كلمه «حج» و عناوین «مناسك حج» خود گویاى محتواى والاى این فریضه الهى پر راز و رمز و آكنده از اشاره و كنایه است.
حج این لفظ كوتاه و خوش آهنگ كه به معناى آهنگ و عزم و تصمیم است، معنایى به بلنداى تاریخ معنوى بشر دارد. تاریخ معنوى كه نظام بخش زندگى اجتماعى، سیاسى جامعه انسانى، بر محور حق و عدل است.
حج كه در یك نگرش كلى از عناصر سكون و تأمل و تدبر و تفكر و حركت و تلاش و پیكار تركیب یافته، داراى اشاراتى جامع و فراگیر به سنن جارى پروردگار در تكوین و تشریع است.
زبان حج، زبان «سمبولیك» است و اعمال آن، به تعبیرى خودمانىتر به «پانتومیم» پرمحتوایى مىماند كه مىتواند حكایتگر و تجسمبخش تاریخ انبیاء و نشأت دنیا و نشأت آخرت باشد.
حج، این فریضه رمزوار و اشارت شعار، از زوایاى گوناگون و با دیدهاى متفاوت از سوى نویسندگان، بحّاثان و تحلیلگران از لحاظ «فردى و اجتماعى»، «عبادى و سیاسى»، «اجتماعى و نظامى» و «بینالمللى و جهانى» مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است كه پارهاى نسبتاً جامع و پارهاى تكبعدى و با دیدى یك جامعه است.
نكته اصلى شایان دقت و توجه این است كه اگر حاجى به «خود» نپردازد و از «خودبینى» رها نشود و به «تزكیه» و «تصفیه» همت نكند، و به رموز و اسرار «حج» دست نیابد و از «احرام» تا تقصیر و طواف نساء، خود را نپالاید و از لوث رذایل و پلیدیهاى اخلاقى و روحى پاكیزه نشود، به هیچ یك از مقاصد چندگانه حج دست نخواهد یافت.
آنچه در تحلیلهاى یكسویه، از آن غفلت شده است، جامعیت حیرتانگیز و احیاناً متناقض نماى حج است كه زهدگرایان عبادت پیشه خسته از دنیا، و اجتماع و سیاست را از یك جنبهاش غافل مىسازد و سیاستپیشگان و دست اندركاران اداره جوامع اسلامى را، از جنبه دیگرش .
از این رو، در این مقال كوتاه سعى بر آن است كه در نهایت اجمال به جامعیت حج اشارهاى گذرا شود كه البته اهل فضل و اطلاع، بدین مختصر بسنده نخواهند كرد و بلكه در تصحیح و تكمیل و تشریح آن خواهند كوشید.
حج را مىتوان از یك دیدگاه گردهمآئى پاكان و نیكان، وارستگان معنویتگرا و از دنیا رستگان آخرتگرا بشمار آورد. اجتماعى به پاكى قدوسیان ملأ اعلى و فرشتگان عالم بالا، كه در «اشهر معلومات» بر گرد اولین خانهای كه براى «همه مردم جهان» نهاده شده فرا گردهم آیند و اقیانوسى جوشان وخروشان پدید آرند كه هر فرد حاجى، قطرهاى از این دریاست. در این گردهمآیى حاجیان از آن دم كه به نیت حج، از خانه و دیار و همه پیوندهاى دنیائى مىگسلند، تا آنگاه كه در میقات احرام برمىبندند، تا طواف، تا وقوف، تا رمى، تا ذبح ... همه جا و همه جا، خدا را مىجویند و در طلب وصال اویند.
مناسك حج یكایك تبلور حالات گوناگون انسان خداجوى عاشق پیشه بیقرارى است كه كو به كو، رو به سوى او دارد و نشان از او مىجوید و بوى او مىبوید ... عاشقِ از فراق معشوق بجان آمدهای كه عنان اختیار از كف فرو هشته، در راه وصال یار، گاهى با تأمل و قرار و گاهى با اضطراب و بىقرار به این سو و آن سو مىرود، در كوه و بیابان، شب و روز، آرام نمىگیرد و همه جا نشان از بىنشان مىخواهد.
حج در یك نگرش عمیقتر، صعود انسان است در برابر هبوط تاریخى او و تسالم و تعاون بقاست در برابر تنازع بقاى ریشهدار و پر ماجراى انسان.
