صفحه 236-237

بعد از صحبت با مامان نیکو و پریوش خانم خداحافظی کردم ولی گوشی هنوز توی دستم بود که مهران به من نزدیک شد گوشی را از دستم گرفت و روی تلفن گذاشت و مرا ارام در میان بازوان خود کشید و گفت:

-بالاخره نگفتی این مهمان خوب کی میاد؟
-حدودا شش ماهه دیگه
-پیش دکتر رفتی؟
-اره نتیجه ازمایش را چند هفته پیش گرفتم
-پس چرا زودتر نگفتی؟
-اخه تو بیمارستان بستری بودی؟
-دقیقا کی نتیجه رو گرفتی؟
-همون روزی که تو حالت خراب شد
-دختر تو چه تحملی داری
-میشنیدی نیکو چه جیغ و دادی راه انداخته بود؟هی میگفت دارم عمه میشم دارم عمه میشم
-اره شنیدم همه خوشحال شدند حالا شما شام به ما میدی یا باید صبر کنیم تا مهمون بیاد
خدا رو شکر کردم که مهران دوباره شوخی میکرد مرا از خودش دور نکرده بود احساس گنگی داشتم که یک چیزی شده اتفاقی افتاده که درست نمیتواستم دست رویش بگذارم و بفهمم سرچشمه ان چیست گاهی چنان غم و ناامیدی در چشمان مهران موج میزد که قلبم را ریش ریش میکرد در چنین مواقعی حس میکردم دیوارهای اتاق بهم نزدیک و نزدیک تر میشوند و کم مانده است مرا له و لورده کنند چه کار باید میکردم؟چطور باید میفهمیدم چرا مدتی است توی خودش فرو رفته؟کمتر شوخی میکند و ان حالت شادی قبل را ندارد فکر میکردم دیدن نیکو و مهرداد اورا شاد کند اما انگار همه چیز برعکس شده نکند به چیزی شک کرده است؟
یک ماه از ان شب گذشته بود که مهران زودتر از معمول به خانه انمد وقتی تعجب اشکار مرا دید گفت:
-گفتم امشب زودتر بیایم تا چند ساعتی بیشتر با تو باشم
-اره اتفاقی افتاده>؟
-نه
-حالت خوب نیست>
-نه خودت رو نگران من نکن من خوب خوبم
-یادت نرفته که دکتر گفته باید هفته دیگه سری بش بزنیم تا شاید ترتیب عمل تو رو بده
-هفته دیگه؟
-اره باز یادت رفت؟
-مثل همیشه
-خب حالا که یادت انداختم پس برنامه ای برای هفته دیگه نذار
-برنامه انچنانی ندارم البته اگر جمع و جور کردن وسایل را به حساب نیاریم
-وسایل؟جمع و جو رکدن؟مگه جایی قراره بریم؟
-ما نه من
-تو؟کجا؟
-جای زیاد دوری نیست
-مهران میشه درست حسابی بگی چه خبره>؟
-من دو روز دیگه مجبور میشم تو رو ترک کنم؟
با نشیدن این حرف گویی سیلی محکمی به گوشم نواخته باشند رنگ از رویم پرید و دلهره تمام وجودم را پر کرد مهران حتما از دسن من بخاطر چیزی ناراحت است که میخواهد مرا ترک کند حالا من با این وضعم چه کار کنم؟هزار جور فکر توی سرم دور میزد ولی جرائت نداشتم سوالی را که میبایست بر زبان بیاورم
-نمیخواهی بدونی کجا میرم؟
-بیشتر میخواهم بدونم چرا
-برای ادامه تحصیل
-چی؟