توضيح مرگ به كودكان يكي از سخت ترين كارها براي اولياست، بخصوص هنگامي كه خود آنها با غم مرگ عزيزي دست به گريبان هستند. اما مرگ يك بخش غيرقابل انكار از زندگي است و چه بخواهيم و چه نخواهيم، از خردسالي، كودكان نسبت به آن كنجكاو مي شوند و به فهميدن و پرسيدن درباره روشهايي كه احساس غم مربوط به آن را به طور طبيعي نشان بدهد، علاقه مند هستند. شايد باعث تعجب باشد كه بدانيد حتي كودكان كم سن و سال هم از مرگ آگاه هستند. كودكان در قصه هايشان يا برنامه هاي تلويزيون از مرگ مي شنوند، يا در اطراف خود حيوانات خانگي يا خياباني مرده را مي بينند. علي رغم اين موارد، هيچ كدام از كودكان مفهوم مرگ را نمي دانند. آنها نمي توانند مفهوم هميشگي بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مي گيرند. آنها تصور مي كنند كه اجساد هنوز مي خورند و مي خوابند و كارهاي هميشگي خود را انجام مي دهند، فقط با اين فرق كه اين كارها را يا در آسمانها و يا در زير خاك انجام مي دهند. حتي وقتي يكي از اوليا يا خواهران و برادران كودك در گذشته است او نمي تواند اين اتفاق را براي آنها در نظر بگيرد.
واكنش كودكان نسبت به مـــرگ
اصلاً تعجب نكنيد اگر كودك در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت كند يا نخواهد به مهد كودك هميشگي اش برود، چرا كه كودك در جست وجوي علت پريشاني و غمگيني بزرگترها است و مي خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغيير كرده است. او با خودش فكر مي كند چرا به ناگهان جهان اطرافش اين همه نگران كننده شده است. از سوي ديگر، ممكن است كودكي هم باشد كه اصلاً واكنشي به مرگ نشان ندهد يا گاه گاهي در بين شادي و خوشحالي هاي كودكانه اش به ياد آن بيفتد كه اين هم كاملاً طبيعي است و دليل سنگدلي كودك نيست. اصولاً كودكان اين مفهوم را كم كم و به آهستگي درك مي كنند و نبايد انتظار داشت كه همه موضوع را در يك لحظه يا يك روز بفهمند و حتي بسياري از آنها تا وقتي كه كاملاً احساس امنيت نكنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمي دهند، يعني فرايندي كه ممكن است ماهها تا سالها به طول بينجامد، بخصوص اگر مرگ عزيزي را شاهد بوده باشند. بعضي از كودكان رفتارهايي انجام مي دهند كه به نظر عجيب مي رسد؛ مثل بازيهاي تشييع جنازه يا اداي مردن كسي را درآوردن. اين هم امري طبيعي است، حتي اگر به نظر بزرگترها غير معقول باشد. بنابراين اين روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نبايد از كودك گرفت.
احساسات خود را در مورد مــــرگ توضيح بدهيد
سوگواري يك واكنش بسيار مهم براي التيام غم مرگ عزيزان است و اين هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است كودك را نبايد با سوگواري شديد، وحشت زده كرد ولي از طرفي هم نبايد مسأله را بي اهميت جلوه داد. به كودك بايد توضيح داد كه بزرگترها هم نياز به گريه كردن دارند و اينكه ما به خاطر از دست دادن كسي ناراحت هستيم. در غير اين صورت كودك كنجكاوانه تغييرات خلقي شما را درك مي كند و بخصوص وقتي حس كند مسأله اي وجود دارد ولي شما سعي در مخفي كردن آن داريد، نگران تر مي شود.
به سؤالات كـــودك پاسخ دهيد
كنجكاوي كودكان درباره مرگ يك امر عادي است و نبايد از سؤالات آنها فرار كرد بلكه بهتر است از فرصت پيش آمده استفاده كرد و به كودك كمك كنيم تا بتواند با مسأله از دست دادن ديگران روبرو بشود.
جوابهاي آسان و كوتاه بدهيد. كودكان قدرت درك اطلاعات پيچيده و سنگين را ندارند.
