كلمه «حج» و عناوین «مناسك حج» خود گویاى محتواى والاى این فریضه الهى پر راز و رمز و آكنده از اشاره و كنایه است.

حج این لفظ كوتاه و خوش آهنگ كه به معناى آهنگ و عزم و تصمیم است، معنایى به بلنداى تاریخ معنوى بشر دارد. تاریخ معنوى‏ كه نظام بخش زندگى اجتماعى، سیاسى جامعه انسانى، بر محور حق و عدل است.

حج كه در یك نگرش كلى از عناصر سكون و تأمل و تدبر و تفكر و حركت و تلاش و پیكار تركیب یافته، داراى اشاراتى جامع و فراگیر به سنن جارى پروردگار در تكوین و تشریع است.

زبان حج، زبان «سمبولیك» است و اعمال آن، به تعبیرى خودمانى‏تر به «پانتومیم» پرمحتوایى مى‏ماند كه مى‏تواند حكایت‎گر و تجسم‏بخش تاریخ انبیاء و نشأت دنیا و نشأت آخرت باشد.

حج، این فریضه رمزوار و اشارت شعار، از زوایاى گوناگون و با دیدهاى متفاوت از سوى نویسندگان، بحّاثان و تحلیل‎گران از لحاظ «فردى و اجتماعى»، «عبادى و سیاسى»، «اجتماعى و نظامى» و «بین‏المللى و جهانى» مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است كه پاره‏اى نسبتاً جامع و پاره‏اى تك‏بعدى و با دیدى یك جامعه است.

نكته اصلى شایان دقت و توجه این است كه اگر حاجى به «خود» نپردازد و از «خودبینى» رها نشود و به «تزكیه» و «تصفیه» همت نكند، و به رموز و اسرار «حج» دست نیابد و از «احرام» تا تقصیر و طواف نساء، خود را نپالاید و از لوث رذایل و پلیدی‎هاى اخلاقى و روحى پاكیزه نشود، به هیچ یك از مقاصد چندگانه حج دست نخواهد یافت.

آنچه در تحلیل‎هاى یك‎سویه، از آن غفلت شده است، جامعیت حیرت‏انگیز و احیاناً متناقض نماى حج است كه زهدگرایان عبادت پیشه خسته از دنیا، و اجتماع و سیاست را از یك جنبه‏اش غافل مى‏سازد و سیاست‏پیشگان و دست اندركاران اداره جوامع اسلامى را، از جنبه دیگرش .

از این رو، در این مقال كوتاه سعى بر آن است كه در نهایت اجمال به جامعیت حج اشاره‏اى گذرا شود كه البته اهل فضل و اطلاع، بدین مختصر بسنده نخواهند كرد و بلكه در تصحیح و تكمیل و تشریح آن خواهند كوشید.

حج را مى‏توان از یك دیدگاه گردهم‏آئى پاكان و نیكان، وارستگان معنویت‏گرا و از دنیا رستگان آخرت‏گرا بشمار آورد. اجتماعى به پاكى قدوسیان ملأ اعلى و فرشتگان عالم بالا، كه در «اشهر معلومات» بر گرد اولین خانه‏ای كه براى «همه مردم جهان» نهاده شده فرا گردهم آیند و اقیانوسى جوشان وخروشان پدید آرند كه هر فرد حاجى، قطره‏اى از این دریاست. در این گردهم‏آیى حاجیان از آن دم كه به نیت حج، از خانه و دیار و همه پیوندهاى دنیائى مى‏گسلند، تا آنگاه كه در میقات احرام برمى‏بندند، تا طواف، تا وقوف، تا رمى، تا ذبح ... همه جا و همه جا، خدا را مى‏جویند و در طلب وصال اویند.

