همدان جايي است كه آشوري ها به آن حمله كردند. بعدها مادها در آن جا مستقر شدند و ريشة آشوري ها را زدند. هخامنشي ها آبادش كردند. اسكندر ويرانش كرد. در زمان پارت ها، همدان پايگاه مقاومت در برابر ساسانيان بود. ساساني ها در آن سكه ضرب كردند. اعراب آن را فتح كردند. علويان در آن حكومت كردند. مغولان يكسره با خاك يكسانش كردند. صفويه دوباره آبادش كردند. عثماني ها تصرف اش كردند. آغامحمدخان مردمش را قتل عام كرد. روس ها و انگليسي ها اشغالش كردند. با تمام اين زخم ها، اين شهر هنوز نفس مي كشد و همدان هنوز زنده است.
همدان از آن شهرهايي است كه در مسير جادة شاهي هخامنشيان قرار داشته. بعدها هم در مسير جادة ابريشم بوده و امروزه هم در مسير جادة عتبات عاليات است.
نام قديم همدان، هگمتانه است و پايتخت مادها بوده. هگمتانه محل جمع شدن معني مي دهد. نام هگمتانه به زبان يوناني اكباتان بود.
در يكي از سنگ نوشته هاي آشوريان، از همدان با عنوان آكسايا به معني شهر كاسيان نام برده شده.
يهودي ها روز شنبه تعطيل هستند و كار نمي كنند. اگر شنبه ها به مقبرة استر و مردخاي در همدان برويد، كسي شما را به داخل راه نمي دهد.
تازگي ها در خبري اعلام شده بود كه شايد تپة باستاني هگمتانه، همان شهر افسانه اي دياكو (پادشاه ماد) نباشد. زيرا هنوز نشانه اي از آن شهر در آن جا پيدا نشده.
خاقاني از گنبد علويان به عنوان گنبد سبز ياد كرده. مردم محلي هم به آن گنبد سبز سياهپوش مي گويند.
نابغه شرق
نابغة شرق اين جا خفته است. آرامگاهش را از روي قديمي ترين بناي تاريخ دار دورة اسلامي در ايران، عين گنبد قابوس ساخته اند. اما كمي با هم تفاوت دارند. آرامگاه بوعلي نصف بناي گنبد قابوس است و از طرفي آن بنا هيچ منفذي از پايين تا بالا ندارد. ولي اين بنا 12 ستون دارد كه نشان دهندة دوازده رشتة دانشي است كه ابن سينا بر آن ها احاطه داشته.
اين مكاني كه آرامگاه را در آن ساخته اند، منزل ابوسعيد دخدوك بود كه شيخ مدتي ميهمان او بود و از دوستانش به حساب مي آمد
زدست ديده و دل
اگر بر سر مزارش برويد، حال و هواي عرفاني به تان دست مي دهد. يك درويشي هم هست كه گاهي مي آيد و شعرهاي باباطاهر را با آواز خوب برايتان مي خواند. كاشي كاري معرّق و تزئينات قسمت هاي داخلي مقبره، اين حالت را دوچندان مي كند. در اين جا آدم مي تواند كمي از هياهوي دنيا رها شود و با خود خلوت كند
شهر در شهر
هميشه هم تپه هاي باستاني از شهرها دور نيستند. اين يكي درست داخل شهر همدان است. هنوز كاوش باستان شناسان در اين منطقه تمام نشده، اما به احتمال زياد، اين جا همان هگمتانه، شهر افسانه اي و پايتخت مادهاست. تا الان آثاري از معماري دورة مادي و هخامنشي در آن پيدا شده است
اين گنبد زيبا
به شكل ظاهري اش كه نگاه كنيد، مثل گنبدسرخ مراغه است. اما وقتي به تزئينات رمزآلودش دقت كنيد، شبيه گنبد حيدريه قزوين است.
گنبد علويان از بناهاي قرن ششم است و در دوره سلجوقي ها ساخته شده. قبر دو نفر از بزرگان خاندان علويان در داخل آن است
از شيرمرغ تا جان آدميزاد
بازار زرگرها، مسگرها، كهنه فروش ها و سمسارها، قصاب ها، قنادها، كفشدوزها و... همه و همه همين جاست.
بيشتر بناي بازار مربوط به دورة قاجار است، اما خود بازار به خيلي قبل تر برمي گردد. در مجموعة بازار حدود 25 سرا وجود دارد كه نشانة رونق بازار در زمان قديم بوده. سراي گلشني، سراي گمرك و سراي ميرزا كاظم از معروف ترين و بهترين آن ها هستند
برج قربان
وقتي افغاني ها به همدان هجوم آوردند، فردي به نام قربان از اين محل به عنوان سنگر استفاده كرده و از اهالي محل دفاع كرده است. همين شد كه اسم اين جا شد برج قربان. اين بناي ساده، نه كتيبه دارد، نه گچبري و نه تزئينات. ظاهرا حافظ ابوالعلاء و تعدادي از امراي سلجوقي در اين جا دفن شده اند
استر و مردخاي
يكي از وزيران خشايارشاه قصد آزار و اذيت و كشتار يهوديان را در سر داشت. مردخاي، عموي استر از اين توطئه بو برد و موضوع را به شاه گفت. از آن جا كه استر ملكة خشايار شاه بود و مردخاي هم موقعيت خوبي در دربار داشت، شاه جلوي توطئه را گرفت. امروزه آرامگاه استر و مردخاي كه اسمشان شباهت زيادي به دو خدا بانو و خداي بين النهرين به نام ايشتر و مردوك (مردوخ) دارد، زيارتگاه يهوديان است. هر ساله جشن پوريم در اواخر اسفند و اوايل فروردين در اين مكان برقرار است. مقبرة آن ها به دستور ارغون شاه مغول در قرن هفتم هجري بر روي بنايي قديمي ساخته شده و در نزديكي ميدان امام همدان قرار دارد
شير دروازه بان
اول دو تا بودند؛ تا اين كه در زمان حكومت ديلميان به سال 319 قمري، مرداويچ ديلمي كه قصد داشت يكي از اين شيرها را به ري منتقل كند و نتوانست، دست هاي اين يكي را شكست و ديگري را به طور كامل خراب كرد.
اين شيرها قبل از اسلام بر دروازة شهر همدان قرار داشتند. اما الان فقط اين يكي در وسط ميدان سنگ شير ديده مي شود و براي خيلي از مردم آن جا محترم است
كتيبه هاي پدر و پسر
مردم فكر مي كردند اين نوشته ها نسخة يك گنج پنهان است و همين شد كه اسم اين ها را گذاشتند گنج نامه. اين سنگ نبشته ها را داريوش و خشايارشاه نوشته اند. آن كه بالاتر است، مربوط به پدر و آن پاييني مربوط به پسر است. هگمتانه در مسير راه شاهي هخامنشيان قرار داشت و هخامنشي ها عادت داشتند در مسير راهشان از اين سنگ نبشته ها براي ما به يادگار بگذارند.
گنج نامه آبشار زيبايي هم دارد و تفرج گاه مردم محلي و مسافران است
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)