این تلاش و کوششی که انسان، نسبت به تربیت خود و خانواده اش دارد از سر "غیرت" است و "بی غیرتی" است که منشاء تمام "بی تربیتی" هاست .
این از یک سو ؛ از سوی دیگر تاثیر محیط است که آتش غیرت درونی، برای تربیت را شعله ور می سازد ! فرق نمی کند، چه محیطی؟ همه محیط ها؛ خانواده ، محیط های آموزشی ، محیط های کاری ، محیط های دوستانه و ...؛ بر شکل گیری شخصیت تربیتی انسان، تاثیر گذار است و این تاثیر پذیری؛ امری واضح و روشن است ، لیکن آنچه مهم است این است، که اگر پایه ریزی این محیط ها بر اساس "غیرت انسانی" باشد ، انسان؛ حرکت به سوی راه راست را آغاز کرده است ، شاید به همین جهت است که پیامبر رحمت فرموده اند «الغیرة من الایمان»
آن کس که از بطن و درون خانه و خانواده در آمده و بر اساس غیرت ، خواستار رهایی از حیرت است و می خواهد که خود "اهل" بوده و از حدوث "نا اهلی" در اهل خویش جلوگیری نماید ، باید که خوش چاره سازد .
در آغاز آنکه ، فراش خویش از گلهای روییده در لجنزار نستاند! چرا که آن مزرعه ای است سست و حاصلی جز خسران ببار نیاورد ، روییده های آن مزرعه ، موجب تباهی دین و دنیای انسان می شوند ، پس باید که زیبا صورتان زیبا سیرت را به کابین در آوری ، تا شکوفه هایی ببار آورند که موجب روشنی دل و دیده گردد ، پس آنگاه غیرت خویش همواره بیدار داری و چون گرگان ، چشمان خویش تیز نمایی تا گرگ صفتان در راه و نیم راه ، قلبت را جریحه دار نکرده و شکوفه هایت را پر پر نکنند اگر چنیین نکنی باید بدانی که ، همه زندگیت طعمه گرگان خواهد شد .
در سالهایی بس دور حرامیانی (دزدانی) بودند که با فانوسی به رنگ عرجون کهنه (هلال ماهی که از بی رنگی مانند شاخه پلاسیده خرما می ماند) به گرد شهر می گشتند و کمند (دام) دلها و دیده ها و عقل ها ، می گشتند ، تمام کمندشان همین کور سو بود و با آن بساط بسیط به کمین می نشستند ، تا شاید ، طعمه ای به شکار گاهشان آید .
اما اکنون حرامیانی با جامه هایی بس رنگین و صورتهایی نیلگون به رنگ ارغوان و با سیرتهایی کریه و زشت ، در همه جا کمند افکنده اند ، حتی در خانه و در کنار بسترت ، کافی است سری بگردانی و پیش خوان دکاکین (فروشگاهها) را بنگری و یا به شبکه جهانی آیی و یا مکینه دور نگار (ریموت کنترل) را به دست گیری و از این سوی عالم تا آن سوی عالم در طرفت العینی (چشم برهم زدن) همه بدی ها را به یکباره ببینی !! دوست من ؛ مثال من و امروز و زمین ، میخ های وارونه ای می ماند که از آتش کینه (ابلیس) گداخته گشته و به سختی می توان از بسیاری آنها گذشت ، در این حال یا باید که آرام گیری و گام از گام بر نداری ، که این خمود (خاموشی) ، خود موجب رنجش بسیار است و یا آنقدر هوشیار باشی که بتوانی گلیم خویش ، از آب بیرون آوری و مصون از همه مرارت های نفسانی باشی ، پس خانه را باید که به غایت ستوده بیارایی ! تا تلاش هایت هباء منثور (ذرات سرگردان در هوا) نگردد .
آنچه در سطور پیشین گذشت ، تلنگری بود برای دریافت اهمیت خانواده، که از کجا باید و به کجا شاید ! و اینک ما و شما و دقیقه هایی سخن در جمع پریشانی دیگر و گفتاری در بایسته های محافل آموزشی .