مناسك حج یكایك تبلور حالات گوناگون انسان خداجوى عاشق پیشه بیقرارى است كه كو به كو، رو به سوى او دارد و نشان از او مى‏جوید و بوى او مى‏بوید ... عاشقِ از فراق معشوق بجان آمده‏ای كه عنان اختیار از كف فرو هشته، در راه وصال یار، گاهى با تأمل و قرار و گاهى با اضطراب و بى‏قرار به این سو و آن سو مى‏رود، در كوه و بیابان، شب و روز، آرام نمى‏گیرد و همه جا نشان از بى‏نشان مى‏خواهد.

حج در یك نگرش عمیق‏تر، صعود انسان است در برابر هبوط تاریخى او و تسالم و تعاون بقاست در برابر تنازع بقاى ریشه‏دار و پر ماجراى انسان.

حج در این نگرش، یك سیر معنوى انسانى است كه یك جا و یك زمان توسط انسان‎هایى فراهم آمده از چهارسوى جهان به مقصد تقرب به مبدأ، والاى آفرینش صورت مى‏پذیرد.

حج از این دیدگاه، كنگره مخلصین و متقین و صالحین و عابدین و قانتین روى زمین است.

مجامع و كنگره‏هاى جهانى و بین‏المللى، به اشكال گوناگون و بر محورهاى مختلف سیاسى، نظامى، اقتصادى، تاریخى، ادبى، هنرى (و حتى دینى) بسیار فراوان است. اما كنگره «توحید» و «اخلاص» و «عبادت»، كنگره «دعا» و «مناجات»، كنگره مجاهده با نفس و بریدگى از دنیا و تمرین آمادگى براى سفر آخرت، كنگره تمرین سیر الى‏ الله‏ و مجاهده و مراقبه و مكاشفه، در هیچ كجاى دنیا نیست. كنگره‏ای كه «فرد» و «جمع» را در یكدیگر ذوب مى‏كند: عمل فردى را در فضاى جمعى و فضاى جمعى را در عمل فردى محو مى‏كند بدان گونه كه هر «حاجى» در ایام حج، در اندیشه خویشتن‏یابى و حدیث نفس و راز و نیاز و تصفیه باطن خویش است، كاری كه همانند رهبانیت راهبان از خلق گسسته نیاز به خلوت و تنهایى و جدایى از خلق دارد ... و در عین حال، فردیت هر فرد، در جاى، جاى مواقف عظیم حج و با شكوه‎تر از همه، در عرفات، در كل جمع نابود مى‏گردد ... این محو «فردیت» در كار «جمعى» در تخطیط خطوط سیاسى اجتماعى و جمع كل امت عظیم اسلامى نیز صورت مى‏گیرد .

حج، از نگرش دیگر، بازساخت عرصات قیامت است، مجسم‏سازى حشر خلق، همه یك‎سو و بى‏هیچ امتیاز، روى به سوى بهشت یا جهنم، حشرى عظیم در پهنه دنیا كه نمونه‏اى كوچك از حشر اكبر در سراى آخرت است.

حج، از سوى دیگر نشان از ژرفاى تاریخ نورانى انبیا و اولیاى الهى دارد ... از آدم، نوح، ابراهیم، سلیمان، موسى، عیسى، محمد و اصحاب و آل محمد، در حج، تاریخ پرخاطره و مخاطره انبیاى الهى و اولیاى خدا بازسازى و بازنگارى مى‏شود. حج، در این نگرش بازنگارى تاریخ انبیا است.

حج نمایشى است از اعمال و رفتارى كه بنا به نقل كتاب و سنت، (و از طریق برادران شیعه و سنى) پایه تشریع آن در زمان آدم ابوالبشر گذاشته شده و پیامبران بعدى تا آخرین پیامبر، همگى بر گرد همین خانه چرخیده‏اند و مناسكى در همین سرزمین مقدس، در همین عرفات و مشعر و منا انجام داده‏اند.

