(1) وَ كان مِن دعائِه عليهالسلام اذا ابتَدأ بِالدّعاءِ بدأ
بالتحميد لِلَّه عزَّوجل و الثَّنَاءِ عَلَيه فقال:
اَلْحَمْدُ لِلَّه الْاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ كانَ قَبْلَهُ، وَالْاخِرِ بِلا اخِرٍ يَكُونُ
بَعْدَهُ، الَّذى قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ اَبْصارُ النّاظِرينَ، وَعَجَزَتْ
عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفينَ. اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً،
وَاخْتَرَعَهُمْ عَلى مَشِيَّتِهِ اخْتِراعاً، ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَريقَ اِرادَتِهِ،
وَ بَعَثَهُمْ فى سَبيلِ مَحَبَّتِهِ، لايَمْلِكُونَ تَأْخيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ
اِلَيْهِ، وَ لايَسْتَطيعُونَ تَقَدُّماً اِلى ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ، وَجَعَلَ لِكُلِّ
رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لايَنْقُصُ مَنْ
دعای آن حضرت است چون به نماز بر می خاست بدین صورت به سپاس و حمد
خداوند عزوجل ابتدا می کرد و می گفت:
حمد خدائى را كه اوّل همه آثار هستى اوست و قبل از او اوّلى نبوده، و آخر است بىآنكه پس از او آخرى
باشد، خدايى كه ديده بينندگان از ديدنش قاصر، و انديشه
و فهم وصف كنندگان از وصفش عاجز است. به دست قدرتش آفريدگان را ايجاد كرد،
و آنان را براساس اراده خود صورت بخشيد، آنگاه همه را در راه اراده خود راهى نمود،
و در مسير محبت و عشق به خود برانگيخت، موجودات هستى از حدودى كه
براى آنان معين فرموده قدمى پيش و پس نتوانند نهاد، و براى هر يك از آنان
روزى معلوم و قسمت شدهاى از باب لطف قرار داد، هر آن كس را كه روزى فراوان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)