بر اساس بینش قرآنی اگر دنیا نباشد، آخرت هم نیست. ما زندگی آخرت را با اعمال و رفتار اختیاری خویش در دنیا می سازیم، چنانکه در برخی روایات آمده دنیا مزرعه آخرت است. پس اگر دنیا نباشد کسی به بهشت نمی رود زیرا نعمت های بهشت پاداش کارهای دنیوی است. کرامات، فضایل و مقامات اخروی حاصل تلاش ها و کارهایی است که انسان در دنیا انجام داده است؛ پس دنیا دارای ارزش زیادی است. با توجه به این واقعیت، این سؤال مطرح می شودکه چرا در روایات از دنیا، که دارای چنین ارزشی است، این همه مذمت و بدگویی شده است؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: زندگی دنیا از آن جهت که در زمره مخلوقات خداوند حکیم است هیچ عیبی ندارد و اساسا نظام زندگی دنیوی بهترین نظام و از نهایت اتقان و جمال برخوردار است. بنابراین، اشکال اصلی را در جای دیگر باید جستجو کرد. با کمی دقت در آیات و روایات در می یابیم که عیب و ایراد در کیفیت رابطه انسان و نحوه برخورد وی با دنیاست.

باید بینش خویش را نسبت به دنیا تصحیح کنیم و دریابیم که زندگی انسان منحصر به زندگی دنیا نیست بلکه در ورای آن یک زندگی جاودانه برای انسان وجود دارد. در صورتی که انسان دنیا را معبر و راه گذر به حساب آورد، نه مقصد اصلی و هدف نهایی، طبیعی است که باید وسایل زندگی، مال و ثروت کافی و اهرم های دیگری که برای رسیدن به کمال لازم است، برای خود فراهم سازد. در این صورت غذا، لباس، مسکن، ماشین، پول، ثروت و ریاست مقدمه و وسیله به حساب می آیند، نه هدف اصلی. اما در صورتی که آنها مقصد اصلی به حساب آیند، نه مقدمه و و سیله، انسان را از رسیدن به کمال انسانی و هدف نهایی وی باز می دارند و از این جهت از آنها نکوهش شده است.

با توجه به آنچه ذکر گردید، پیامبر در نکوهش دوستی مال و مقام می فرمایند:

یا اباذر! حب المال و الشرف اذهب لدین الرجل من ذئبین ضاریین فی زرب الغنم فاغارا فیها حتی اصبحا فماذا ابقیا منها.

ای ابوذر؛ دوستی مال و بزرگی، بر دین مرد از دو گرگ خونخوار بر گله گوسفند بیشتر صدمه می زند که شبانه بر آن هجوم آورند، تا چه از گوسفندان تا صبحگاه بر جای گذارند!

حضرت برای ترسیم عظمت موضوع و ترساندن امت از خطر دوستی دنیا و خطر وابستگی به جاه و مقام دنیوی، دوستی دنیا و جاه و مقام را به دو گرگ درنده ای تشبیه می کنند که برای گله ای از گوسفندان، که در محدوده ای جای گرفته اند، حمله می کنند و از شب تا به صبح به دریدن آنها می پردازند. طبیعی است که وقتی گرگ به گله ای حمله می کند، به یک گوسفند قانع نمی شود، بلکه تک تک گوسفندان را پاره می کند و در پایان به خوردن آنها مشغول می گردد. حال اگر دو گرگ درنده ای به گله ای حمله کنند، آیا گوسفندی را زنده می گذارند!

خطر دوستی دنیا و حب ریاست برای دین انسان و ارزشهای اخلاقی بیش از خطر هجوم دو گرگ درنده به گوسفندان است، زیرا حب دنیا و ریاست، هویت معنوی و انسانی و دین انسان را از بین می برد: آنچه که شخصیت و حیات واقعی انسان بدان بستگی دارد.

گفتار حضرت گزافه نیست بلکه حقیقتی است که در قالب هشدار به مسلمانان بیان گردیده است. این واقعیتی است که تجربه تاریخی نیز آن را تایید می کند. از صدر اسلام تاکنون، ریشه همه خیانت هایی که به اسلام شده است حب مال و ریاست بوده است، چرا که ضرر کسی که شیفته مال دنیا و ریاست است برای دین از هر دشمنی بیشتر است. تغییر مسیر خلافت رسول الله و غصب آن و استمرار حکومت های جابرانه و باطل و همه ضربه هایی که بر پیکر اسلام وارد آمد ناشی از حب مال و ریاست بود.