استاد ما "دام ظله" نظر بر این دارد که اهمیت این گستره ، که بالذات مقدس است و گاه تقدس آن پایمال دزدان می شود ، از خانواده نیز بیشتر و برتر است چرا که روح شکل نایافته در این گستره، شکل یافته و از بافته های حدیث دیگران دل باخته ، و چه بسا که در راه حق با شوق وصال حقیقت، مرکب تاخته و یا آنکه به قهقرا (بازگشت به جهالت) ره یافته و شاید که تا ثریا می رود دیوار کج .
تعلیم یا تربیت و یا هر دو ؟
در تعالیم حیاتبخش اسلام ، آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت در کنار هم خوش آمده است و نیز تربیت پیشتر از تعلیم توصیه گردیده است .
بیان بیشتر آن که تعلیم و تعلم از جنسی است که تزکیه و تربیت از آن نیست ، موضوع قدری نیاز به تامل دارد (شاید که از یک جنس نباشند اما از یک سنخ هستند)، در حقیقت آموزش و پرورش دو بال هستند برای تعالی بشر که گرچه از یک جنس نیستند لیکن عدم همراهی آنان موجب تباهی بشر می شود و طبیعی است با یک بال، بشر قادر به پرواز نیست .
تربیت چیست ؟
بهترین کلامی که می توانیم برای معنای تربیت و پرورش بکار بندیم آن است که بگوییم : تربیت عبارت است از «آموختن و آموزش روش ، رفتار و منش هایی که در ساختمان شخصیت انسان ، تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم دارد» .
تاثر فرزند از اولیاء خانه و مدرسه اش می تواند مستقیم و یا غیر مستقیم باشد ، مستقیم آن است که انسان در درس اخلاق شرکت نماید و آنچه را استاد، برای تعالی افراد ، ضروری می داند، بکار بندد و سرلوحه زندگی خویش قرار دهد و غیر مستقیم که از اهمیت بیشتری بر خوردار است ،آن است که در لابلای زندگی خود، ناگزیر، بسیاری از روش ها و منش های اخلاقی را از پدر ، مادر ، دوستان و معلمان ، فرا گیرد و به تدریج شخصیتی می شود با تعریفی خاص در رفتارها و منش های خویش .
تاثر فرزند از اولیاء خانه و مدرسه اش می تواند مستقیم و یا غیر مستقیم باشد ، مستقیم آن است که انسان در درس اخلاق شرکت نماید و آنچه را استاد، برای تعالی افراد ، ضروری می داند، بکار بندد و غیر مستقیم که از اهمیت بیشتری بر خوردار است ،آن است که در لابلای زندگی خود، ناگزیر، بسیاری از روش ها و منش های اخلاقی را از پدر ، مادر ، دوستان و معلمان ، فرا گیرد .
آنچه مهم است ، جنبه تربیتی انسان است و الا دانشی که همراه با تربیت نباشد ، مثال چاقوی تیزی است در دست زنگی مست ، بدین جهت است که قرآن(1) و احادیث، تزکیه (تربیت و شخصیت سازی بر اساس منش های والای انسانی) را مقدم بر تعلیم و تعلم (دانش آموزی) می دانند .
• همراهی تعلیم و تزکیه در آیات قرآن
سوره بقره آیه 151 «كَما أَرْسَلْنا فیكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ یَتْلُوا عَلَیْكُمْ آیاتِنا وَ یُزَكِّیكُمْ وَ یُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُون» همان طور كه در میان شما، فرستادهاى از خودتان روانه كردیم، [كه] آیات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاك مىگرداند، و به شما كتاب و حكمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستید به شما یاد مىدهد.
