پیرامون مسایل جنسی کودکان:بسیاری از والدین گمان می کنند که آموزش مسایل جنسی را می توان در گفتگویی خلاصه کرد «یکی از این روزها»، پدر و مادر، کودک خود را که دارد به دوران بلوغ پا می گذارد، به کناری خواهد کشید و در خلوت. «حقایق زندگی» را به او خواهد گفت. به پسرها در مورد خطرات ناشی از بیماری های مقاربتی هشدار داده خواهد شد و به دخترها، خطرات ناشی از بارداری، اما آموزش مسایل جنسی باید پیش از این شروع شود.
رفتار جنسی خود والدین:تربیت جنسی کودکان از همان طرز برخورد والدین با مسایل جنسی خودشان شروع می شود. آیا آنها از دیدن یکدیگر لذت می برند، یا اینکه چشمشان را می بندند و با شرمساری بدن یکدیگر را می پوشانند؟ آیا آنها بیزاری خاص از جنس خود یا جنس مخالف دارند، یا اینکه آنرا ارج می نهند؟
احساسات بر زبان نیامده والدین هر چه باشد، به کودکان انتقال خواهد یافت. به همین دلیل به سختی می توانیم به طور دقیق به والدین بگوییم که به سوالات جنسی کودکان چه پاسخی بدهند. در وهله نخست، اغتشاش فکری والدین در زمینه مسایل جنسی باید شناخته شود و نگرانی ها و شرمساری آنها نیز اصلاح پذیرد و اعتدال یابد.
شروع احساسات جنسی:از آغاز تولد، کودکان آماده احساس لذات جنسی هستند و از آغاز تولد، رفتارهای جنسی آنها وارد مرحله شکل گیری می شود. لذتی که کودک از جسم خود و اعمال آن می برد. هر چند که شباهتی به لذت یک فرد بالغ ندارد، ولی در اصل لذت جنسی است. کودک به محض اینکه توانایی بدنی پیدا می کند، در جسم خود به اکتشاف می پردازد. دست های خود را به کار می اندازد و اعضای بدنش را لمس می کند، و وقتی کسی او را لمس می کند، غلغلک می دهد و نوازش می کند، لذت می برد. این لمس کردن ها و نوازش ها بخشی از آموزش جنسی کودک به حساب می آیند. از طریق همین هاست که کودک دریافت عشق و محبت را می آموزد.
زمانی به مادران هشدار می دادند که کودکانشان را نوازش نکنند و به بازی با آنها نپردازند، تا مبادا باعث تباه شدن اخلاق و رفتار آنها بشوند. حتی با این هشدار، این پند و اندرز تربیتی برای بسیاری از مادران مفهومی نداشت. مادران فطرتاً می دانند که بازی نکردن با کودک است که اخلاق و رفتار او را تباه می کند. اکنون ما می دانیم که کودک به مقدار زیادی لمس کردن محبت آمیز و مراقبت با نوازش نیاز دارد.
وقتی کودک با خبر می شود که از دهانش لذت فوق العاده ای به دست می آورد، هر چیزی را که پیدا می کند به دهانش می برد. مکیدن، جویدن و گاز زدن چیزهایی که حتی غیرقابل خوردن هستند، لذات خوشایندی به همراه دارد. از این لذات دهانی نبایستی جلوگیری به عمل آورد، فقط باید تنظیمشان کرد. ما باید مراقب باشیم تا آنچه وارد دهان کودک می شود بهداشتی و تمیز باشد، برخی از کودکان تمام لذات را در خوردن کسب می کنند، برخی دیگر از آنها برای تکمیل این لذات به مکیدن نیاز دارند که کودک را باید در این مورد آزاد گذاشت. در سال های نخست کودکی، دهان کودک همان آینه اصلی است که دنیا را برای او منعکس می کند. پس باید بگذارید که این انعکاس، انعکاسی لذت بخش باشد.
وقتی کودک نیاز به مکیدن خود را برآورده نمی سازد، این نیازها از بین نمی روند، بلکه به صورت های منفور، ضعیف تر و یا قوی تر خودشان را نشان می دهند. نوزاد شاید مکیدن انگشتش را ادامه بدهد و کودک مکیدن مداد پاک کنش را، و یک فرد بالغ مکیدن سیگارش را. نوزادان شاید تمام اشیا را به دهان ببرند، کدکان شاید ناخن هایشان را بجوند و بزرگترها شاید از دهان خود برای زدن حرف های نیش دار و زننده استفاده کنند.
لذت های تناسلی:هر اندازه که رشد احساسی (روحی) و جسمانی کودک پیشرفت می کند، او لذتبخش ترین احساسات بدن را در ناحیه تناسلی می یابد. اینجا نیز رفتارهای ما بایستی به کودک اجازه دهد که احساسات لذتبخش جسمانی را بدون احساس گناه داشته باشد. در واقع اکنون بیشتر از هر موقع دیگر کودک به عشق و علاقه توام با راهنمایی ما نیاز دارد تا یقین یابد که احساس های لذتبخش او از لحاظ روحی آسیبی به او نمی رسانند.تفاوت های جنسی:کودکان تفاوت های جنسی را امری مسلم نمی دانند. تفاوت های جنسی راز مهمی برای آنان به حساب می آید و آنها ترس و توضیحاتی خیالی در مورد تفاوت های جنسی در ذهنشان پرورش می دهند.
وقتی کودک در می یابد که بین پسرها و دخترها تفاوت های آناتومیکی وجود دارد، فرصت خوبی است برای تاکید روی آنها تفاوت ها، نه کاستن از آنها تفاوت ها، پیام ها در مورد تفاوت های جنسی باید آشکار و قطعی باشد تا از آن اغتشاش فکری کودک که ممکن است در شناختن هویت جنسی اش پیش آید، جلوگیری شود.