بنابراين سعي كنيد براي توضيح مرگ وارد جزئيات و بحثهاي پيچيده آن نشويد. آنچه براي كودكان درك بهتري دارد، توضيح مرگ به عنوان توقف تمام كارهاي جسماني است. مثلاً به او گفته شود مردن اين گربه يعني اينكه او ديگر راه نمي رود يا غذا نمي خورد و چيزي را نمي بيند و هيچ دردي را احساس نمي كند و جسم آن ديگر كار نمي كند. كودكان نياز دارند در مورد خودشان اطلاعاتي داشته باشند. ممكن است بپرسند كه من كي مي ميرم؟ كه در جواب بهتر است گفته شود هيچ كس نمي داند كه چه وقت مي ميرد، ولي بيشتر ما زمان خيلي خيلي زيادي زندگي مي كنيم. من مطمئنم كه تو تا وقتي كه خيلي پير بشوي، زندگي مي كني. يا ممكن است كودك بپرسد: مامان، تو كي مي ميري؟ اين سؤال معمولاً براي اوليا خيلي تكان دهنده است. عملاً منظور كودك از اين نوع سؤال اين است كه آيا تو از من مراقبت مي كني و يا چه كسي بعد از اين از من مراقبت مي كند، بنابراين بهتر است به كودك گفته شود مامان قوي و سالم است و وقت زيادي پيش تو خواهد ماند. حتي به كودكان زير 10 سال توصيه مي شود اوليا بگويند: مامان نمي ميرد، بابا نمي ميرد . بنابراين اگر اينگونه جواب بدهيم كه فرزند عزيزم همه ما يك روزي مي ميريم، براي كودك مانند اين است كه بگوييم ما همين امروز مي ميريم.
واژه هاي مسأله ساز
در بخش نخست، به چگونگي نگاه كودكان به مقوله مرگ و اينكه آنها نمي توانند مفهوم هميشگي بودن مرگ را درك كنند و در عوض آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مي گيرند، اشاره شد و همچنين نكته هايي براي ايجاد ارتباط مناسب با كودكان مطرح شد. در بخش پاياني، ساير نكات مهم در اين زمينه مورد بررسي قرار مي گيرد. از عبارت هايي كه به يك امر خوب اشاره مي كند، پرهيز كنيد. عبارت هاي معمول بزرگترها در مورد مرگ مثل: در آرامش استراحت كردن يا خواب ابدي يا رفتن به يك جاي دور براي خردسالان بسيار گيج كننده است. پس نگوييد كه پدر بزرگ خوابيده است يا به يك جاي دور رفته است . كودك ممكن است با اين توضيحات از رفتن به تختخواب نگران شود و فكر كند كه او هم ممكن است بخوابد و ديگر برنگردد يا اگر شما به خريد و كار برويد، فكر كند كه شما هم برنمي گرديد. مرگ را هر چه قابل لمس تر براي او توضيح بدهيد. مثلاً بگوييد: پدر بزرگ خيلي خيلي پير شده بود و بدنش قادر به كار كردن نبود. اگر پدر بزرگ قبل از مرگ مريض بوده است اطمينان حاصل كنيد كه كودك بفهمد مريض شدن مثل سرما خوردن معني مردن نمي دهد. به او توضيح بدهيد كه اين مريضي ها نمي تواند كسي را بكشد. در مورد كاربرد واژه هاي خداوند و بهشت با احتياط كامل رفتار كنيد. زيرا اين مفاهيم را براي يك كودك 10 ساله يا حتي كوچكتر به كار مي بريد و هدف شما اين است كه او را آرام كنيد پس مراقب باشيد او را بيشتر، گيج و مضطرب نكنيد.
براي مثال اگر بگوييد: مادر بزرگ الان خيلي خوشحال است چون توي بهشت است كودك فكر مي كند چطور وقتي مادر بزرگ واقعاً خوشحال است، همه كساني كه دور و بر من هستند، اين قدر ناراحتند؟ يا مثلاً اگر بگوييد كه عمو آنقدر خوب بود كه خداوند او را پيش خودش برد. كودك فكر مي كند اگر خدا عمو را پيش خودش برده چون خوب بوده، پس ممكن است مامان، من يا هر كس خوب ديگري را نيز پيش خودش ببرد!! يا اگر من هم خيلي خوب باشم مي توانم بروم پيش خداوند و بابا بزرگ را ببينم يا اينكه سعي كنم بچه بدي باشم تا بتوانم بيشتر پيش بابا و مامان بمانم! بنابراين عبارتي به كار ببريد كه او را نگران تر نكند. مثلاً بگوييد: ما خيلي ناراحتيم كه بابا بزرگ ديگر پيش ما نيست و ما خيلي دلتنگ او مي شويم ولي خوب است كه بداني او الان پيش خداوند است.
منتظر واكنش هاي مختلفي از سوي كودك باشيد.
