کبوتر غریب
باقر علوم عا لم ، عا لم آ ل پیمبر
غربت و مظلومیت رو ، برده ارث از بابا حیدر
دلش از غصه گرفته ، غم و دردش بی شماره
غیر اشک چشم خیسش ، دیگه همدمی نداره
از شرار زهر دشمن ، آب شده پیکر خسته ش
غیر آه دل نداره ، مرحمی دل شکسته ش
یه کبوتر غریبه ، بی سر و سامونه حالش
می خواد پر بگیره اما ، سنگ غم خورده به بالش
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)