1-جهل جامعه نسبت به امام، اسلام و زمان به ويژه مسلمانان که در نتيجه کشورگشايي ها تازه به اسلام گرويده بودند و همچنين مسلماناني که 40 سال تحت تاثير تبليغات سوء معاويه قرار داشتند و آنها که از مرکزيت اسلام و معارف نبوي و اهل بيتش دور بودند، به‌علاوه اکثر صحابه پيامبر (صلي الله عليه و آله ) و مهاجر و انصار از دنيا رفته بودند. البته در ناآگاهي و محروميت فکري و فرهنگي نگهداشتن مردم از شيوه هاي رايج استعمارگران و حاکمان سلطه است. با آنکه اسلام دين علم و آگاهي است و تحصيل دانش را برهمگان فرض نموده و پيامبر (صلي الله عليه و آله ) فرمود خير الدنيا و الاخره مع العلم و شر الدنيا و الاخره مع الجهل ... و لذا امام حسين عليه السلام در هر فرصتي آگاهي مي داد، مخصوصا نخبگان را در جريان شرايط حاکم و جامعه قرار مي داد. براي بزرگان بصره و کوفه و بني هاشم نامه فرستاد و متذکر شد: فان السنه قد اميت و ان البدعه قد احييت ... به حقيقت سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله ) منزوي و از بين رفته و بدعت ظاهر گشته. اگر سخنم را بشنويد و اطاعتم کنيد شما را به سعادت هدايت مي‌کنم3 و جمعي از بزرگان را در منا دور از چشم ماموران بني اميه جمع مي‌كرد و مخفيانه مسائل را با آنان در ميان مي گذارد و توصيه مي کند که حرف مرا بشنويد و رازدار باشيد و به شهرها و قبايل خود بازگرديد و آنچه را مي دانيد به افراد راز‌دار بگوييد:" فاني اخاف ان يندرس هذا الحق و يذهب"؛ چرا که مي ترسم حق به طور کلي مندرس و منزوي شود و مردم ندانند حق و اسلام و ارزش‌هاي راستين چه بوده است4 همچنين که رسماً اعلام کرد "الا ترون الحق لايعمل به و الباطل لا يتناهي عنه5" و " علي الاسلام السلام اذا بليت الامه براع مثل يزيد بايد براي اسلام فاتحه خواند و مرگ اسلام فرا رسد با حاکميت سرپرستاني چون يزيد6 و نيز نابهنگام از مکه بيرون آمد دروقتي که همه آماده مناسک حج مي شوند تا خفتگان بيدار شوند و در خطبه اي خط الموت علي ولد آدم .... فاني راحل .... و تکليف همه را مشخص مي کند که هر کس حاضر است خون پاک قلبش را در راه ما که راه خداست به بخشد و آماده ديدار پروردگار شود با ما حرکت کند و من فردا رهسپارم 7 و با بزرگاني چون فرزدق ابن عباس محمد بن حنفيه و ... ملاقات و پرده از توطئه هاي ضد اسلام رژيم برداشت و همه را آگاه کرد.