حتما چیزهایی درباره‌ی فشار قبر شنیده‌اید. و حتما برایتان سوال شده كه فشار قبر دیگر چیست؟ و چگونه است؟ و نیز برایتان سوال شده كه چه چیزی باعثش می‌شود؟
همین سوالِ آخرتان از همه مهمتر است، چون فشار قبر، هر طوری كه باشد، خیلی مهم نیست، اما اینكه چه چیزی موجب دچار شدن بر آن می‌شود، و اینكه چگونه می‌توان از آن گریخت، بسیار مهم است.

داستان زیر را بخوانید تا با یكی از عوامل فشار قبر آشنا شوید و حتما حواستان را جمع كنید.

این داستان واقعی‌‌ست!
سعد یكى از یاران بزرگ پیامبر اكرم -سلام و درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد- و از اهل مدینه بود. او نزد رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- و مسلمین به طورى احترام داشت كه وقتى سواره مى‌آمد، رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- مسلمین را به استقبالش می‌فرستاد و خود نیز هنگام ورودش تمام قامت در برابر او بر مى‌خواست.

سعد بن معاذ، این یار دلاور پیامبر، در جنگ خندق از خود گذشتگى‌هایى نشان داد تا آن كه تیرى به دستش اصابت كرد و دچار خون‌ریزى شد.

فشار قبر فقط مال آدم‌های بد نیست
به دستور پیامبر اكرم -صلى الله علیه و آله و سلم- در مسجد، خیمه‌اى برافراشتند و سعد در آن خیمه، تحت درمان قرار گرفت و خود پیامبر -صلى الله علیه و آله و سلم- پرستارى او را عهده‌دار گشت و این دعا را در حق او مى‌كرد: "خدایا! سعد در راه تو جهاد كرد و پیامبرش را تصدیق نمود، روح او را به خوبى بپذیر".

بعد از خاتمه جنگ خندق و محاصره قلعه‌ی بنى قُریضه، حضرت رسول -صلى الله علیه و آله و سلم- داوری و میانجی‌گری جنگ با یهودیان را به او واگذار كرد و دستور داد او را بر تختخوابى گذاشتند و پیش یهود آوردند.

و سعد اینگونه حكم كرد كه: یا رسول الله! مردان ایشان را بكش ‍ و زنان و اطفال آنان را اسیر كن و اموالشان را در میان مهاجر و انصار قسمت فرما.

بعضی كارها هرچند خودشان كوچكند [البته به ظاهر] اما آثار و تبعات بزرگی دارند حال چه خوب، چه بد.
حضرت فرمود: حكمى كردى كه خدا در بالاى هفت آسمان چنین حكم كرده بود.

بعدها سعد بر اثر خونریزی همان زخم از دنیا رفت.

صبح آن روزى كه سعد از دنیا رفت. جبرئیل نازل شد و عرض كرد: یا رسول الله ! چه كسى از امت تو از دنیا رفته است، كه فرشتگان آسمان روح او را به یك دیگر مژده مى‌دهند؟

حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

عده‌اى به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول الله سعد بن معاذ رحلت كرده است.

رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- [وقتى خبر درگذشت سعد را شنید] همراه اصحاب خود برخاستند، [و به طرف منزل سعد حركت كردند] و در حالى كه در تكیه‌گاه بودند، امر كردند تا سعد را غسل دهند.

وقتى غسل به پایان رسید و او را حنوط و كفن كرده و به سوى تابوتش حركت دادند رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- پا برهنه و بدون ردا، جنازه را تشیع مى كرد، گاهى طرف راست و گاهى جانب چپ تابوت را مى‌گرفت تا آن كه كنار قبرش رسیدند.

آنگاه حضرت رسول -صلى الله علیه و آله و سلم- داخل قبر شد و او را در لحد گذاشته و خشتها را جدا كرده و چید.

می‌‌فرمود: "به من سنگ بدهید" ؛ " به من گِل بدهید" ، و با آن ها میان خشت ها را پر كرد.

رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- چون از این كار فارغ شد و خاك بر روى سعد ریختند و قبر را مرتب كردند فرمود: مى دانم كه پوسیدگى به این قبر مى رسد، اما پروردگار دوست دارد بنده‌ی خدا وقتی كارى را انجام مى‌دهد، در آن محكم كارى كند.

درست است كه در داستان ما "سعد" یك مرد بود، اما قضیه‌ی بدخُلقی و آثار وحشتناك آن‌[همان فشار قبر را می‌گویم] مربوط به همه‌ی بداخلاقها می‌شود، حتی خانم‌ها!
چون از مرتب كردن قبر فارغ شد و خاك به روى آن ریختند. مادر سعد گفت: "بهشت بر تو گوارا باد."

حضرت رسول -صلى الله علیه و آله و سلم- فرمود: "اى مادر سعد! بر اینكه گفتی مطمئن نباش".