پاسخ دادن به سوالات کودکان به زمینه مسایل جنسی:در پاسخ به سوالات کودکان در این زمینه، ما نباید وسوسه شویم که همه را یکجا تحویل کودک دهیم، یعنی نباید در زمان خیلی کوتاه، زیاد آموزش بدهیم. درعین حال که دلیلی وجود ندارد تا ما نتوانیم سوالات کودکان را صادقانه و بی پرده جواب بدهیم، نیازی هم نیست که برای جواب دادن به این قبیل سوالات، طب زایمان را هم به او آموزش دهیم. می توان جلبک ها را در یک یا دو جمله خلاصه کرد، نه اینکه جواب ها را در فصل ها یا پاراگراف های طولانی گنجاند.
سن مناسب برای آگاه کردن کودک از مسایل جنسی زمانی است که وی سوال بکند. وقتی پسر دو یا سه ساله ای به اندام های تناسلی خود اشاره می کند و با تعجب می پرسد: «این چیست؟» زمان مناسبی است که به او بگوییم :«این دستگاه تناسلی تو است».
وقتی کودک با تعجب می پرسد که بچه از کجا می آید، ما نباید به او بگوییم که بچه از کیف آقا دکتر، از بیمارستان، از سوپرمارکت، از پستخانه، یا از لانه لک لک می آید. ما به او می گوییم: «بچه ددر جای مخصوصی توی شکم مادر رشد می کند و از آنجا بیرون می آید.» بسته به اینکه پرسش های بعدی کودک چه باشد شاید لازم شود و شاید هم لازم نشود که در این موقع به او بگوییم آنجا اسمش رحم است.
دو سوال هست که تقریبا همه کودکان زیر هفت سال را گیج می کند (یعنی کودکانی را که هنوز به مدرسه نمی روند)، این دو سوال عبارتند از: 1- بچه چگونه خلق می شود؟ 2- بچه چگونه به دنیا می آید؟
توصیه می شود که تفسیر کودک از آفرینش و جلای وطن نوزاد را بشنویم، و آنگاه تفسیر خودمان را ارائه دهیم. پاسخ های او معمولا به غذا و رفع حاجت مربوط می شود. کودکی باهوش لینطور توضیح داد: «بچه های خوب از غذای خوب درست می شوند. آنها توی شکم مامان بزرگ می شوند و از زیر شکم مامان خودشان را می اندازند بیرون. بچه های بد از غذای بد به وجود می آیند و از مقعد خارج می شوند.
توضیح ما باید از واقعیت دور نباشد، اما لازم نیست که توضیح کاملی هم درباره مقاربت جنسی به او بدهیم: «وقتی پدر و مادر می خواهند که بچه ای داشته باشند، سلولی از بدن پدر به سلولی در بدن مادر می پیوندد، و آن وقت رشد بچه شروع می شود. وقتی بچه به اندازه کافی بزرگ شد از شکم مادر بیرون می آید».
بعضی وقت ها کودک درخواست می کند جایی را که از آنجا آمده است، به او نشان دهند. بهترین کار این است که اجازه چنین کاری را به او ندهیم. به جای آن می توانیم تصویر یک انسان را نقاشی کنیم یا از یک عروسک برای نشان دادن آنچه که کودک می خواهد ببیند، استفاده به عمل آوریم.
سوال بعدی کودک شاید همان چیزی باشد که مایه وحشت والدین است: «سلول نر پدر چطور وارد بدن مادر می شود؟» باردیگر، ابتدا باید از کودک سوال کنیم که او این واقعه را چگونه تفسیر می کند. احتمالا با نظریه های جالب کودک مواجه خواهیم شد: «نظریه «کاشت دانه» (بابا دانه را در شکم مادر می کارد)، نظریه «خوردن دانه» (بابا به مامان می گوید که هسته میوه ای را قورت بده)، نظریه »گرده افشانی» (باد دانه ها را می برد به داخل بدن مامان)، نظریه »جراحی» (آقای دکتر دانه ای را با جراحی می کارد درون شکم مامان).
سوال بعدی که ممکن است از ذهن کودک خارج شود، این است که : «تو و بابا چه وقت قصد دارید بچه درست کنید؟»، این سوال برخلاف تصور ما، آنقدر فضولانه و جسورانه نیست. و جوابی ساده کافی خواهد بود: «مادرها و پدرها زمانی را برای این کار انتخاب می کنند که از رفاه و آسایش برخوردار باشند، آنها به یکدیگر عشق می ورزند و می خواهند بچه ای داشته باشند تا به او هم عشق بورزند.» ممکن است اضافه کردن این نکته لازم باشد برخی که در کنار هم بودن و وصلت کردن یک کار شخصی و خصوصی است.
برخی از پسر بچه ها آرزو می کنند که پدرها هم می توانستند بچه دارشوند. آنها می پرسند : « چرا پدربچه بدنیا نمی آورد ؟» درپاسخ به این سوال توضیح می دهیم که دربدن یک زن جایی به اسم رحم وجود دارد و بچه می تواند درآن رشد کند. بدن مردها آنرا ندارد. کودک خواهد پرسید :« چرا؟» درپاسخ خواهیم گفت :« برای اینکه بدن زنها و مردها متفاوت آفریده شده است.» مطلوب است که به پسرها اطمینان بدهیم که بچه ها به یک پدرهم احتیاج دارند تا آنها را دوست بدارد و ازشان حمایت کند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)