و رسالت من اين خواهد بود
تا دو استکان چاي داغ را
از ميان دويست جنگ خونين
به سلامت بگذرانم
تا در شبي باراني
آن ها را
با خداي خويش
چشم در چشم هم نوش کنيم
و رسالت من اين خواهد بود
تا دو استکان چاي داغ را
از ميان دويست جنگ خونين
به سلامت بگذرانم
تا در شبي باراني
آن ها را
با خداي خويش
چشم در چشم هم نوش کنيم
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
همه چیز را فروختم جز آن صندلی که جای تو بود ! شاید آن روز که برگشتی خسته باشی ...
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
شاعرانه نيست مي روي
و من هنوز در هجاي اول بهانه ام
و من هنوز کودکم براي التماس ماندنت
نرو!
هزار سال پيش شاعرانه بود
ولي همين يکي دو روز پيش
پيش پاي گريه خدا
بهانه را زمين گذاشتم
و منتظر شدم براي ديدنت
ببيني
بيا!
بياي شاعرانه ام
عاشقانه نيست؟
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
چراغ را خاموش کن
سر تا پا ستاره ام
و به آغوشم بیا
بی ماه
شب کامل نمی شود
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
نگاهت
تخم کبوتر را می ماند
برای
زبان بسته
دلم…
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
قلک بغض هایم را که بشکنم
باز…
ناز ترا
خواهم خرید
و یک بسته مداد رنگی
و با هر رنگش
باز…
ناز ترا
خواهم کشید
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
كدام گوشه قلبم را به تو بدهم ؟
تا دلت را خط نياندازد
كه تمام دلم ، خط خطي ست !
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
مرا بر پیکر کدامین شعر مینشانی
که اینگونه نفسهایم با قافیه حضورت
هماهنگ می شوند
ودستان مسیحایی ات را کی
بر چشمان بی فروغم می کشی
تا از کرانه وجودت
ابدیتی بسازم؟
سالهاست در کلیسای خاطرم
آهنگ نگاهت
ناقوس جدایی است
مرا باور دار
که من
مسیحای مصلوب تو ام
در بیکران پاکی وصداقت ر
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
دست خودشان نیست
وقتی از فرط معصومیت
با تابشی از جنس عشق
روحهای ولگرد بعدازظهر را
بر نیمکتی سنگی
کشتار میکنند،
چشمهایت.
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
چشمان تو صدف است
بر آن گوش می خوابانم وقتی که خوابیده ای
تا صدای دریایی را که در آن غرق شده ام
بشنوم
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)