حج در این نگرش، یك سیر معنوى انسانى است كه یك جا و یك زمان توسط انسانهایى فراهم آمده از چهارسوى جهان به مقصد تقرب به مبدأ، والاى آفرینش صورت مىپذیرد.
حج از این دیدگاه، كنگره مخلصین و متقین و صالحین و عابدین و قانتین روى زمین است.
مجامع و كنگرههاى جهانى و بینالمللى، به اشكال گوناگون و بر محورهاى مختلف سیاسى، نظامى، اقتصادى، تاریخى، ادبى، هنرى (و حتى دینى) بسیار فراوان است. اما كنگره «توحید» و «اخلاص» و «عبادت»، كنگره «دعا» و «مناجات»، كنگره مجاهده با نفس و بریدگى از دنیا و تمرین آمادگى براى سفر آخرت، كنگره تمرین سیر الى الله و مجاهده و مراقبه و مكاشفه، در هیچ كجاى دنیا نیست. كنگرهای كه «فرد» و «جمع» را در یكدیگر ذوب مىكند: عمل فردى را در فضاى جمعى و فضاى جمعى را در عمل فردى محو مىكند بدان گونه كه هر «حاجى» در ایام حج، در اندیشه خویشتنیابى و حدیث نفس و راز و نیاز و تصفیه باطن خویش است، كاری كه همانند رهبانیت راهبان از خلق گسسته نیاز به خلوت و تنهایى و جدایى از خلق دارد ... و در عین حال، فردیت هر فرد، در جاى، جاى مواقف عظیم حج و با شكوهتر از همه، در عرفات، در كل جمع نابود مىگردد ... این محو «فردیت» در كار «جمعى» در تخطیط خطوط سیاسى اجتماعى و جمع كل امت عظیم اسلامى نیز صورت مىگیرد .
حج، از نگرش دیگر، بازساخت عرصات قیامت است، مجسمسازى حشر خلق، همه یكسو و بىهیچ امتیاز، روى به سوى بهشت یا جهنم، حشرى عظیم در پهنه دنیا كه نمونهاى كوچك از حشر اكبر در سراى آخرت است.
حج، از سوى دیگر نشان از ژرفاى تاریخ نورانى انبیا و اولیاى الهى دارد ... از آدم، نوح، ابراهیم، سلیمان، موسى، عیسى، محمد و اصحاب و آل محمد، در حج، تاریخ پرخاطره و مخاطره انبیاى الهى و اولیاى خدا بازسازى و بازنگارى مىشود. حج، در این نگرش بازنگارى تاریخ انبیا است.
حج نمایشى است از اعمال و رفتارى كه بنا به نقل كتاب و سنت، (و از طریق برادران شیعه و سنى) پایه تشریع آن در زمان آدم ابوالبشر گذاشته شده و پیامبران بعدى تا آخرین پیامبر، همگى بر گرد همین خانه چرخیدهاند و مناسكى در همین سرزمین مقدس، در همین عرفات و مشعر و منا انجام دادهاند.
حج، به ویژه ناظر بر بازسازى، تجدید نظام سازمان فرو پاشیده توحید توسط ابوالانبیاء حضرت ابراهیم خلیل است كه به نقل قرآن قواعد بیت را بالا برد و خانه را براى طائفان و عاكفان و راكعان و ساجدان، پاكیزه و مطهر ساخت، فداكاریها و گذشتها و ایثارها و سخت كوشیها و هیجانات روحى و بیم و امیدهاى ابراهیم و هاجر و اسماعیل در یكایك مناسك حج به گونهای كه بدان اشاره خواهد رفت بازنگارى مىشود و در حقیقت، ابراهیم قهرمان توحید، در كل قالب مناسك حج و به توسط میلیونها حاجى عاشق و شیدا هر ساله چهرهپردازى مىشود و حیات مجدد مىیابد.
به یاد داشته باشیم كه ابراهیم پدر انبیاى توحیدى: موسى و عیسى و محمد است و از میان سه امت موحد و اهل كتاب جهان یعنى یهود و نصارى و مسلمین، تنها امت اسلام و مسلمین جهانند كه پاس پیشواى توحید را این چنین در خور مقام ارجمند او مىدارند و یاد گرامیش را نه تنها در گفتار كه در مناسكى عظیم و پرشكوه نگه مىدارند.
