آنجا كه فداكاری باشد و خدمتگزاری و نگاه های عاشقانه، خواست سَروری نیز هست. ناتوان تر از راههای پنهان به دژ، به اندرون دل قدرتمندتر می خزد تا قدرت را برباید.((نیچه))
من كه بخشنده ام با خوشدلی می بخشم، چون دوستی به دوستان. اما غریبان و مسكینان را بهل [ =گذاشتن كسی را به مراد خود ] تا خود از درخت من میوه بچینند. این گونه كمتر شرمسار می شوند.((نیچه))
خواستن آزادی بخش است.((نیچه))
آرامش، عظمت و پرتو آفتاب، این سه، همه ی آنچه را یك اندیشنده آرزو می كند و از خود می خواهد، در بر می گیرد.((نیچه))
اگر مقایسه های بی پروا دلیل سبك سری ( خواست كینه توزانه ) نویسنده نباشند، پس به یقین، دلیل خیال خسته و درمانده ی او هستند.((نیچه))
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)