عدالت بهترین وسیله برای رسیدن به زاد‌راه و ره‌توشهٴ قیامت است . انسانی كه مسافر به [سوی] لقای الهی است حتما ًزاد‌راه لازم دارد چون سفر بدون ره‌توشه ممكن نیست [و] ره‌توشه قیامت هم تقواست چه اینكه در قرآن چنین آمد: ﴿تزودوا فان خیر الزاد التقویٰ﴾ . 1

یك انسان پرهیزكار در این سیر الهی از زاد‌راه مناسب برخوردار است [و] عدالت وسیله خوبی برای تهیه این ره‌توشه است زیرا در آیه دیگر قرآن چنین آمد : ﴿اعدلوا﴾ چرا عدل كنید؟ برای اینكه ﴿هو اقرب للتقوی﴾ .2

عدالت به تقوا خیلی نزدیك است [و] اگر كسی عادل بود توفیق تهیه توشه ی راه را خواهد داشت .

توشه ی بیشتر ، توشه ی کمتر

آنها كه توشه بیشتری دارند این راه را به سرعت طی می‌كنند ، سبقت می‌گیرند ، امامت دیگران را به عهده دارند [و] عده‌ای را به همراه خود به بهشت می ‌برند ، آنها كه از زاد‌راه كمتری برخوردارند ، آهسته‌تر این راه را طی می‌كنند [و گرچه] سرانجام به مقصد می‌رسند؛ اما به درجات برتر نائل نمی شوند .

عدل کامل زمینه ی تقوای کامل

كسانی كه اهل نهضت‌ حسینی هستند ، اگر بخواهند از برکات این راه برخوردار باشند ، باید عدل كامل بهره آنها بشود .

اگر بخواهند متقی باشند [و] از تقوای كامل برخوردار باشند ، آن عدل كامل زمینه تقوای كامل است [و] این تقوای كامل بهترین توشه برای سفر آخرت است .

اگر كسی ره‌توشه دارد از رهزن مصون است ؛ نه رهزن درونی به نام هوس و وهم ، نه رهزن بیرونی به نام ابلیس و شیطان و نه دشمنان بشری ، هیچ كدام مانع راه چنین انسانی كه از ره‌توشه كامل برخوردار است ، نیستند. پس عدل، بهترین وسیله برای تحصیل آن توشه می باشد .

عناصر محوری راه حسین (ع)

قائم به قسط ، قوّام به قسط

اگر كسی عادل بود این وظیفه ابتدایی خود را انجام داده است اما او قائم به عدل نیست (قیام به قسط ندارد)، اگر این عدل‌گستری برای او ملكه شد و وصف درونی او را تأمین كرد چنین شخصی قائم به قسط است (قیام به قسط دارد) كه در سورهٴ « حدید » فرمود انبیاء آمدند : " لیقوم الناس بالقسط ؛ مردم به قسط قیام بكنند ."3

برای گرفتن مأموریت های برتر و بالاتر ، عادل‌بودن كافی نیست ، قیام به عدل و قسط هم كافی نیست ؛ یعنی اگر كسی عادل بود ، توان اجرای مأموریتهای برتر را ندارد و اگر كسی قائم به قسط بود باز هم از عهده آن مأموریت برین برنمی‌آید ، باید قوّام به قسط باشد این است كه در بخشهای دیگر قرآن كریم آمده است : " یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء لله " 4

كسانی كه اهل نهضت‌ حسینی هستند ، اگر بخواهند از برکات این راه برخوردار باشند ، باید عدل كامل بهره آنها بشود. اگر بخواهند متقی باشند [و] از تقوای كامل برخوردار باشند ، آن عدل كامل زمینه تقوای كامل است [و] این تقوای كامل بهترین توشه برای سفر آخرت است

قوّام به قسط کیست؟

قوّام‌بودن مثل علاّم‌بودن است ؛ به هر عالمی علاّم نمی گویند ، بلكه به آن عالمی كه علم گسترده و اجتهادی فراوانی دارد ، علّام می گویند. به هر عادلی قوّام به قسط نمی‌گویند ، به آن عادلی [قوّام به قسط] می‌گویند كه قیام به قسط برای او از حالت ظاهری در آمده [و] ملكه شده باشدكه از گوهر هویت او جداشدنی نباشد .

چنین انسانی قوّام به قسط است . اگر کسی قوّام به قسط بود ، طعم عدالت را خواهد چشید ، و به لذّت نهایی الهی شدن خواهد رسید .

پیون نهضت حسینی و عدالت
امام حسین(ع)،عاشورا،محرم،تاسوعا

یکی از مأموریت هایی که قوّام بودن به قسط را طلب می کند ،مأموریت حسین‌بن‌علی است .

وجود مبارك حسین بن علی‌ در این سفر تاریخی و سازنده‌اش نام مبارک یحیای شهید را زیاد بر زبان جاری می‌كرد و می فرمود:

« ان من هوان الدنیا علی الله تعالی أن رأس یحیی‌بن‌زكریا أهدی الی بغی من بغایا بنی اسرائیل ؛ فرمود از پستی روزگار و از وهن و سستی روزگار همین بس كه سر مطهر یحیای شهید را برای یك ناپاک اسرائیلی هدیه بردند .»5

یعنی من هم راه یحیی را خواهم رفت و به همین سرنوشت مبتلایم كه سر مرا برای یک ناپاک اموی هدیه می‌برند .