در حج به آدمى مىآموزند كه در راه زندگى پرافتخار و انسانى و اسلامى باید از دیار و مال و زن و فرزند و همه علقههاى زندگى برید و سختى سفر و بیخوابى و دوندگى و اضطراب و دربدرى و بىخانمانى را تحمل كرد و هر چه را كه موجب خودآرایى و به خود بستگى است از لباس و زیب و زیور باید از خود دور ساخت و باید تنها به مبدأ لایزال، پاسخ مثبت داد و دعوتهاى گوناگون را نشنیده گرفت و باید بر محور حق و عدل چرخید و در زندگى، محور و مقصدى جز طهارت و پاكى و راستى و درستى نداشت و باید وقوف و تأمل را با سیر و حركت در هم آمیخت كه سكونها و تأملها و توقفها، هم باید حركت آفرین باشد و حركتها و تلاشها و فعالیتها همه، مبتنى و متوقف بر تأمل و پیشبینى و حساب و كتاب ... كه «تأمل بىحركت» و «حركت بىتأمل» هر دو آفت دین و دنیاى انسان است.
حج، از جنبه دیگر، یك آموزش تمرینى همه جانبه و یا به اصطلاح معمول و مرسوم، یك «مانور» جامع الاطراف سیاسى ـ عقیدتى، نظامى براى تحریك روح حماسى و زنده ساختن غیرت و حمیّت دینى و اسلامى در جامعه اسلامى است. آیا منظور از مانورهاى نظامى یا آموزشهاى تمرینىای كه براى نجات غریق یا اطفاى حریق و یا براى مقابله با حوادث و سوانح گوناگون هوائى، زمینى و دریائى گسترده یا محدود صورت مىگیرد، چیست؟ در یك مانور نظامى یا یك عملیات نجات، صحنه كاملاً فرضى و از پیش ساخته است، اما اگر همین تمرین محدود و چند روزه انجام نگیرد، كارآیى نظامى و آمادگى رزمى و چستى و چالاكى و سرعت انتقال و سرعت تصمیم و سرعت عمل كه لازمه این گونه فعالیتهاى حیاتى مهم و سرنوشتساز است، پیدا نخواهد شد و این است نقش حج در ترسیم راه و رسم زندگى و تخطیط خطوط حیات فردى و اجتماى انسانى كه آكنده است از كار، پیكار، تلاش و پیگیرى ... و ملازم است با كفّ نفس و خویشتندارى و مخالف است با تنآسانى و راحت طلبى و تنپرورى .
حج، یك تمرین است، یك مانور است یك آموزش چند روزه است براى آمادهسازى فرد تا در پهنه زندگى براى پیكارى بىامان، تمرین دیده و آموزش دیده باشد .
در حج به آدمى مىآموزند كه در راه زندگى پرافتخار و انسانى و اسلامى باید از دیار و مال و زن و فرزند و همه علقههاى زندگى برید و سختى سفر و بیخوابى و دوندگى و اضطراب و دربدرى و بىخانمانى را تحمل كرد و هر چه را كه موجب خودآرایى و به خود بستگى است از لباس و زیب و زیور باید از خود دور ساخت و باید تنها به مبدأ لایزال، پاسخ مثبت داد و دعوتهاى گوناگون را نشنیده گرفت و باید بر محور حق و عدل چرخید و در زندگى، محور و مقصدى جز طهارت و پاكى و راستى و درستى نداشت و باید وقوف و تأمل را با سیر و حركت در هم آمیخت كه سكونها و تأملها و توقفها، هم باید حركت آفرین باشد و حركتها و تلاشها و فعالیتها همه، مبتنى و متوقف بر تأمل و پیشبینى و حساب و كتاب ... كه «تأمل بىحركت» و «حركت بىتأمل» هر دو آفت دین و دنیاى انسان است.
در حج، در روزهائى اندك، این مراحل را به انسان مىآموزند كه سرمشق همه زندگى او در سراسر دوره زندگیش باشد.
حج، از نگرش دیگر، بازساخت عرصات قیامت است، مجسمسازى حشر خلق، همه یكسو و بىهیچ امتیاز، روى به سوى بهشت یا جهنم، حشرى عظیم در پهنه دنیا كه نمونهاى كوچك از حشر اكبر در سراى آخرت است.
حج، یك تمرین است، یك مانور است یك آموزش چند روزه است براى آمادهسازى فرد تا در پهنه زندگى براى پیكارى بىامان، تمرین دیده و آموزش دیده باشد .