حج، به ویژه ناظر بر بازسازى، تجدید نظام سازمان فرو پاشیده توحید توسط ابوالانبیاء حضرت ابراهیم خلیل است كه به نقل قرآن قواعد بیت را بالا برد و خانه را براى طائفان و عاكفان و راكعان و ساجدان، پاكیزه و مطهر ساخت، فداكاری‎ها و گذشت‎ها و ایثارها و سخت كوشی‎ها و هیجانات روحى و بیم و امیدهاى ابراهیم و هاجر و اسماعیل در یكایك مناسك حج به گونه‏ای كه بدان اشاره خواهد رفت بازنگارى مى‏شود و در حقیقت، ابراهیم قهرمان توحید، در كل قالب مناسك حج و به توسط میلیون‎ها حاجى عاشق و شیدا هر ساله چهره‎پردازى مى‏شود و حیات مجدد مى‏یابد.

به یاد داشته باشیم كه ابراهیم پدر انبیاى توحیدى: موسى و عیسى و محمد است و از میان سه امت موحد و اهل كتاب جهان یعنى یهود و نصارى و مسلمین، تنها امت اسلام و مسلمین جهانند كه پاس پیشواى توحید را این چنین در خور مقام ارجمند او مى‏دارند و یاد گرامیش را نه تنها در گفتار كه در مناسكى عظیم و پرشكوه نگه مى‏دارند.

در حج به آدمى مى‏آموزند كه در راه زندگى پرافتخار و انسانى و اسلامى باید از دیار و مال و زن و فرزند و همه علقه‏هاى زندگى برید و سختى سفر و بی‎خوابى و دوندگى و اضطراب و دربدرى و بى‏خانمانى را تحمل كرد و هر چه را كه موجب خودآرایى و به خود بستگى است از لباس و زیب و زیور باید از خود دور ساخت و باید تنها به مبدأ لایزال، پاسخ مثبت داد و دعوت‎هاى گوناگون را نشنیده گرفت و باید بر محور حق و عدل چرخید و در زندگى، محور و مقصدى جز طهارت و پاكى و راستى و درستى نداشت و باید وقوف و تأمل را با سیر و حركت در هم آمیخت كه سكون‎ها و تأمل‎ها و توقف‎ها، هم باید حركت آفرین باشد و حركت‎ها و تلاش‎ها و فعالیت‎ها همه، مبتنى و متوقف بر تأمل و پیش‏بینى و حساب و كتاب ... كه «تأمل بى‏حركت» و «حركت بى‏تأمل» هر دو آفت دین و دنیاى انسان است.

حج، از جنبه دیگر، یك آموزش تمرینى همه جانبه و یا به اصطلاح معمول و مرسوم، یك «مانور» جامع الاطراف سیاسى ـ عقیدتى، نظامى براى تحریك روح حماسى و زنده ساختن غیرت و حمیّت دینى و اسلامى در جامعه اسلامى است. آیا منظور از مانورهاى نظامى یا آموزش‎هاى تمرینى‏ای كه براى نجات غریق یا اطفاى حریق و یا براى مقابله با حوادث و سوانح گوناگون هوائى، زمینى و دریائى گسترده یا محدود صورت مى‏گیرد، چیست؟ در یك مانور نظامى یا یك عملیات نجات، صحنه كاملاً فرضى و از پیش ساخته است، اما اگر همین تمرین محدود و چند روزه انجام نگیرد، كارآیى نظامى و آمادگى رزمى و چستى و چالاكى و سرعت انتقال و سرعت تصمیم و سرعت عمل كه لازمه این گونه فعالیت‎هاى حیاتى مهم و سرنوشت‏ساز است، پیدا نخواهد شد و این است نقش حج در ترسیم راه و رسم زندگى و تخطیط خطوط حیات فردى و اجتماى انسانى كه آكنده است از كار، پیكار، تلاش و پیگیرى ... و ملازم است با كفّ نفس و خویشتن‏دارى و مخالف است با تن‏آسانى و راحت طلبى و تن‏پرورى .

حج، یك تمرین است، یك مانور است یك آموزش چند روزه است براى آماده‏سازى فرد تا در پهنه زندگى براى پیكارى بى‏امان، تمرین دیده و آموزش دیده باشد .


