کوتاه اما عاشقانه...

[tina]

هر چه در خاطر من بود فراموشم شد ، جز خيال تو كه هرگز نرود از يادم...

[tina]

ای سراپا همه ناز رفتنت را به خدا آمدنی نیست دگر تو نخواهی آمد بی جهت منتظر معجزه ام ...

[tina]

به انتظارت خواهم ماند...

تا ابد برای همیشه

بسوی من باز خواهی گشت

پس

با همه توانم تلخی این انتظار را

تحمل میکنم...

[tina]

از با تو بودن برايم عادتي ساختي كه بي تو بودن را باور نميكنم.

[tina]

میگن دوری و دوستی ، اما سخته زنده بودن وقتی دوری و نیستى!

[tina]

چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزش جز سلام نتونی بگی...
چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما
مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری

[tina]

و امشب را فقط امشب

برای خاطر آن لحظه های درد
کنار بستر تاریک من ، شب زنده داری کن
که من امشب برای حرمت عشقی
که ویران شد
برایت قصه ها دارم ...

[tina]

چتر ها را بايد بست
زير باران بايد رفت
فکر را خاطره را زير باران بايد برد

باهمه مردم شهر زير باران بايد رفت

دوست را زير باران بايد ديد

عشق را زير باران بايد جست

زير باران بايد چيز نوشت حرف زد نيلوفر کاشت

زندگی تر شدن پی در پی

زندگی آبتنی کردن در حوضچه اکنون است
(سهراب سپهری)

[tina]

ببار بارون ببار بارون
دلم از زندگی خونه
دیگه هر جای این دنیا
برام مثل یه زندونه
ببار بارون که دلگیرم
ببار بارون که غمگینم
خراب حال من امشب
دارم از غصه می میرم
ببار ای نم نم بارون
ببار امشب دلم خسته است
ببار امشب دلم تنگه
همه درها به روم بسته است

[tina]

مي روم خسته و افسرده و زار

سوي منزلگه ويرانه خويش

بخدا مي برم از شهر شما

دل شوريده و ديوانه خويش