زن راز کلاهبرداری‌های شوهرش را فاش کرد
ابعاد اين پرونده در حالي گسترده تر مي شد که هيچ سرنخ قابل اعتنايي از کلاهبردار ناشناس در اختيار پليس نبود. از اين رو جزئيات اين پرونده از طريق روزنامه ها منتشر شد. هنوز چند روز از اين اقدام نگذشته بود که زني به پليس آگاهي رفت و مدعي شد کلاهبردار ناشناس شوهر او است
خراسان: اختلاف کلاهبردار حرفه اي با همسرش تاوان سختي براي او داشت و به برملا شدن راز کلاهبرداري هاي ميليوني اش با استفاده از شناسنامه هاي مفقودي منجر شد.
تحقيقات پليس در اين باره زماني آغاز شد که مردي به دادسراي ناحيه ۱۱ تهران رفت و مدعي شد فرد ناشناسي با هويت او در بانک حساب جاري باز و چک هاي بلامحل صادر کرده است. اين مرد در شکوائيه اش گفت: «چند روز قبل مردي با من تماس گرفت و مدعي شد از من يک فقره چک ۳ ميليون توماني دارد. او گفت حساب بانکي ام موجودي ندارد و به همين دليل قصد دارد چکم را به اجرا بگذارد. چند روز بعد چند نفر ديگر نيز با من تماس گرفتند و گفتند مي خواهند از من به دليل صدور چک هاي بلامحل شکايت کنند. اين در حالي بود که من اصلا دسته چک نداشتم.»
زماني که اين پرونده در اختيار افسران آگاهي قرار گرفت آنان با تحقيق در اين باره دريافتند سه سال قبل شناسنامه شاکي مفقود شده است. اين موضوع نشان مي داد شناسنامه گم شده به دست فردي شياد افتاده و او از اين طريق از بانک دسته چک گرفته و چک هاي بلامحل صادر کرده است. اين موضوع مي توانست ابعاد گسترده اي داشته باشد. از اين رو کارآگاهان آگاهي به بانکي که دسته چک را صادر کرده بود رفتند اما رئيس بانک اعلام کرد زمان افتتاح حساب او مسئول شعبه نبوده است. در شاخه ديگري از تجسس ها ده ها نفر از افرادي که چک هاي بلامحل در اختيارشان بود نيز به جمع شاکيان اين پرونده پيوستند. آن ها که اغلب فروشنده لوازم خانگي بودند نشاني مردي حدود ۳۰ ساله را به پليس دادند و گفتند او با اين ادعا که مدير يک تالار پذيرايي است فريبشان داده و از آن ها کلاهبرداري کرده است.
ابعاد اين پرونده در حالي گسترده تر مي شد که هيچ سرنخ قابل اعتنايي از کلاهبردار ناشناس در اختيار پليس نبود. از اين رو جزئيات اين پرونده از طريق روزنامه ها منتشر شد تا شهرونداني که اطلاعاتي از مرد شياد دارند پليس را ياري کنند. هنوز چند روز از اين اقدام نگذشته بود که زني به پليس آگاهي رفت و مدعي شد کلاهبردار ناشناس شوهر او است. اين زن در اين خصوص گفت: «حدود ۵ سال قبل با هوشنگ ازدواج کردم. او از همان اول در کار خلاف بود و من هم کاري از دستم برنمي آمد. او چند مرتبه به دليل کلاهبرداري به زندان افتاد اما بعد از آزادي باز هم دست بردار نبود و سراغ کارهاي خلاف مي رفت. مدتي قبل فهميدم هوشنگ چند شناسنامه به دست آورده و با استفاده از آن ها از بانک دسته چک گرفته است.
اين ماجرا ادامه داشت تا اين که چند روز قبل در حالي که هوشنگ به قزوين رفته بود پليس او را به اتهام کلاهبرداري دستگير کرد.» اظهارات اين زن سبب شد مرد شياد شناسايي و از زندان قزوين به تهران منتقل شود. زماني که هوشنگ تحت بازجويي قرار گرفت اتهامش را پذيرفت و به کلاهبرداري چند ميليوني با استفاده از چک هاي بلامحل اقرار کرد. او گفت: «ابتدا از طريق دوستانم که در کار جيب بري و کيف قاپي هستند چند فقره شناسنامه به دست آوردم. سپس با استفاده از اين شناسنامه ها از بانک دسته چک گرفتم و با چرب زباني ده ها فروشنده لوازم خانگي را فريب دادم و در قبال خريدهاي ميليوني به آن ها چک هاي بي محل دادم.»