در حج به آدمى مى‏آموزند كه در راه زندگى پرافتخار و انسانى و اسلامى باید از دیار و مال و زن و فرزند و همه علقه‏هاى زندگى برید و سختى سفر و بی‎خوابى و دوندگى و اضطراب و دربدرى و بى‏خانمانى را تحمل كرد و هر چه را كه موجب خودآرایى و به خود بستگى است از لباس و زیب و زیور باید از خود دور ساخت و باید تنها به مبدأ لایزال، پاسخ مثبت داد و دعوت‎هاى گوناگون را نشنیده گرفت و باید بر محور حق و عدل چرخید و در زندگى، محور و مقصدى جز طهارت و پاكى و راستى و درستى نداشت و باید وقوف و تأمل را با سیر و حركت در هم آمیخت كه سكون‎ها و تأمل‎ها و توقف‎ها، هم باید حركت آفرین باشد و حركت‎ها و تلاش‎ها و فعالیت‎ها همه، مبتنى و متوقف بر تأمل و پیش‏بینى و حساب و كتاب ... كه «تأمل بى‏حركت» و «حركت بى‏تأمل» هر دو آفت دین و دنیاى انسان است.

در حج، در روزهائى اندك، این مراحل را به انسان مى‏آموزند كه سرمشق همه زندگى او در سراسر دوره زندگیش باشد.

حج، از نگرش دیگر، بازساخت عرصات قیامت است، مجسم‏سازى حشر خلق، همه یك‎سو و بى‏هیچ امتیاز، روى به سوى بهشت یا جهنم، حشرى عظیم در پهنه دنیا كه نمونه‏اى كوچك از حشر اكبر در سراى آخرت است.

حج، یك تمرین است، یك مانور است یك آموزش چند روزه است براى آماده‏سازى فرد تا در پهنه زندگى براى پیكارى بى‏امان، تمرین دیده و آموزش دیده باشد .

... جدایى از خانه و كاشانه، در این نمایش به «مرگ» مى‏ماند كه سرفصل حیات اخروى است و مواقف و مناسك حج، یكایك نشان از مواقف عبد در برابر مولى در روز قیامت دارد كه سرانجام آن «رد» یا «قبول» است: فریق فى‏الجنة و فریق فى‏السعیر. حاجى با این توجه، و در این نگرش، پیوسته در التهاب است و در میان بیم و امید كه رو به كدام سو دارد و در چه فریقى است؟ چون پاره‏اى از حاجیان را نیز چون مبعوثان حشر، به سوى دوزخ مى‏برند و نتیجه حج‎شان جز خسران و تباهى نخواهد بود ...

شرح مواقف حج و مواقف قیامت و تطبیق رسا و زیباى این مواقف با یكدیگر به مقالى دیگر نیاز دارد و در اینجا همین اشاره كافى است: اشاره‏ای كه براى مرگ آگاهان بیداردلى كه، پیوسته در اندیشه سراى آخرتند و به قول قرآن مجید از «سوء حساب» و «سوء دار» مى‏ترسند، بسنده است.

و بالاخره حج در یك نگرش عمیق‏تر، صعود انسان است در برابر هبوط تاریخى او و تسالم و تعاون بقاست در برابر تنازع بقاى ریشه‏دار و پر ماجراى انسان.

این نگرش، تأملى درخور را مى‏سزد و لذا لختى در این مرحله درنگ مى‏كنیم. سقوط و هبوط آدمى از آنجا آغازید كه بشر به حكم نیاز طبیعى و فطرى به سوى ضروریات زندگى دست یازید و طبیعت را براى ادامه «زندگى» به استخدام گرفت. این استخدام طبیعت، به زودى، آدمى را فریفته طبیعت كرد و خیال افزون‎جوئى او را بر آن داشت كه زیاده طلبد و این آغاز هبوط آدمى بود. و این كار را نه در آغاز كه كم‏كم، با درگیرى و مبارزه با هم‎نوعان خود دنبال كرد و هبوطى مضاعف یافت ... «الهاكم التكاثر ...» و همین یك نكته منشأ همه جنگ‎هاى طولانى و خانمان‎سوز بشر در طول تاریخ پرفراز و نشیب اوست.