... جدایى از خانه و كاشانه، در این نمایش به «مرگ» مىماند كه سرفصل حیات اخروى است و مواقف و مناسك حج، یكایك نشان از مواقف عبد در برابر مولى در روز قیامت دارد كه سرانجام آن «رد» یا «قبول» است: فریق فىالجنة و فریق فىالسعیر. حاجى با این توجه، و در این نگرش، پیوسته در التهاب است و در میان بیم و امید كه رو به كدام سو دارد و در چه فریقى است؟ چون پارهاى از حاجیان را نیز چون مبعوثان حشر، به سوى دوزخ مىبرند و نتیجه حجشان جز خسران و تباهى نخواهد بود ...
شرح مواقف حج و مواقف قیامت و تطبیق رسا و زیباى این مواقف با یكدیگر به مقالى دیگر نیاز دارد و در اینجا همین اشاره كافى است: اشارهای كه براى مرگ آگاهان بیداردلى كه، پیوسته در اندیشه سراى آخرتند و به قول قرآن مجید از «سوء حساب» و «سوء دار» مىترسند، بسنده است.
و بالاخره حج در یك نگرش عمیقتر، صعود انسان است در برابر هبوط تاریخى او و تسالم و تعاون بقاست در برابر تنازع بقاى ریشهدار و پر ماجراى انسان.
این نگرش، تأملى درخور را مىسزد و لذا لختى در این مرحله درنگ مىكنیم. سقوط و هبوط آدمى از آنجا آغازید كه بشر به حكم نیاز طبیعى و فطرى به سوى ضروریات زندگى دست یازید و طبیعت را براى ادامه «زندگى» به استخدام گرفت. این استخدام طبیعت، به زودى، آدمى را فریفته طبیعت كرد و خیال افزونجوئى او را بر آن داشت كه زیاده طلبد و این آغاز هبوط آدمى بود. و این كار را نه در آغاز كه كمكم، با درگیرى و مبارزه با همنوعان خود دنبال كرد و هبوطى مضاعف یافت ... «الهاكم التكاثر ...» و همین یك نكته منشأ همه جنگهاى طولانى و خانمانسوز بشر در طول تاریخ پرفراز و نشیب اوست.
حج، از جنبه دیگر، یك آموزش تمرینى همه جانبه و یا به اصطلاح معمول و مرسوم، یك «مانور» جامع الاطراف سیاسى ـ عقیدتى، نظامى براى تحریك روح حماسى و زنده ساختن غیرت و حمیّت دینى و اسلامى در جامعه اسلامى است.
و اما حج، آموزش و آزمایش موقت و نمونهواریست كه بشر را به كنترل نیروهاى زیاده طلب و افزون خواه او وامىدارد تا براى همه عمر از این آموزش محدود، سود جوید.
این نگرش نیز به حج به عنوان یك مكتب سازنده و نیرومند اخلاقى و معنوى مىنگرد كه با تهذیب نفس و تزكیه اخلاق و بازسازى روحى انسان، او را از آلودگیهاى روحى و آز و طمع و تفاخر و تكاثر و تكالب مىرهاند و از هبوط و سقوط نجاتش مىدهد و او را به طرف بالا مىآورد و اوج مىدهد.
این اوج متعالى انسانى گرچه در محتواى خود، اخلاقى و عرفانى و عبادى است اما براى صاحب نظران روشن است كه همین محتواى روحانى و اخلاقى و معنوى، پایه و مایه اصلى پیروزى انسان در جبهههاى مختلف زندگى اعم از سیاسى، نظامى، اقتصادى و ... است.
حج از سوى دیگر ـ در یك مقیاس بلندمدت چنان كه بسیار گفته شده است ـ تمرین است براى تأسیس حكومت جهانى واحد و برداشتن مرزهاى جغرافیائى و اداره جوامع بشرى تحت یك حاكمیت عادل و دانا و توانا و چنان كه مىدانیم حاكمیت واحد جهانى ایده بسیارى از متفكران و جامعهشناسان و سیاستمداران و فلاسفه جهان است. هر چند تحقق چنین ایدهاى در قرون حاضر كه شاید بتوان اواخر دوران بلوغ بشرش نامید، میسور نیست ولى تحقق ایدههاى الهى و پیاده شدن آرمانهاى والا و آسمانى، با كل تاریخ بشرى سنجیده و مدتگزارى مىشود. از این رو، نمایش وحدت سیاسى اجتماعى بشرهاى چهارگوشه جهان در مراسم حج، خود، یكى از عوامل تحققبخش نهائى این وحدت خواهد بود.
