
    تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین
    روز محشر که همان یوم یفر المرءست
    ما سراسیمه به سوی تو بیاییم حسین
    چون که احداث شود منبر منصور ملک
    باز پا منبری یار تو ماییم حسین
    هر که در حشر تو محشور شود با اهلش
    ما به اذن تو ز طیف شهداییم حسین
    همه آبادی دل از کرم مادر توست
    ورنه ویرانه دل از شام بلاییم حسین
    ما خجالت زده ی غافله سالار غمیم
    که سر افکنده ی (نحن اسراءیم )حسین
    چادر و معجر و عمامه اگر سوخته شد
    ما به جای مانده از آن سوخته هاییم حسین
    در دل خاک هم از منتقمان می مانیم
    ما کمر بسته بفرمان ولاییم حسین
    چون برآریم به عشق تو سر از خاک مزار
    گرد راه پسر خیر نسائیم حسین
    تا شویم عارف وآماده ی ایام ظهور
    برسر وسینه زنان غرق دعاییم حسین
    سروده ی محمود ژولیده


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #34
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یا ابا عبداله الحسین
    ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم
    این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم
    اذن ورود ما به بهشت خداست اشک
    ما از بهشت هدیه فراتر گرفته ایم
    اشک غم حسین بود خود بهشت ساز
    ما بعد روضه زندگی از سر گرفته ایم
    آنکه شنید نام حسین و نریخت اشک
    دوری از او به امر پیمبر گرفته ایم
    ما در کفن ز تربت او نور می بریم
    رزق سفر ز خاک همین در گرفته ایم
    ما بی حسین پست ترین خلایقیم
    با نام اوست رتبه ی بر تر گرفته ایم
    ما در میان روضه ی او تحت قبه ایم
    حاجات خود به روضه مکرر گرفته ایم
    تا آب می خوریم صدا می زنیم حسین
    این امر از سکینه ی اطهر گرفته ایم
    سروده جواد حیدری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #35
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یا ابا عبداله الحسین
    من روز ازل دل به تو دلبر دادم
    حق خواست که در دام غمت افتادم
    شادی من از فرط غم توست حسین
    چون سوخته ی غم تو هستم شادم
    از کودکی ام میان هیئت هایت
    من آب به دست عاشقانت دادم
    بهتر زبهشت، روضه های تو بود
    آموخته این راز به من استادم
    یک بار که از هیئت تو جا ماندم
    دیدم که هزار سال عقب افتادم
    نام همه گر شود فراموش قسم
    هرگز نرود نام حسین از یادم
    آنقدر حسین حسین بگویم محشر
    تا روضه بپا شود از این فریادم
    قبل از همه جا به کربلایت رفتم
    زآن روست که تا روز ابد آبادم
    سروده ی جواد حیدری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #36
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    یا ابالفضل العباس
    یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین
    پسر فاطمه هستی پسر ام بنین
    تو علمدارترین صاحب پرچم هستی
    تو به اسرار دل فاطمه محرم هستی
    تا تو بودی نگرانی به دل خیمه نبود
    تا تو رفتی همه ی خیمه شده رنگ کبود
    گر چه گفتی تو غلامی به من اما عباس
    تو شدی آبروی حضرت زهرا عباس
    من زینب چه کنم بی تو در این دشت بلا
    من و یک خیمه ی پر کودک و زن در صحرا
    دست تو قطع شد و دست مرا می بندند
    چشم تو پاره و بر گریه ی من می خندند
    جگر من شده چون چشم تو پاره پاره
    دختر شیر خدا بعد تو شد آواره
    از شکافی که به فرق سر تو افتاده
    معجر از روی سر خواهر تو افتاده
    به همان محکمی ضربت نامرد عمود
    خورده ام سیلی و رخساره ی من گشته کبود
    تو سر نیزه و من محمل بی پرده اخا
    سهم تو علقمه و قسمت من شام بلا
    سروده ی جواد حیدری



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #37
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    یا زینب کبری
    باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان
    دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان
    باورت می شد ببینی دختر خورشید را
    کوچه کوچه در کنار سایهی نامحرمان
    نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی
    من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان
    چه عجب!طشتی برای این سرت آورده اند
    ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان
    تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما
    چشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزران
    ای تمامی غرور من فدای غیرتت
    لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران
    این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند
    شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان
    سروده علی اکبر لطیفیان



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #38
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    یا رقیه مددی
    تمام درد دلت را که از سفر گفتی
    گمان کنم که دلت سوخت مختصر گفتی
    من از جسارت آن دست بی حیا گفتم
    تو از مشقت گودال و قطع سر گفتی
    همان که آتشمان زد و خیمه را سوزاند
    صدا زدم که الهی به پای مرگ افتی
    چنان به روی سرم داد زد پس از سیلی
    نگفته ام که نگو باز هم پدر گفتی
    به روی نیلی و موی سفید دقت کن
    بگو شبیه که هستم پدر، اگر گفتی؟
    فقط بگو که چه شد ظالمانه چوبت زد
    شما به غیر کلام خدا مگر گفتی
    دلم برای غریبی عمه می سوزد
    مگو زدرد سفر از چه مختصر گفتی
    سروده حامد خاکی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #39
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یا اباعبداله
    به روی نیزه مثل آفتابی
    نمی شد باورم دیگر نتابی
    نمی دانم چرا از روز اول
    به روی نیزه ها در اضطرابی
    اگرچه مصحف بی رنگ و رویی
    بخوان از نی، که خود قرآن نابی
    میان مجلس قوم ستمگر
    سرت را دیدم و ظرف شرابی
    برای خلوت طفل یتیمت
    تو تفسیر دعای مستجابی
    خجالت می کشد وقتی رقیه
    تو را خواند ولی ناید جوابی
    الهی کاش در کنج خرابه
    سرت پوشیده آید با نقابی
    سروده کمال مومنی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #40
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شهادت عبداله ابن الحسن
    یک نفس آمده ام تا که عمو را نزنی
    که به این سینهی مجروح تو با پا نزنی
    ذکر لا حول ولا از دو لبش می بارد
    با چنین نیزه ی سر سخت به لبها نزنی
    عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
    می شود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟
    نیزه ات را که زدی باز کشیدی بیرون
    می زنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟
    نیزه ات را که زدی باز!!نمی شد حالا
    ساقه ی نیزه خونین شده را تا نزنی؟
    من از این وادی خون زنده نباید بروم
    شک نکن اینکه پرم را بزنی یا نزنی
    دست و دل باز شو ای دست بیا کاری کن
    فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی
    سروده علیرضا لک


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 4 از 17 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/