حج، از جنبه دیگر، یك آموزش تمرینى همه جانبه و یا به اصطلاح معمول و مرسوم، یك «مانور» جامع الاطراف سیاسى ـ عقیدتى، نظامى براى تحریك روح حماسى و زنده ساختن غیرت و حمیّت دینى و اسلامى در جامعه اسلامى است.

و اما حج، آموزش و آزمایش موقت و نمونه‏واریست كه بشر را به كنترل نیروهاى زیاده طلب و افزون خواه او وامى‏دارد تا براى همه عمر از این آموزش محدود، سود جوید.

این نگرش نیز به حج به عنوان یك مكتب سازنده و نیرومند اخلاقى و معنوى مى‏نگرد كه با تهذیب نفس و تزكیه اخلاق و بازسازى روحى انسان، او را از آلودگی‎هاى روحى و آز و طمع و تفاخر و تكاثر و تكالب مى‏رهاند و از هبوط و سقوط نجاتش مى‏دهد و او را به طرف بالا مى‏آورد و اوج مى‏دهد.

این اوج متعالى انسانى گرچه در محتواى خود، اخلاقى و عرفانى و عبادى است اما براى صاحب نظران روشن است كه همین محتواى روحانى و اخلاقى و معنوى، پایه و مایه اصلى پیروزى انسان در جبهه‏هاى مختلف زندگى اعم از سیاسى، نظامى، اقتصادى و ... است.

حج از سوى دیگر ـ در یك مقیاس بلندمدت چنان كه بسیار گفته شده است ـ تمرین است براى تأسیس حكومت جهانى واحد و برداشتن مرزهاى جغرافیائى و اداره جوامع بشرى تحت یك حاكمیت عادل و دانا و توانا و چنان كه مى‏دانیم حاكمیت واحد جهانى ایده بسیارى از متفكران و جامعه‏شناسان و سیاستمداران و فلاسفه جهان است. هر چند تحقق چنین ایده‏اى در قرون حاضر كه شاید بتوان اواخر دوران بلوغ بشرش نامید، میسور نیست ولى تحقق ایده‏هاى الهى و پیاده شدن آرمان‎هاى والا و آسمانى، با كل تاریخ بشرى سنجیده و مدت‏گزارى مى‏شود. از این رو، نمایش وحدت سیاسى اجتماعى بشرهاى چهارگوشه جهان در مراسم حج، خود، یكى از عوامل تحقق‎بخش نهائى این وحدت خواهد بود.

حج، به ویژه ناظر بر بازسازى، تجدید نظام سازمان فرو پاشیده توحید توسط ابوالانبیاء حضرت ابراهیم خلیل است كه به نقل قرآن قواعد بیت را بالا برد و خانه را براى طائفان و عاكفان و راكعان و ساجدان، پاكیزه و مطهر ساخت، فداكاری‎ها و گذشت‎ها و ایثارها و سخت كوشی‎ها و هیجانات روحى و بیم و امیدهاى ابراهیم و هاجر و اسماعیل در یكایك مناسك حج به گونه‏ای كه بدان اشاره خواهد رفت بازنگارى مى‏شود و در حقیقت، ابراهیم قهرمان توحید، در كل قالب مناسك حج و به توسط میلیون‎ها حاجى عاشق و شیدا هر ساله چهره‎پردازى مى‏شود و حیات مجدد مى‏یابد.