حج، به ویژه ناظر بر بازسازى، تجدید نظام سازمان فرو پاشیده توحید توسط ابوالانبیاء حضرت ابراهیم خلیل است كه به نقل قرآن قواعد بیت را بالا برد و خانه را براى طائفان و عاكفان و راكعان و ساجدان، پاكیزه و مطهر ساخت، فداكاریها و گذشتها و ایثارها و سخت كوشیها و هیجانات روحى و بیم و امیدهاى ابراهیم و هاجر و اسماعیل در یكایك مناسك حج به گونهای كه بدان اشاره خواهد رفت بازنگارى مىشود و در حقیقت، ابراهیم قهرمان توحید، در كل قالب مناسك حج و به توسط میلیونها حاجى عاشق و شیدا هر ساله چهرهپردازى مىشود و حیات مجدد مىیابد.
حج در یك مقیاس محدود و كوتاهمدت، نیز در كار آن است كه مسائل و مشكلات جامعه اسلامى را در روابط داخلى و خارجى در زمینههاى گوناگون اجتماعى، اقتصادى، سیاسى مورد بحث و بررسى قرار دهد و براى مقابله با دشمنان سوگند خورده و دیرینه اسلام و مسلمین، طرحهایى بریزد و دست اندركاران اداره جوامع اسلامى و نیز صاحب نظران و متفكران و مصلحان و مورخان و جامعه شناسان و سیاستمداران و عالمان دینى و رهبران مذهبى از چهارسوى جهان در مراسم حج فراگرد هم آیند و در ضمن تجدید عقد اخوت اسلامى و تحكیم مراتب مودّت و محبت و آشنائى روز افزون به روحیات و اخلاقیات و آداب و مراسم و افكار و عقاید و نظرات و طرحها و پیشنهادهاى گوناگون و با بحث و بررسى و مشاوره و مداقه به صورت دسته جمعى و هم آهنگ و با توجه به همه مقتضیات و تحولات عصر، راهحلهاى مناسب و جامع و مرتبط بیابند و در بازگشت به مراكز اصلى و وطنهاى خود، دست آوردهاى خود را از این سفر پربركت به اطلاع مردم خودشان برسانند و از دیگر مطلعان و صاحبنظران كه در كشورهاى مختلف اسلامى اقامت دارند و نیز مسلمانانی كه در سایر كشورهاى غیر اسلامى جهان پراكندهاند، نظرخواهى كنند و این پیوند و كسب اطلاع و مراوده و مطالعه و بررسى دسته جمعى را سازماندهى كنند و براى آن نظم و ترتیب و سیاق شناخته شده و مقبول برقرار دارند ... تا بدینسان، هم روابط بینالمللى اسلامى تقویت گردد و هم راه براى وحدت آینده و آرمانى جهان اسلام هموار شود.
حج در عین حال و با حفظ همه این جهات معنوى و سیاسى و اجتماعى، یك زاویه دیگر نیز دارد و آن «رویه اقتصادى» حج است. حج در این دیدگاه یك بازار مكاره بینالمللى اسلامى است. رشد اقتصادى كشورهاى اسلامى در گرو تبادل فرآوردههاى صنعتى و دست آوردهاى علمى و محصولات كشاورزى آنهاست. اگر هر كشور اسلامى، در داخل خود محبوس بماند و رشته مبادلات اقتصادیش با سایر كشورهاى اسلامى سست و گسسته گردد، یا عقب خواهد ماند و یا به صورت «قمر» یكى از قدرتهاى اقتصادى جهان درخواهد آمد. حج، در صورت فعلى، البته، از جنبه اقتصادى، آنگونه كه باید با آرمان اقتصادى اسلامى هم آهنگ نمىنماید و بیشتر نمایشگاه و فروشگاه و تجارتگاه كشورهاى غیر اسلامى است، اما این عارضهاى است مربوط به كل مشكلات سیاسى تاریخى موجود در جهان اسلام و ربطى به حج ندارد. حج، خود، یك باشگاه اقتصادى بینالمللى اسلامى است كه بدون شك در تسریع رشد اقتصادى و خودكفائى صنعتى و علمى و كشاورزى دنیاى اسلام نقش قاطع و تعیین كننده دارد.