كودكان علاوه براحساس غم درباره مرگ، احساس گناه يا خشم نيز پيدا مي كنند. بخصوص اگر متوفي يك فرد نزديك خانواده باشد. مثلاً كودك ممكن است فكر كند خواهرش به خاطر حسادت هاي او مرده است يا چون او خواهرش را كتك مي زده و اذيت مي كرده، مرده است و از اين احساس به احساس گناه برسد. گاهي ممكن است كودك نسبت به متوفي خشمگين بشود كه چرا او را ترك كرده و رفته، يا حتي نسبت به شما، پزشكان و پرستاران احساس خشم كند.
از سوي ديگر كودك ممكن است با بروز رفتاري كاملاً بي تفاوت شما را متعجب كند. مثلاً بگويد حالا كه بابا پيش ما نيست، من راحت تر مي توانم بازي كنم! از اينگونه عبارات تعجب نكنيد و آنها را به حساب ناتواني كودك از درك مفهوم پيچيده مرگ بگذاريد. كودكان نمي توانند آنطور كه بزرگترها معني و اثر مرگ را درك مي كنند، اين موضوع را درك كنند، بنابراين چنين كودكاني سنگدل و بي احساس نيستند. انتظار تكرار سؤالات كودك را داشته باشيد، سؤالات تكراري در مورد مرگ و توضيح علائم غم و ناراحتي براي كودك، ممكن است مدت ها به طول بينجامد. حتي با بزرگتر شدن وي و رشد مهارت هاي شناختي او، سؤالات تازه تري مطرح مي شود. نگران نباشيد كه توضيحات شما ناقص بوده، چرا كه سؤالات تكراري كودكان يك امر طبيعي است. تنها كاري كه بايد بكنيد اين است كه با صبر هر چه تمامتر به آنها پاسخ دهيد.
به كودك كمك كنيد خاطرات خوب فرد فوت شده را به ياد بياورد. صحبت از شيريني با او بودن و اجازه تعريف از گذشته دادن به كودك خيلي آرامش مي دهد. كودكان به روش هاي قابل لمس براي سوگواري نيازمند هستند، بنابراين به جاي شركت در مراسم تدفين، كودك زير 10 سال مي تواند در خانه شمع روشن كند يا يك آواز براي فرد در گذشته بخواند، تصوير او را بكشد يا در مراسم ديگر سوگواري شركت داده شود. دادن يك وسيله از فرد فوت شده به كودك، براي ايجاد احساس آرامش در او بسيار مؤثر است؛ مثلاً مي توان يك گردنبند از مادر بزرگ را در اتاقش گذاشت.
گاهي اوقات مادر به علت سقط جنين دچار سوگ مي شود. در اين موارد كودك نيز نگران مادر مي شود حتي بدون اينكه بداند حاملگي و تولد چه معني مي دهد. او ممكن است احساس گناه كند و يا به سوگ از دست رفتن نقش خواهر يا برادر خودش بنشيند كه شما از قبل به او وعده داده بوديد. در اين مواقع كودك احتياج دارد مطمئن شود اينگونه مرگ و مير خيلي نادر است، بخصوص اگر شما قصد بارداري ديگري داريد. به كودك بايد توضيح داد: بچه فوت شده به اندازه كافي بزرگ نشده بود كه بتواند به دنيا بيايد و بيرون از شكم مامان زندگي كند . به كودك خود اجازه بدهيد با كشيدن يك نقاشي يا درست كردن يك كاردستي در اين باره سوگواري خود را نشان بدهد.
در مواقعي كه از تلويزيون يك حادثه را مشاهده مي كنيد، كودك شما اضطراب و نگراني شما را درك مي كند. بنابراين به او بگوييد: از اينكه مردم ناراحت شده اند و با سختي روبه رو هستند من هم ناراحت هستم. ولي در كنار تو خواهم بود و از تو مراقبت خواهم كرد. سعي كنيد كه كودك هر چه زودتر به زندگي هميشگي و روزمره اش برگردد، فعاليت ها و برنامه هاي هميشگي به كودك كمك مي كند كه زودتر احساس امنيت و آرامش كند. در شرايط دشواري كه خود شما از يك غم بزرگ در رنج هستيد، انتظار رفتار كامل و بدون اشكال از خود نداشته باشيد. در اين مواقع ممكن است شما جلوي كودك گريه كنيد يا جواب سؤالات او را در وهله اول نداشته باشيد كه اينها همه طبيعي است، بنابراين از دوستان و اقوام كمك بخواهيد و به ياد داشته باشيد هرچه شما به خودتان بيشتر كمك كنيد تا با مسأله سوگ كنار بياييد، به كودكتان نيز بيشتر مي توانيد ياري برسانيـد.
کــــودکــــان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)