حج در یك مقیاس محدود و كوتاه‎مدت، نیز در كار آن است كه مسائل و مشكلات جامعه اسلامى را در روابط داخلى و خارجى در زمینه‏هاى گوناگون اجتماعى، اقتصادى، سیاسى مورد بحث و بررسى قرار دهد و براى مقابله با دشمنان سوگند خورده و دیرینه اسلام و مسلمین، طرح‎هایى بریزد و دست اندركاران اداره جوامع اسلامى و نیز صاحب نظران و متفكران و مصلحان و مورخان و جامعه شناسان و سیاستمداران و عالمان دینى و رهبران مذهبى از چهارسوى جهان در مراسم حج فراگرد هم آیند و در ضمن تجدید عقد اخوت اسلامى و تحكیم مراتب مودّت و محبت و آشنائى روز افزون به روحیات و اخلاقیات و آداب و مراسم و افكار و عقاید و نظرات و طرح‎ها و پیشنهادهاى گوناگون و با بحث و بررسى و مشاوره و مداقه به صورت دسته جمعى و هم آهنگ و با توجه به همه مقتضیات و تحولات عصر، راه‎حل‎هاى مناسب و جامع و مرتبط بیابند و در بازگشت به مراكز اصلى و وطن‎هاى خود، دست آوردهاى خود را از این سفر پربركت به اطلاع مردم خودشان برسانند و از دیگر مطلعان و صاحبنظران كه در كشورهاى مختلف اسلامى اقامت دارند و نیز مسلمانانی كه در سایر كشورهاى غیر اسلامى جهان پراكنده‏اند، نظرخواهى كنند و این پیوند و كسب اطلاع و مراوده و مطالعه و بررسى دسته جمعى را سازمان‎دهى كنند و براى آن نظم و ترتیب و سیاق شناخته شده و مقبول برقرار دارند ... تا بدین‏سان، هم روابط بین‏المللى اسلامى تقویت گردد و هم راه براى وحدت آینده و آرمانى جهان اسلام هموار شود.


حج در عین حال و با حفظ همه این جهات معنوى و سیاسى و اجتماعى، یك زاویه دیگر نیز دارد و آن «رویه اقتصادى» حج است. حج در این دیدگاه یك بازار مكاره بین‏المللى اسلامى است. رشد اقتصادى كشورهاى اسلامى در گرو تبادل فرآورده‏هاى صنعتى و دست آوردهاى علمى و محصولات كشاورزى آنهاست. اگر هر كشور اسلامى، در داخل خود محبوس بماند و رشته مبادلات اقتصادیش با سایر كشورهاى اسلامى سست و گسسته گردد، یا عقب خواهد ماند و یا به صورت «قمر» یكى از قدرت‎هاى اقتصادى جهان درخواهد آمد. حج، در صورت فعلى، البته، از جنبه اقتصادى، آنگونه كه باید با آرمان اقتصادى اسلامى هم آهنگ نمى‏نماید و بیشتر نمایشگاه و فروشگاه و تجارتگاه كشورهاى غیر اسلامى است، اما این عارضه‏اى است مربوط به كل مشكلات سیاسى تاریخى موجود در جهان اسلام و ربطى به حج ندارد. حج، خود، یك باشگاه اقتصادى بین‏المللى اسلامى است كه بدون شك در تسریع رشد اقتصادى و خودكفائى صنعتى و علمى و كشاورزى دنیاى اسلام نقش قاطع و تعیین كننده دارد.

حج، از سوى دیگر نشان از ژرفاى تاریخ نورانى انبیا و اولیاى الهى دارد ... از آدم، نوح، ابراهیم، سلیمان، موسى، عیسى، محمد و اصحاب و آل محمد، در حج، تاریخ پرخاطره و مخاطره انبیاى الهى و اولیاى خدا بازسازى و بازنگارى مى‏شود. حج، در این نگرش بازنگارى تاریخ انبیا است.

