زمانیكه مادرش رو به اتاق منتقل كردن كاملا" به هوش نبود اما وقتی سهیلا با او حرف میزد می تونست پاسخ بده ولی دائم چشمهاش بسته بود...
لحظاتی در اتاق موندم و وقتی مطمئن شدم سهیلا تا حدودی خیالش راحت شده دیگه حضورم لزومی نداشت بنابراین با سهیلا خداحافظی كردم و به منزل برگشتم...
سه روز از وقایع تلخ و آزار دهنده ی اون شب گذشت و در مدت این سه روز مادرسهیلا در بیمارستان بستری بود و صبح روز چهارم مرخص شد و به منزل دوستش رفت!
در مدتی كه بیمارستان بود هر بار كه به ملاقات می رفتم وارد اتاق نمیشدم و فقط دقایقی كوتاه سهیلا رو كه بسیار هم در این مدت خسته شده بود میدیدم و از اون احوال مادرش رو هم جویا میشدم.
مسعود وقتی فهمید هزینه ی بیمارستان رو پرداخت كرده ام طبق معمول این مدت چند فحش نثار مادرسهیلا كرد و در نهایت من رو به خریت محكوم كرد اما برایم اهمیتی نداشت!...مادرسهیلا یا هر شخص دیگه ای هم بود اگه در این شرایط نیاز مالی داشت حتما" نیازش رو برطرف میكردم اما احساسم نسبت به سهیلا شاید در انجام این عملم بی تاثیر نبود!
در طی این چند روز توحید بارها و بارها به شركت آمد و كاملا" من رو در جریان امر قرار داد...
اینطور كه او تعریف میكرد فهمیدم با شهادت و اظهاراتی كه سهیلا در كلانتری در حضور توحید و مسعود به ثبت رسونده بوده هر گونه تهمتی در رابطه با تعدی به وی كه متوجه من میشده از من مبراه نموده و در حال حاضر تنها شكابتی كه مادرسهیلا از من داشته بسیار مضحك و پیش پاافتاده جلوه كرده و اون هم به این صورت بوده كه وقتی میبینه شكایتش در این خصوص كه من سهیلا رو مورد تعرض قرار داده ام راه به جایی نمی بره و سهیلا با توجه به سن خودش و میل خود در اتفاق پیش اومده نقش داشته و در نهایت اظهارات و مداركی كه نفهمیدم مسعود چطور تونسته بود از یك عاقد محضردار تهیه كنه مبنی بر اینكه بین من و سهیلا برای مدتی كوتاه صیغه ی محرمیت جاری شده بوده در نتیجه اون بند از شكایت مادرسهیلا به طور خودكار بی پایه و اساس قلمداد گشته و لذا دست به شكایت دیگری می بره و اون هم این بوده كه در زمانی كه وی در مكه بوده بدون رضایت وی منزل اون رو تغییر مكان داده ام و اسباب و اثاثیه ی منزلش رو به همون آپارتمانی كه هم اكنون سهیلا در اون ساكن است انتقال داده ام!!!!
توحید معتقد بود این زن دچار یك عقده ی نهفته است و از اونجایی كه خودش زندگی موفقی نداشته اعصاب درستی نداره و چون سهیلا نیز در طرح شكایت وی اون رو حمایت نكرده تنها خواسته از این طریق روی حرف خودش باقی بمونه و سبب آزار من بشه كه این هم مقطعی بوده و با توجه به كمكهای اخیر من او به زودی متوجه اشتباه و غرض ورزی بی موردش خواهد شد و دست از شكایت برخواهد داشت!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)