رسول خدا بعد از دفن سعد مراجعت كرد و مردم نیز مراجعت نمودند و عرض كردند: یا رسول الله! ما امروز كارهایى را درباره سعد از شما مشاهده كردیم كه تا به حال درباره هیچ كس دیگر ندیده بودیم كه انجام دهید، بدون ردا، و كفش به دنبال جنازه‌ی سعد حركت كردید!

فرمود: فرشتگان آسمان بدون كفش و رداء به تشییع جنازه سعد آمده‌اند، من هم به آنها تأسى كردم.

عرض كردند: شما گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ سریر را مى گرفتید! فرمود: دست من در دست جبرئیل بود، هر طرف را كه او می‌گرفت من نیز می‌گرفتم.

عرض كردند: شما دستور دادید كه سعد را غسل دهند و خود بر جنازه‌اش نماز خواندید و براى او لحد قرار دادید و بعد از آن فرمودید كه "قبر، بدن سعد را فشار داد"؟[این شخصیت و فشار قبر؟!]

فرمود: آرى ، چون سعد با اهل منزلش بداخلاق بود.

حالا با هم به چند نكته در این ماجرا دقت می‌كنیم:
1- فشار قبر فقط مال آدم‌های بد نیست

2- هیچ چیز در دستگاه محاسبه‌ی خداوند گُم و یا فراموش نمی‌شود حتی اگر به اندازه‌ی خردل باشد

3- بعضی كارها هرچند خودشان كوچكند [البته به ظاهر] اما آثار و تبعات بزرگی دارند حال چه خوب، چه بد.

4- درست است كه در داستان ما "سعد" یك مرد بود، اما قضیه‌ی بدخُلقی و آثار وحشتناك آن‌[همان فشار قبر را می‌گویم] مربوط به همه‌ی بداخلاقها می‌شود، حتی خانم‌ها!

5- پیامبر فرمودند خدا دوست دارد بنده‌اش در كارها محكم‌كاری كند، پس یكی از این كارها كه اتفاقا خیلی به محكم‌كاری نیاز دارد، همین مسأله قبر و جهان آن سویش است!

عقل هر آدم سالمی حكم می‌كند كه بعد از خواندن این داستان دقیق‌تر به مسائل آخرت خود بیاندیشد و مواظب دامنش باشد كه فشار قبر نگیردش.


شما هم برداشتها و نظراتتان را حتماً بنویسید.
والسلام
متن روایت :
الأمالی - الشیخ الطوسی - ص 427 - 428

وبالاسناد ، قال : حدثنا أبو الحسن علی بن الحسین بن شقیر بن یعقوب بن الحارث بن إبراهیم الهمدانی فی منزله بالكوفة ، قال : حدثنا أبو عبد الله جعفر بن أحمد بن یوسف الأزدی ، قال : حدثنا علی بن بزرج الخیاط ، قال : حدثنا عمرو بن الیسع ، عن عبد الله بن سنان:

عن أبی عبد الله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام، قال: أتى رسول الله صلى الله علیه و آله آت فقال له: سعد بن معاذ قد مات ، فقام رسول الله -صلى الله علیه وآله- و قام أصحابه معه ، فأمر بغسل سعد و هو قائم على عضادة الباب ، فلما حنط و كفن و حمل على سریره ، تبعه رسول الله صلى الله علیه وآله بلا حذاء و لا رداء ، ثم كان یأخذ السریر مرة یمنة و مرة یسرة حتى انتهى به إلى القبر، فنزل رسول الله -صلى الله علیه و آله- حتى لحده و سوى علیه اللبن و جعل.

یقول: ناولونی حجرا ، ناولونی ترابا، فسدد ما بین اللبن، فلما أن فرغ و حثا التراب علیه و سوى قبره، قال رسول الله -صلى الله علیه و آله- "إنی لأعلم أنه سیبلى ویصل البلى إلیه" ، و لكن الله عز وجل یحب عبدا إذا عمل عملا أحكمه.

فلما أن سوى التربة علیه قالت أم سعد من جانب القبر: "یا سعد، هنیئا لك الجنة" .

فقال رسول الله -صلى الله علیه و آله- "یا أم سعد مه لا تجزمی على ذلك، فإن سعدا أصابته ضمة".

قال: فرجع رسول الله صلى الله علیه و آله ورجع الناس ، فقالوا : یا رسول الله ، لقد رأیناك صنعت على سعد ما لم تصنعه على أحد ، إنك تبعت جنازته بلا حذاء ولا رداء؟ فقال علیه السلام: إن الملائكة كانت بلا رداء ولا حذاء ، فتأسیت بها. قالوا : و كنت تأخذ یمنة و یسرة السریر؟ قال علیه السلام: كانت یدی فی ید جبرئیل علیه السلام آخذ حیث یأخذ . قالوا : و أمرت بغسله و صلیت على جنازته و لحدته فی قبره، ثم قلت: إن سعدا أصابته ضمة؟

قال: فقال علیه السلام: نعم إنه كان فی خلقه مع أهله سوء .