جای شگفتی است که با توجه به ستایش و تعریفی که در معارف دینی از ارزشهایی چون خضوع، خشوع و زنده نگهداشتن ذکر خداوند شده است، پیامبر خاضعان، فروتنان و ذاکران را پیشگامان بهشت معرفی نمی کنند و می فرمایند: پیشگامان بهشت کسانی هستند که در عین فقر و ناداری، دین خود را حفظ کرده اند و از تلاش، جهاد و مبارزه و یا تحصیل علم پشیمان نگشتند. آنان قدم بر شانه های مردم می گذارند و به بهشت روانه می گردند؛ گویا می خواهند پرواز کنند.

بله آنها ثروتی نداشتند که جوابگوی اسراف ها و تبذیرها و یا کوتاهی در کمک به دیگران باشند. از این جهت محاسبه اعمال آنان به درازا نمی انجامد، چون اگر مالی می داشتند و در راه خدا بکار می بردند، باز رسیدگی به حساب آنان به طول می انجامید.

با توجه به مذمت هایی که از دنیا شده است و خطر هایی که از ناحیه حب مال و مقام متوجه دین انسان است، سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) تسلی خاطری است برای کسانی که به مال دنیا دسترسی ندارند و یا به جهت پرداختن به وظایفی چون تحصیل علم و جهاد و مبارزه با دشمن، نتوانستند از دنیا بهره ای ببرند. درست است که اگر انسان مال داشته باشد، می تواند از آن در راه انفاق به دیگران و خدمت به اسلام استفاده برد، ولی کسی که پرداختن به تحصیل علم و یا حضور در جبهه های جنگ او را از جمع آوری مال و ثروت و صرف آن در راه خدا باز می دارد، به مقام و منزلتی والاتر از کسی که مالش را در راه خدا صرف می کند دست یافته است، چون او از مال خود مایه می گذارد ولی طالب علم و رزمنده جبهه های جنگ، از هستی، آسایش و راحتی خود در راه خداوند مایه می گذارد و ارزشهایی که چنین فردی به آن دست می یابد والاتر از دستاوردهای دیگران است.

کسی که در عمق دل به دنیا محبت دارد، حتی عبادت را وسیله ای برای دنیا می خواهد، از صبح تا شب برای کسب مال آرام نمی گیرد و اگر شب برای نماز شب از بستر برخیزد خواسته اش این است رزقش بیشتر شود و ثروتش افزون گردد. چه دون همتی و چه رسوایی از این بالاتر که ذکر و عبادت خداوند را برای شکم و مال دنیا استخدام می کند! عبادتی که باید به وسیله آن به بهشت و بالاتر از آن به رضوان الهی رسید، وسیله ای قرار می دهد برای نان بیشتر، خانه بهتر و ماشین لوکس تر.

در مقابل، دلی که از تملق دنیا رهیده است، برایش بود و نبود دنیا یکسان است، خاکستر با طلای ناب برای او تفاوت ندارند. اگر ما نمونه چنین افرادی را سراغ نداشته باشیم، واقعیت این است که چنین افرادی وجود دارند.

تربیت شده اسلام فقط در فکر بندگی است و دیگر هیچ. اسلام خواهان انسانی است که جهاد و تلاش او برای خداوند باشد، حتی برای خداوند مال تهیه کند. همان گونه که علی (علیه السلام) با زحمت و تلاش درخت خرما به ثمر می رساند و نخلستان و چاهی را که خود حفر می کرد در راه خدا وقف می کرد.

پس باید سعی کنیم از دلبستگی به دنیا بکاهیم.

با توجه به فرمایش گران سنگ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چه بهتر که انسان در اندیشه مال و ثروت نباشد و با عبادت و بندگی خداوند متعال دامن از آلودگی های دنیا پاک سازد؛ چونان ابوذر که علی (علیه السلام) در وصف او می فرمایند:

کان لی فیما مضی اخ فی الله و کان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه...

در گذشته مرا برادری در راه خدا بود که کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من بزرگ می نمود.