در فرهنگ جدید و عادلانه سهام و سهام داری، چندین گرایش وجود دارد که هر یک از آن ها با تکنولوژی حاکم و فراگیر شبکه ای بسط و توسعه می یابد.
اول این که توسعه و گسترش مالکیت، درست همانند خود اقتصاد، جهانی می شود. در چند سال گذشته، اروپا ناگهان سیلی از پول را به درون بازار سهام تزریق کرده است. اروپایی ها، فرهنگ سهام را کشف کرده و یک شبه، صدها میلیارد دلار از ثروت های بلااستفاده خود را در شبکه مالکیت سهام سرمایه گذاری کرده اند. سرمایه گذاران هم به طور همزمان، میلیاردها دلار را به خزانه های بازارهای نوظهور در آسیا و آمریکای لاتین واریز می کنند. امروزه، تقریبا هر سرمایه گذار، سهامدار صندوق تعاونی، در شرکتی که در خارج از کشور خود او فعالیت دارد، سهم یا سهامی دارد.


دوم این که، با آسان ترشدن معاملات و افت هزینه های معاملاتی، توزیع مالکیت سهام دقیق تر و وسیع تر از همیشه خواهد بود. امکان سرمایه گذاری های کوچک تر، در انواع بیشتری از فعالیت ها، به وجود خواهد آمد. هزینه پایین نگهداری حساب تعداد زیاد پرداخت های زودبازده و تندگردش بدین معناست که تکنولوژی شبکه ای می توان سرعت گردش پول را در یک چنین برنامه های غیرمتمرکز مایکروفاینانس، شتاب بیشتری می دهد. تصور یک صندوق تعاونی پر عایدات مبتنی بر صدها هزارکارآفرین جهان سومی، موجود و یا در حال ظهور چندان دشوار نیست.


سوم اینکه همان نوع تمرکززدایی دقیق در شرکت هایی که سهام آن ها، به طور عمومی معامله می شود، در شرف وقوع است. طی دهه ۱۹۹۰، قریب به چهارهزار شرکت در ایالات متحده عام و عمومی شد. سرمایه همین شرکت ها، اخیرا در اثر سرمایه گذاری بسیاری از سهامداران جزء تامین شده، به نحوی که مجموعا در حدود۲۵۰ میلیارد دلار از سهام شرکت های مذکور را خریدند.


منبع: انجمن تخصصی مدیریت دولتی