حسین (ع) وارث یحیای شهید

در زیارت وارث ، سالار شهیدان حسین ابن علی‌بن‌ابی‌طالب را وارث انبیا از آدم تا خاتم می خوانیم و به پیشگاه آن حضرت به عنوان وارث آدم تا خاتم عرض ادب می کنیم ، یكی از كسانی كه وجود مبارک حسین‌بن‌علی وارث اوست ، یحیای شهید است. ملّتی كه با شهادت انس ندارد ، فرهنگ شهادت در آن رواج پیدا نخواهد کرد .

یکی از تعبیرات نادر قرآن

برای اینكه وجود مبارک یحیی به این مقام والا برسد ، او باید چیزی را با قدرت دریافت کند ؛ [اما] قدرت بشری توان مبارزه در برابر قدرتهای قوی تر را ندارد ، [چون] قدرت بشری معادل قدرت بشری دیگر است ولی اگر قدرت الهی بود ، فوق همه قدرتهاست. ذات اقدس الهی به یحیای شهید فرمود : " یا یحیی خذ الكتاب بقوة " 6

از نوادر تعبیرات قرآن كریم ؛" خذ الكتاب بقوة " است كه به هر شخصی این‌چنین نمی ‌گوید . اما به یحیای شهید فرمود یحیی این رسالت ما ، این نبوت ما، این وحی ما كه قول ثقیل است، با نیرو بگیر .

وحی کلامی سنگین اما وزین و آسان

" انا سنلقی علیك قولا ثقیلا " 7

وجود مبارك حسین بن علی‌ در این سفر تاریخی و سازنده‌اش نام مبارک یحیای شهید را زیاد بر زبان جاری می‌كرد و می فرمود: « ان من هوان الدنیا علی الله تعالی أن رأس یحیی‌بن‌زكریا أهدی الی بغی من بغایا بنی اسرائیل ؛ فرمود از پستی روزگار و از وهن و سستی روزگار همین بس كه سر مطهر یحیای شهید را برای یك ناپاک اسرائیلی هدیه بردند»

وحی حرف سنگین است (قول ثقیل است) ، وقتی وحی را وجود مبارک رسول گرامی تحمل می‌كرد ، حالت عرق‌كردن در بدن او پیدا می‌شد. وحی اصولاً سنگین است ، ثقیل است یعنی وزین است ، در عین حال كه آسان است وزین نیز می باشد . این‌چنین نیست كه سبك باشد [بلكه] آسان است : " لقد یسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر " 8

مطلب عمیق اگر با فطرت هماهنگ باشد این دو عنصر محوری را دارد كه هم وزین است و هم آسان ؛ سبك نیست و دشوار هم نیست [چون] دشواری و سبك‌مغزی نقص است ؛ اما وزین‌بودن و آسان‌بودن كمال است.

معارف قرآنی در عین اینكه از نظر محتوا وزین است ، برای هاضمه فطرت آسان و دلپذیر است [و] مطابق با آن است ولی اگر مسئولیت عظیمی را به همراه داشته باشد ، گرفتن آن وحی با آن مسئولیت ، توان زاید می ‌طلبد . یحیای شهید باید در راه دین سر بدهد آن هم به ناكس‌ترین ناكسان ، برای پذیرش چنین مسئولیتی یك قدرت زایدی می طلبد و آن قدرت هم باید از ناحیه ذات اقدس الهی اعطا شود. اینكه خدای سبحان به یحیای شهید فرمود: ﴿یا یحیی خذ الكتاب بقوة﴾ ، اینكه می‌گوید بگیر یعنی كتاب را دادم ،قدرت و قوت را هم دادم ،هر دو را با هم بگیر.
فصلی از حماسه امام حسین(ع)

عده‌ای از بنی‌هاشم ، عده‌ای از رجال سیاسی ، عده‌ای از دوستداران یمن ، مكه ، كوفه ، بخش وسیعی از عراق [و] حجاز به پیشگاه سالار شهیدان حسین‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طال عرض می‌كردند این سفر بسیار سنگین است ،

همه نظامیهای ابن زیاد در حالت آماده‌باش‌اند ، بیا و ساكت باش یا با زن و بچه نرو .

حضرت در جواب فرمود : شما خیال كردید من عادلم ، خیر؛ خیال كردید من قائم به قسطم، خیر؛ من قوّام به قسطم .

قدرت دیگری مرا تأیید می‌كند .

سرنوشت من سرنوشت یحیای شهید است. شما سرنوشت من را نمی‌دانید ، مأموریت مرا نمی‌دانید .

