رکسانا فقط داشت میخندید
-رکسانا خانم شوخی تون گرفته؟!
رکسانا- نه بخدا هامون خان!آقا مانی چیزای با نمک میگن و من هم خندم میگیره!ولی حقیقت رو بهتون گفتم! شما یه عمه دارید
-آخه این عمه چطوری یه مرتبه به وجود اومده؟
مانی- به نظر من این سوال یه سوال بی تربیتی یه!اولا عمه یا هر انسان دیگه یه مرتبه به وجود نمیاد!حالا می خوات عمه باشه یا هر کس دیگه! در ثانی تو مرده گنده هنوز نمیدونی عمه چه جوری به وجود میاد؟!
-تو میدونی چه جوری یه مرتبه پیداش شده؟!
مانی- من نمیدونم چه جوری یه مرتبه پیداش شده ولی میدونم که چه جوری به وجود اومده!
-اه...!بذار ببینم موضوع چیه!رکسانا خانم میشه بیشتر توضیح بدین؟!
رکسانا- من فقط باید یه پیغامی رو به شما برسونم!
-خوب پیغام چیه؟
رکسانا- عمه تون گفتن، یعنی ببخشید من فقط اون پیغام رو تکرار میکنم!عمه تون اگر شما دوتا برادر زاده غیرت دارین به داده عمه تون برسین!
برگشتم طرف مانی که ساکت شده بود و داشت به رکسانا نگاه میکرد و گفتم:
-تو چی میگی؟
همون جور که داشت به رکسانا نگاه میکرد گفت:
-میدونم که رکسانا خانوم دروغ نمیگه! ولی داستان خیلی عجیبه!
-رکسانا خانم شما چه نسبتی با عمه ی من یا ما دارین؟
مانی- نکنه یمرتب بگی که تقریبا خواهر منی که اصلا حوصلشو ندارم!
رکسانا که میخندید گفت:
-نه من خواهر هیچ کدوم از شماها نیستم!من دانشجو هستم.عمه خانوم لطف کردن یه اتاق تو خونشون به من دادن.
مانی- ببخشید رکسانا خانم عمه خانم ما چند تا از این لطفا کردن؟ یعنی چند تا مثل شماها اونجا اتاق دارن؟
رکسانا- ما سه نفریم.
مانی- پس عمه م پانسیون وا کردن!
رکسانا- ایشون پولی از ما نمیگیران!
مانی- اون وقت میگان من به کی رفتم!خوب به عمه م رفتم دیگه!من هم هیچ وقت از دختر خانوما پول نمیگیرم!
یه نگاه به رکسانا کردم و گفتم:
-حالا ما یعنی باید چیکار کنیم؟
رکسانا- ببخشید اما من فقط پیغام ایشون رو به شما دادم.دیگه خودتون میدونین!
بر گشتم به مانی نگاه کردم که گفت:
-رکسانا خانوم به عمه مون پیغام بدین که از این هندونهها زیر بغل ما جا نمیگیرد ولی حتما بهش سر میزنیم!
رکسانا- چرا الان نمیایین؟من دارم میرم اونجا!خوب شما م با من بیاین!اون پیرزن رو خوشحال میکنین!خیلی افسردس!زن واقعا خوب و مهربونیه!خواهش میکنم بیایید!
تو چشماش نگاه کردم.هم چین صادقانه حرف میزد که به دلم میشست!
-مانی یه زنگ بزن بابا انا! یه بهونهای براشون بیار!
مانی- خونه عمه مون کجاست؟
رکسانا- گیشا.
از جام بلند شدم و گفتم:
-بریم رکسانا خانوم.
رکسانا- میایین؟
-عمه پیغام رسانه خوبی رو انتخاب کرده!آره همین الان با هم دیگه میریم هر چند که هنوز فکر میکنم یا اشتباه شده یه اینکه مسالهٔ دیگهای تو کاره!در هر صورت ما عمه نداریم اما چون موضوع برای خودمون هم جالب شده باهاتون میاییم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)