ارسطو، به ادیپوس شهریار سوفوکل در فن شعر خود (۳۳۵ ق.م) به عنوان مثالی برای بهترین کار تراژدی اشاره کرد، که نشان می دهد آثار او در چه سطح از احترام برای یونانیان بعدی در نظر گرفته می شده. تنها دوتا از هفت نمایشنامههایی که باقی مانده اند را می شود با اطمینان تاریخ گذاری کرد: فیلوکتتیس (۴۰۹ ق.م) و ادیپوس در کلنوس (۴۰۱ ق.م، بعد از مرگ سوفوکل توسط نوه او روی صحنه آمد). از میان بقیه نمایشنامه ها، الکترا از نظر سبکی شباهتهایی به این دو نمایشنامه دارد که نشان میدهد این نمایشنامه احتمالا در بخش دومِ دوران کاری او نوشته شده است. آژاکس، آنتیگنه و زنان تراخیس نیز با توجه به همان عناصر سبکی در بین کارهای اولی او قرار می گیرند و ادیپوس شهریار در دوره میانی سوفوکل بوجود آمده است. اکثر نمایشنامههای سوفوکل نشان دهنده اولین زیر جریانهای فیتالیسم (اعتقاد به سرنوشت) و شروع منطق سقراطی به عنوانِ تکیه گاهی برای سنت طولانی مدت تراژدی یونانی هاست.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)