و با همه آنچه گذشت، حج عملاً تجربه یك عمل بهداشتى درمانى براى تأمین سلامتى افراد است! چه بدون شك، مسافرتى این چنین متحرك و جاندار و با روح، علاوه بر آن كه بر اثر جوش و خروش و تحرك فراوان، بسیارى از سموم بدن را دفع مى‏كند و گردش خون را تنظیم مى‏كند و به فعالیت قلب و مغز و اعصاب كمك مى‏رساند، نشاط و روح و معناى حج كه حاجى را در یك فضاى معنوى سازنده و خلاق قرار مى‏دهد و صفاى جان و آرامش دل حاكم بر فضاى معطر حج، به تندرستى آدمى كمك مى‏كند. این نكته را همه كسانى كه به این سفر پاك و مطهر توفیق یافته‏اند تجربه كرده‏اند.

سخن كوتاه: حج هم «رهبانیت اسلام» است هم «قوام دین و دنیا»، هم «منافع» است، هم «ذكر خدا». هم «عبادت» است، هم «سیاست». هم «سیاحت» است، هم «زیارت». هم «اقتصاد» است، هم تندرستى. هم «فرد» است، هم «جامعه». هم «ماده» است، هم «معنا». هم «دنیا» ست، هم «آخرت»، مثل خود عالم، مثل خود آدم كه تركیبى دوگانه‏اند از جسم و روح و تن و جان!

و نكته اصلى شایان دقت و توجه این است كه اگر حاجى به «خود» نپردازد و از «خودبینى» رها نشود و به «تزكیه» و «تصفیه» همت نكند، و به رموز و اسرار «حج» دست نیابد و از «احرام» تا تقصیر و طواف نساء، خود را نپالاید و از لوث رذایل و پلیدی‎هاى اخلاقى و روحى پاكیزه نشود، به هیچ یك از مقاصد چندگانه حج دست نخواهد یافت.

حج را مى‏توان از یك دیدگاه گردهم‏آیى پاكان و نیكان، وارستگان معنویت‏گرا و از دنیا رستگان آخرت‏گرا بشمار آورد. اجتماعى به پاكى قدوسیان ملأ اعلى و فرشتگان عالم بالا، كه در «اشهر معلومات» بر گرد اولین خانه‏ای كه براى «همه مردم جهان» نهاده شده فرا گردهم آیند و اقیانوسى جوشان وخروشان پدید آرند كه هر فرد حاجى، قطره‏اى از این دریاست. در این گردهم‏آئى حاجیان از آن دم كه به نیت حج، از خانه و دیار و همه پیوندهاى دنیائى مى‏گسلند، تا آنگاه كه در میقات احرام برمى‏بندند، تا طواف، تا وقوف، تا رمى، تا ذبح ... همه جا و همه جا، خدا را مى‏جویند و در طلب وصال اویند.

نه در سیاست و نه در اقتصاد و نه در جبهه جهاد با دشمن و نه در اقتصاد و نه در تبادل افكار ...، در هیچ كدام، زیرا تا انسان بر دشمن درونى خود یعنى «نفس» كه در هر فرد انسانى به كار دشمنى با الله‏ و مظاهر الله‏ و راه مستقیم الله‏ مشغول است، پیروز نشود، پیروزى بر دشمن بیرونى یعنى تبلور و تجسم و تجمع همان نیروهاى ضد الهى كه در نفسانیت هر كدام از خود ماها نیز هست، پیروزى واقعى نیست، كه دشمن، از درون خودِ ما، سر برمى‏دارد. در حقیقت هر كدام از ما، در خود یك ستون پنجم از لشكر دشمن داریم! كه همان «خودپرستى» و نفسانیت «ما» و «من» ماست. اگر این ستون پنجم كه به تعبیر دقیق‏تر، ستاد فرماندهى اصلى دشمن است، نابود نشود، انسانیت، هیچگاه از شر دشمن رهایى نخواهد یافت.

غرض آن كه اهمیت دادن به جنبه والاى معنوى حج و تكیه بر زوایاى عرفانى و آخرت گرایانه و معانى و رموز و اشارات و سیر و سلوك مستتر در حج، نباید مانع از نگرش جامعه شناسانه، و سیاست‏گرایانه و جنبه‏هاى دنیایى و فواید سیاسى و اجتماعى حج باشد.