امّا در اوستا از یک ایزد دیگر نیز یاد شده است به نام اَپَمْ نَپات Apam Napat که در یک ریگوِدا نیز از وی یاد شده امّا به عنوان یک خدای مذکّر، و در یَسْناها و یَشْتها نیز از او یاد شده است، لیکن به عنوان یک ایزد موکّلِ بر آب در برابر اَناهیتا اهمیّتی چندان ندارد. در صفحات گذشته، تحت عنوان آداب و رسوم پارسی یاد شد که آب تا چه اندازه نزد ایرانیان مقدّس بوده است و هرودوت، مورّخی که این چنین گزارشی را دربارهی تقدیس و احترام و بزرگداشت آب نزد ایرانیان میدهد، به نظر ناباور میرسد که گزارشش دربارهی خشایارشا و تنبیه آب به وسیلهی او درست باشد. استرابو Strabo نیز دربارهی روش ایرانیان در پاکیزه نگاه داشتن آب همانگونه سخن میدارد، و چیزی که اضافه میکند روش قربانی کردن پارسها برای آب است. وی میگوید هنگامی که ایرانیان میخواهند برای ایزدآب قربانی کنند، در کنار چشمه، رود و یا جویبار و رهگذر آب؛ گودالی میکنند و با احتیاط تمام به گونهیی که آب به خونآلوده نشود، مراسم قربانی برای آب را انجام میدهند، و مراسمی را که استرابو در قربانی شرح میدهد، همان مراسمی است که از هرودوت در صفحات گذشته نقل کردیم و این موردی از فرایض مؤکّده است که در شرایعِ مغان و کتاب وندیداد و سایر رسالههای زمان ساسانیان و پس از آن نقل شده است.
معابدی که از برای ایزدبانو اَناهیتا ساخته میشد بسیار مجلّل، باشکوه و ثروتمند بوده است. آنچه که از روایات و گزارشهای باستان برمیآید، این آتشکدهها که به نام اَناهیتا بودهاند بسیار باشکوه و شوکت بوده و حتی به گفتهی برخی از دانشمندان، بعضی از این معابد، چون معبد ناهید در همدان پیش از عهد هخامنشی، یعنی در زمان دومین شاه مادی، یعنی هُووَخْشَتَر ۶۲۵-۵۷۵ پ – م» بنا شده است.
در ضمن شرح وقایع دوران اردشیر دوم یاد شد که کوروش برادر اردشیر دوم بر او شورید و سرانجام در نزدیکی بابل در حالی که پیروزی فرارویش بود کشته شد. جزو اسیرانی که از سپاه کوروش گرفته شد، معشوقهی یونانی او به نام آسپاسیا Aspasia جلب نظر میکرد. به نظر میرسد که اردشیر سخت به این بانوی یونانی دلبسته بود امّا از بیم مادرش که کوروش را بسیار عزیز میداشت، به جانب وی نمیرفت. سرانجام اردشیر هنگامی که داریوش پسرش را به جانشینی برگزید، مطابق با رسم معهود میبایست اوّلین خواهش ولیعهد را برآورد سازد، و داریوش نیز که دوستدار آسپاسیا بود، معشوقهی عمویش را از پدر درخواست کرد. مطابق با این جریان که پلوتارک Plotarchos از کتهسیاس Ktesias نقل میکند، اردشیر در ظاهر خواهش فرزند و ولیعهد را قبول میکند لیکن در واقع از این جریان ناراضی به نظر میرسد و اندکی نمیگذارد که آسپاسیا را به همدان میفرستد تا در معبد اَناهیتا راهبه گشته و به پارسایی تا پایان عمر زندگی نماید. در اینجا نشانههایی از آنچه که بعد میان مسیحیان رایج شد را ملاحظه مینماییم، و چون آسپاسیا که معشوقش کشته شده بود و به این جهت دچار شکست و ناکامی گشته بود و درخواست خودش ترک دنیا کرده و به معبد ناهید رفته بود. به احتمال قوی میتوان منشأ این چنین روشی را از یونان دانست. به هر انجام ولیعهد که از این عمل پدر به خشم آمده بود، قصد جان پدر را میکند، امّا نقشهاش بیانجام مانده و به فرمان پدر به قتل میرسد.
پلی نیوس Plynius مورّخ نامی سدهی دوم پیش از میلاد از عظمت و شوکت این معبد، ضمن وصف همدان سخن بسیار میگوید. درهایی که تمام از چوبهای سدر و سرو بوده و جملگی با رویههایی از طلا پوشیده شده بوده، بامی که از نقره پوشش داشته و چون خورشید درخشان بوده است و بسیاری دیگر از توصیفات، عظمت ثروتی را که در این معبد گرد آمده بوده و در زمان حملهی اسکندر به تاراج رفته است بیان میکند. پس از معبد همدان، بایستی از معبدی دیگر در شوش یاد کرد. به گفتهی پلی نیوس Plinius در این معبد تندیسهای بسیار سنگین از ایزدبانو آناهیتا قرار داشته که از طلای خالص ساخته شده بوده است و به هنگامی که جنگی میان آنتونیوس Antonius سردار رومی و اشک پانزدهم یا فرهاد چهارم «۳۷ – ۲ – ب – م» درگیر میشود. تندیسهی پربهایِ ناهید به تاراج میرود. هرگاه بر آن باشیم که ادامهی این ماجرا را بیان کنیم، تا آخر عهد ساسانی گسترش پیدا میکند، یعنی پرستش و احترام یا بزرگداشت این ایزدبانوی اوستایی بسیار دیرپایی داشته است و برای شناخت این بغ بانوی ایرانی بایستی از روی آبان یَشْت که از جملهی قدیمترین یشتها است به شناسایی پرداخت.
برگرفته از باورهای ایرانیان در زمان هخامنشی (به روایت استاد رضی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)