خنده ام می گیرد
از این همه درد
استخوان هایم
پوک شده اند
راه که می روم
صدای شکستن شان را می شنوم
مثل سال ها پیش
که مادر بزرگ
صدای شکستن استخوان هایش را فقط خودش شنید
استخوان هایم می شکنند
مثل غرورم
که سال پیش به دست تو شکسته شد.................
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)