سه نفری مغازه رفیقم بودیم ، مامور سرشماری اومده میگه اینجا مغازه ست؟! پـَـ نـَـ پـَـ واحد مسکونیه ما سه تا هم اینجا زندگی میکنیم!
***************************
ریز علی در شب سرد لباس خود را به یک چوب بست و اتش زد. راننده او را دید و گفت: تو دهقان فداکاری؟ و ریزعلی گفت: پـَـ نـَـ پـَـ من کریس آنجلم میخوام قطار رو غیب کنم
***************************
وایسادم ته صف یارو اومده میگه آخرین نفر شمایین؟ پـَـ نـَـ پـَـ نفر اولم اومدم ته صف که یه موقع ریا نشه
***************************
یارو یه بسته میخواست بیاره دم در خونه،به گوشیم زنگ زده میگه: خونتون اف اف داره؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ ما از نوادگان شنگول و منگولیم،دستمون رو از زیر در نشون میدیم میایم تو!
***************************
مامانم سفره پهن کرده بود بهش گفتم میخوای شام بیاری؟ گفت: پـَـ نـَـ پـَـ میخوام گلای سفره رو آب بدم
***************************
امروز سرکلاس یکی از بچه ها تیکه انداخت استاد گفت اسمت چیه؟رفیقمون گفت استاد میخوای منفی بدی .استادم گفت پـَـ نـَـ پـَـ میخوام جلوی اسمت علامت بزارم برای المپیاد نخبگان کشور
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)