حج، از سوى دیگر نشان از ژرفاى تاریخ نورانى انبیا و اولیاى الهى دارد ... از آدم، نوح، ابراهیم، سلیمان، موسى، عیسى، محمد و اصحاب و آل محمد، در حج، تاریخ پرخاطره و مخاطره انبیاى الهى و اولیاى خدا بازسازى و بازنگارى مىشود. حج، در این نگرش بازنگارى تاریخ انبیا است.
و با همه آنچه گذشت، حج عملاً تجربه یك عمل بهداشتى درمانى براى تأمین سلامتى افراد است! چه بدون شك، مسافرتى این چنین متحرك و جاندار و با روح، علاوه بر آن كه بر اثر جوش و خروش و تحرك فراوان، بسیارى از سموم بدن را دفع مىكند و گردش خون را تنظیم مىكند و به فعالیت قلب و مغز و اعصاب كمك مىرساند، نشاط و روح و معناى حج كه حاجى را در یك فضاى معنوى سازنده و خلاق قرار مىدهد و صفاى جان و آرامش دل حاكم بر فضاى معطر حج، به تندرستى آدمى كمك مىكند. این نكته را همه كسانى كه به این سفر پاك و مطهر توفیق یافتهاند تجربه كردهاند.
سخن كوتاه: حج هم «رهبانیت اسلام» است هم «قوام دین و دنیا»، هم «منافع» است، هم «ذكر خدا». هم «عبادت» است، هم «سیاست». هم «سیاحت» است، هم «زیارت». هم «اقتصاد» است، هم تندرستى. هم «فرد» است، هم «جامعه». هم «ماده» است، هم «معنا». هم «دنیا» ست، هم «آخرت»، مثل خود عالم، مثل خود آدم كه تركیبى دوگانهاند از جسم و روح و تن و جان!
و نكته اصلى شایان دقت و توجه این است كه اگر حاجى به «خود» نپردازد و از «خودبینى» رها نشود و به «تزكیه» و «تصفیه» همت نكند، و به رموز و اسرار «حج» دست نیابد و از «احرام» تا تقصیر و طواف نساء، خود را نپالاید و از لوث رذایل و پلیدیهاى اخلاقى و روحى پاكیزه نشود، به هیچ یك از مقاصد چندگانه حج دست نخواهد یافت.
حج را مىتوان از یك دیدگاه گردهمآیى پاكان و نیكان، وارستگان معنویتگرا و از دنیا رستگان آخرتگرا بشمار آورد. اجتماعى به پاكى قدوسیان ملأ اعلى و فرشتگان عالم بالا، كه در «اشهر معلومات» بر گرد اولین خانهای كه براى «همه مردم جهان» نهاده شده فرا گردهم آیند و اقیانوسى جوشان وخروشان پدید آرند كه هر فرد حاجى، قطرهاى از این دریاست. در این گردهمآئى حاجیان از آن دم كه به نیت حج، از خانه و دیار و همه پیوندهاى دنیائى مىگسلند، تا آنگاه كه در میقات احرام برمىبندند، تا طواف، تا وقوف، تا رمى، تا ذبح ... همه جا و همه جا، خدا را مىجویند و در طلب وصال اویند.
نه در سیاست و نه در اقتصاد و نه در جبهه جهاد با دشمن و نه در اقتصاد و نه در تبادل افكار ...، در هیچ كدام، زیرا تا انسان بر دشمن درونى خود یعنى «نفس» كه در هر فرد انسانى به كار دشمنى با الله و مظاهر الله و راه مستقیم الله مشغول است، پیروز نشود، پیروزى بر دشمن بیرونى یعنى تبلور و تجسم و تجمع همان نیروهاى ضد الهى كه در نفسانیت هر كدام از خود ماها نیز هست، پیروزى واقعى نیست، كه دشمن، از درون خودِ ما، سر برمىدارد. در حقیقت هر كدام از ما، در خود یك ستون پنجم از لشكر دشمن داریم! كه همان «خودپرستى» و نفسانیت «ما» و «من» ماست. اگر این ستون پنجم كه به تعبیر دقیقتر، ستاد فرماندهى اصلى دشمن است، نابود نشود، انسانیت، هیچگاه از شر دشمن رهایى نخواهد یافت.
غرض آن كه اهمیت دادن به جنبه والاى معنوى حج و تكیه بر زوایاى عرفانى و آخرت گرایانه و معانى و رموز و اشارات و سیر و سلوك مستتر در حج، نباید مانع از نگرش جامعه شناسانه، و سیاستگرایانه و جنبههاى دنیایى و فواید سیاسى و اجتماعى حج باشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)