سپيده جديري
(1)
تمام وجودم روز است
شب تکّههايم را جمع ميکنم
و در آب ميشکنم.
(2)
صدا ميآيد
صداي چرب فقط صداي چرب
و گوشوارههاي سرد تکان ميخورَد
دورِ گوشهايم.
(3)
من در تمام تو ميروم، عزيزم!
و اخبار روز را ميپيچم
دور خونهاي کوچک عشقم.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)