برای هیچ كدام از یاران رسول خدا (ص) باوركردنی نبود كه ظرف چند دقیقه یك تل بزرگ از خار و هیزم و خاشاك فراهم شود؛ آن هم در این بیابان كویری و لم یزرع. آن روز رسول خدا (ص) با عده‌ای از یاران در بیابانی كویری فرود آمدند. هنگام صرف غذا فرارسیده بود. پیامبر (ص) به اصحاب فرمودند كه هركدام به سمتی روانه شوند و قدری هیزم برای تهیه‌ی آتش و پختن غذا تهیه كنند.

یاران گفتند: یا رسول الله؛ در این بیابان كه هیزمی یافت نمی‌شود.

پیامبر (ص) فرمودند: درعین حال هركدام به اندازه‌ی توان خود تلاش كنید و هرآنچه می‌توانید هیزم فراهم آورید.

اصحاب پیامبر (ص) در اجرای فرمان آن حضرت تلاش كردند و ساعتی بعد یك تل بزرگ از هیزم و خار و خاشاك جهت تهیه آتش و پختن غذا فراهم شد.

دراین هنگام رسول خدا (ص) خطاب به یاران فرمودند: «گناهان كوچك هم مثل همین هیزم‌های كوچك است، ابتدا به نظر نمی‌آیند؛ ولی هرچیزی جوینده و تعقیب كننده‌ای دارد، همان طور كه جستید و تعقیب كردید، این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصاء می‌شوند و یك روز می‌بینید از گناهان خود كه به چشم نمی‌آمدند، انبوه عظیمی جمع شده است».1

علاوه بر روایاتی كه از ناحیه‌‌ی معصومین (ع) صادر شده و در متون روایی دیده می‌شوند، گاه به توصیه‌هایی از سوی آن بزرگواران بر می‌خوریم كه به خواصی از یاران خود فرموده‌اند.

بدون شك شخصیت و منزلت مخاطب در این توصیه‌ها موضوعیتی مخصوص داشته است، چنان كه رسول‌ خدا(ص) برای این توصیه‌ها شخصیتی چون امیرمؤمنان (ع) را بر می‌گزینند جز امام علی (ع) برای این توصیه‌ها یارانی چون ابوذر و كمیل و امام كاظم (ع) شخصی چون هشام بن حكم را نشانه می‌گیرند.

هشام بن حكم یكی از شاگردان خاص امام صادق (ع) است كه صاحب ده‌ها تألیف است و مأموریت‌های علمی خاصی از سوی امام صادق (ع) به او محول می‌شده و مناظراتی به نام وی ثبت شده است. این شاگرد محبوب، مورد توجه امام كاظم (ع) نیز بوده و در تداوم مكتب علمی امام صادق (ع) از سوی امام كاظم (ع) در تیررس توجه آن امام هم بوده است.

توصیه‌های خاصی از سوی امام كاظم (ع) به هشام بن حكم ثبت شده كه صاحب كتاب شریف تحف العقول آن را در مبحث روایات صادره از سوی امام هفتم (ع) آورده است.

این سلسله توصیه‌ها كه از برتری و فضیلت عقل شروع شده، مشتمل بر یك دستورالعمل كامل و جامع زندگی است و حدود هشتاد مرتبه با واژه «یا‌هشام!» شروع می‌گردد. ازجمله توصیه‌های آن حضرت به هشام آن است كه

«ای‌هشام!... به راستی گناهان خرد و كوچك دام‌های شیطان هستند. او این گناهان را نزد شما حقیر و خرد جلوه می‌دهد تا زمانی كه این گناهان فراهم می‌شوند و شما را در برمی گیرند...».2

این توصیه‌ی امام كاظم (ع) كه دقیقاً با توصیه‌ی رسول خدا (ص) به یاران منطبق و همسو می‌باشد، ضرورت توجه به گناه را از چند زاویه كه در روایات صریحاً یا ضمناً به آن‌ها اشاره شده، گوشزد می‌كند.

اساس سفارش امام كاظم (ع) بر این نكته استوار است كه گاه شخص با تعیین حدود و مرزهایی برای گناهان و قالب بندی‌های ضمنی، برخی گناهان را كوچك قلمداد كرده، ارتكاب آن‌ها را عادی می‌داند؛ غافل از این كه با هر بار ارتكاب این گناهان به ظاهر كوچك، تار و پود دام شیطان را بر جسم و جان خود محكم‌تر كرده، روزنه‌های رستگاری و نجات را بر خود می‌بندد.
حضرت علی علیه السلام فرمودند: «بدترین گناه آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد»

هشدار امام كاظم (ع) بر این اصل اساسی استوار است كه اگرچه گناهان در نزد پروردگار مراتبی و شدت و ضعفی از لحاظ قبح و زشتی دارند؛ اما این شدت و ضعف، نوعی فرجه و فرصت از سوی پروردگار برای توبه و انابه‌ی بنده می‌باشد؛ نه این كه چنین فرصت‌ها و درجه بندی‌ها جواز شخص به ارتكاب گناه تلقی گردد، اعم از گناهانی كه اصطلاحاً گناه صغیره عنوان گرفته‌اند و یا گناهانی كه به عنوان گناه كبیره شناخته می‌شوند.
گناه سبک شمردن گناه