جریان نهضت حسین بن علی فرا طبیعی و فرا فقهی است

حسین‌بن‌علی برای آرام‌كردن اذهان پیشنهاددهنده‌های مختلف مكرر می‌فرمود:

جریان من جریان یحیای شهید است ، این سر باید برای یك اسرائیلی ناپاک هدیه برود و من هزارها برنامه و پیامد با این سر و تشت طلا و سخنرانیهادارم ، شما نمی‌دانید . خدا فرمود : ﴿یا یحیی خذ الكتاب بقوه﴾ ، من هم قوام به قسط‌م، با قوه این را گرفتم و چیزی مرا منصرف نمی‌كند ولو در تمام عالم جایی برای حسین‌بن‌علی نباشد ؛« لو لم یكن ملجاء و لا مأوی لما بایعت یزیدبن‌معاویه ».9

اولین و آخرین شهید

سالار شهیدان حسین‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طال به ما آموخت فرمود نه من آن اولین شهیدی هستم كه سرم برای ناپاک هدیه می‌رود و نه آخرین شهید. اما من پرچمداری هستم كه نه سابقین به من می رسند و نه لاحقین .

در زیارتهای جامعه و مانند آن مكرر می خوانیم شما آن تک ‌درختان یا تک ‌قله‌هایی هستید كه نه گذشته‌ها به طول شمایند نه آیندگان .

سلسله‌جبال البرز گسترشش در غرب و در شرق وسیع است ؛ اما تک كوه بلند چندهزار متری همین قله دماوند است كه نه كوههای شرق آن و نه كوههای غرب به اندام آن نمی ‌رسند .

فرمود : من آن كوه بلندی‌ام كه در اولیای گذشته همتای من نیست ، در اولیای آینده همسان من نیست ؛ ولی نه من اولین كسی ام كه سرم را هدیه می‌برند نه آخرین ، قبل از من یحی بود ، بعد از من هم شهدای حماس‌اند ، شهدای فلسطین‌اند . اینكه می بینید این سرها را برای ناپاكان اسرائیلی [و] صهیونیستی هدیه می‌برند ، اینها راهیان راه حسین‌بن‌علی‌اند . كربلا هر روز زنده است ، عاشورا هر روز زنده است ، نام حسین‌بن‌علی هر روز زنده است .

امروز هم كه برای انرژی هسته‌ای صف كشیدند همین صهیونیستها در شورای حكام سر و گردن می‌جنبانند [كه] این ماییم كه ایران را محكوم كردیم ، علیه او قطعنامه صادر كردیم ، وادارش كردیم به پذیرش توقف و مانند آن (این خیال خام را آنها (همان صهیونیستها) در سر می پرورانند) در حالی كه یحیای شهید پیروز شد، حسین‌بن‌علی پیروز شد .

سالار شهیدان فرمود : « و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید ؛ یعنی در هر عصر و مصری در هر نسل و جامعه‌ای یك فكرِ مثلِ یزید بخواهد حكومت كند بر امت اسلامی مبارزه واجب است .»10
سالار شهیدان حسین‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طال به ما آموخت فرمود نه من آن اولین شهیدی هستم كه سرم برای ناپاک هدیه می‌رود و نه آخرین شهید. اما من پرچمداری هستم كه نه سابقین به من می رسند و نه لاحقین
امام حسین(ع)

رهبری چگونه است؟

گاهی رهبر از طرف خدای سبحان منصوص است [و] منصوب است ، او بهترین كسی است كه باید قیام بكند و بر مردم واجب است كه از او تبعیت كنند و او را حمایت كنند .

یك وقت است رهبر الهی معصوم منصوص منصوبِ خدایی در بین جامعه نیست ولی نائب خاص او هست ، نظیر مسلم‌بن‌عقیل كه نائب خاص حسین‌بن‌علی(ع) بود ، نظیر مالك اشتر كه نائب خاص علی بن‌ابیطالب(ع) بود، او اولی به رهبری است ، دیگران باید تبعیت كنند .

یك وقت است كه نه امام معصوم در بین مردم است نه نائب خاص ، [در چنین شرایطی] آن كس كه بیش از همه قوّام به قسط بود و بیش از همه ﴿خذوا ما آتیناكم بقوة﴾ را عمل كرد او می ‌شود اولی و احقّ .

عدالت اجتماعی در پرتو نهضت حسینی

عدلی كه از ﴿اعدلوا﴾ گذشت، از ﴿ان الله یامر بالعدل﴾ گذشت، از ﴿لیقوم الناس بالقسط﴾ گذشت، به مرز ﴿قوامین لله شهداء بالقسط﴾ و ﴿قوامین بالقسط شهداء لله﴾ رسید ، آن‌گاه دسترسی پیدا كرده ، « یا حسین خذ الكتاب بقوه » ، آن وحی‌ای را كه خود حسین‌بن‌علی دارد این است كه: این قرآن را با قدرت بگیرد ، این قدرت را با توان گرفت ، با درك و عقل و عشق گرفت ، روی نی هم همین قرآن است ، روی شتر هم همین قرآن است ، با بدن با سر همین قرآن است ، با بدن بی سر هم همین قرآن است ؛ « [یا حسین] خذ الكتاب بقوه ».