از منظر آیات، روایات و ارتباط بنده با پروردگار، گناه، نوعی ورود و تجاوز به حدود الهی و حریم پروردگار است، و این نكته بین همه‌ی گناهان اعم از كوچك و بزرگ مشترك است‌؛ به عبارت دیگر اولیای الهی به كوچكی و بزرگی گناه نمی‌نگرند، بلكه به كسی می‌نگرند كه با ارتكاب گناه، با فرامین او مخالفت شده است، چنان كه به عزیر پیامبر وحی شد كه ای عزیر! گاه كه به گناه می‌افتی به كوچكی گناه نگاه مكن، بلكه به كسی نگاه كن كه نافرمانی‌اش می‌كنی [یعنی به خدای متعال].3

براساس آنچه گفته شد، گناه را اعم از گناهان كبیره و صغیره، نبایستی خرد و كوچك شمرد. این نكته در روایاتی از امیر مومنان (ع) تاكید شده است. آن حضرت فرمودند: «بدترین گناه آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد».4

نیز فرمودند: «گناه كم را كوچك نشمارید؛ زیرا گناهان كوچك به حساب شما نوشته می‌شوند و بر اثر تكرار به گناه بزرگ تبدیل می‌گردند».

همچنین آن بزرگوار فرمودند: «[كیفر] سبك شمردن گناه بیش از [كیفر] ارتكاب آن است».

نهی از سبك و حقیر شمردن گناهان بی‌تردید مبتنی بر پیامدهایی است كه چنین نگرشی به دنبال دارد. برخی از این پیامدها عبارتند از:

الف: سبك شمردن گناه، نوعی خط‌كشی و مرزبندی گناهان از سوی بنده به حساب می‌آید. در حالی كه گناه، حریم الهی است. این مرزبندی تنها از سوی ذات پروردگار سزاست و وظیفه‌ی بنده حفظ این حریم است، نه مرزبندی و تعیین حریم.

ب: سبك شمردن گناه، اعم از گناهان كوچك و بزرگ، موجب خسارت و گستاخی در برابر فرامین و نواهی خداست. چه بسیار گستاخی‌ها كه شخص به دلیل سبك و بی‌اهمیت شمردن گناهان صورت می‌دهد! خاكریزهای نفس به مرور زمان و بر اثر ارتكاب گناهان كوچك و یا بی‌اهمیت شمردن گناهان فرو می‌ریزند، تا جایی كه شخص هیچ حریم و قرقگاهی را بر نمی‌تابد. این روایت از امیرمؤمنان(ع) هشداری در این زمینه است:

«از گناهان كوچك دوری كنید؛ زیرا گناهان كوچك، انسان را به ارتكاب گناهان بزرگ وادار می‌كنند».5
گناه را سبك نشماریم، چه گناه كبیره و چه صغیره. در بیابانی لم‌یزرع می‌توان انبوهی از خار و خاشاك و هیزم جمع‌ آوری كرد، كسانی كه عمری را با ارتكاب گناهان ریز و درشت زندگی كرده‌اند، خود انبار گناه شده‌اند و به راستی راه توبه تا چه زمانی باز است؟
سبک شمردن گناه

ج: سبك شمردن گناه و اصرار بر گناهان كوچك و به ظاهر كم اهمیت، به مرور زمان قبح گناه را در قلب شخص از بین می‌برد و این پیامد سرآغاز فاجعه‌ای است كه شخص را تا سقوط در قعر عذاب الهی بدرقه می‌كند‌؛ تا جایی كه انسان موجودیت خود را در ارتكاب گناه -كه از این لحظه به بعد هیچ زشتی و پلیدی برایش ندارند- می‌بیند از این بدتر در برابر كسانی كه او را امر به معروف و نهی از منكر كنند، به ارتكاب گناه مباهات می‌ورزد و آیات و روایات مربوط به گناه را عملا به باد تمسخر می‌گیرد!

د: از دیگر پیامدهای سبك شمردن گناهان، ولو گناهان كوچك، فراموشی آن هاست؛ زیرا اصولا حافظه‌ی انسان حوادث كم‌ اهمیت را در خود ثبت نمی‌كند. گناه در ذهن شخصی كه ارتكاب گناه را بی‌اهمیت می‌داند، ثبت و بایگانی نشده، چنین شخصی اگر روزی هم موفق به توبه شود، در حافظه‌ی خود چیزی به عنوان گناه ندارد تا با اقرار به گناهانی كه مرتكب شده است، باران عفو و توبه‌پذیری خداوند را بر دامنه‌ی زندگی‌اش بباراند.

آنچه گفته شد، برخی از پیامدهای سبك شمردن گناهان و اصرار بر آن‌هاست و از همه این‌ها مهم‌تر این كه اصرار برگناه و حقیر شمردن آن‌ها به نوعی موجب استحكام تار و پود دام‌های شیطان و تلنبار شدن گناهان می‌شود، تا جایی كه این حجم گناهان قلب را سیاه كرده، قابلیت توبه و انابه را از شخص زایل می‌سازد.

گناه را سبك نشماریم، چه گناه كبیره و چه صغیره. در بیابانی لم‌یزرع می‌توان انبوهی از خار و خاشاك و هیزم جمع‌ آوری كرد، كسانی كه عمری را با ارتكاب گناهان ریز و درشت زندگی كرده‌اند، خود انبار گناه شده‌اند و به راستی راه توبه تا چه زمانی باز است؟ 6