همانگونه که ملاحظه می کنید ، سه مأموریت ، برای انبیاء را در این مطلب مطرح میکند؛ اوّل: تلاوت و خواندن آیات الهی که بیدار باشی است برای انسان، تا او از خواب غفلت بیدار شود . وقتی که بشر از خواب غفلت بیدار شد و متوجه انسانیت و جنبه الهی خود شد و تعهد خود را در آفرینش شناخت (شاید بتوان این ماموریت اولیه انبیاء الهی را غیرت مند سازی افراد بشر تعبیر کرد) ، بحث تزکیه (آرستگی به منش های والای انسانی) مطرح می شود که این ماموریت بطور شفاف در واژه «وَ یُزَكِّیكُمْ» آمده است و آنگاه ماموریت سوم را مطرح می کند که همان تعلیم و آراستگی به زیور دانش است .
اما با نگاه دور اندیشانه به قرآن ، باز می یابیم که اولین ماموریت انبیاء ، ترویج منش های انسانی، در میان مردم و آراستن آنان به مکارم اخلاق است، همانگونه که چون آیه پیشین، در سوره آلعمران (164) آمده است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
همانگونه که مفاد آیات شریفه در سوره جمعه نیز چنین ماموریت هایی را بیان می نماید ، به هر حال، از همه این آیات، فهمیده میشود که مأموریت اوّلیه انبیا، همین مسأله تربیت و تزکیه نفوس است.
بنابر آنچه گذشت ، در می یابیم که پیش از پرداختن به چند و چون علمی محیط های آموزشی ، باید به مراتب تربیت و توسعه منش های انسانی در آموزشگاه ها توجه نمود، اگر این بخش را برای فرزندانمان مناسب یافتیم ، آنگاه باید به سراغ جنبه های آموزشی برویم و پیوست به این مطلب این بحث حائز اهمیت است که ، هر محیطی که ارتباط با مسأله تعلیم و تعلّم دارد، داخل در این بحث است و فرقی نمی کند محیط آموزشی ، محیطی یک نفره باشد و یا صد نفره ، به قول حضرت استاد : «این یک مأموریت الهی است که در هر محیط درسی و تعلیمی، باید بحث تزکیه و تربیت باشد. شما نگاه کنید که سرآمد مأموریت انبیا در این آیات، مسأله تعلیم و تزکیه است. لذا میبینیم خداوند در بحث محیط آموزشی که برای انبیای خود ترسیم میکند، این دو مورد را در کنار هم مطرح میکند؛ یعنی تعلیم و تربیت. پس به هیچ وجه جداسازی این دو مقوله صحیح نیست». و احادیث اهلبیت نیز ، این مطلب را توصیه می نماید، یعنی در حدیث اهلبیت (علیهم السلام) نیز تزکیه و تعلیم دوشادوش هم آمده اند .
به عنوان نمونه در یک روایت از امیرالمومنین (علیه السلام) چنین آمده است : «یَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِكَ» ای مومنِ به خدا؛ آنچه به تو ارزش میدهد علم و ادب تو است. در بیان این مطلب ، استاد بیان کردند : «حضرت (امیر) علم و ادب را کنار هم گذاشته و فرموده اند: آنچه که به تو ارزش میدهد تنها «دانش» نیست؛ بلکه در کنارش باید ادب و تربیت هم باشد. «فَاجْتَهِدْ فِی تَعَلُّمِهِمَا»؛ پس در فراگیری هر دو مورد (علم و ادب) کوشش کن! یعنی این دو را نباید از یکدیگر جدا کنی. «فَمَا یَزِیدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ أَدَبِكَ یَزِیدُ فِی ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ». حضرت در اینجا بین «میزان علم و ادب شخص» از یک طرف و «قدر و ارزش او» از طرف دیگر موزانه برقرار کردند؛ حضرت امیر (علیه السلام) میفرمایند هرقدر به علم و ادبت افزوده شود، به ارزش تو افزوده میشود. یعنی این دو مورد در کنار هم به انسان ارزش میدهد».
کدام در اولویت است؟ تربیت خودم یا دیگران؟
این پرسش برای بسیاری، مطرح است که تربیت خود انسان در اولویت است و یا تربیت دیگران؟ به نظر می رسد این بحث باید از زوایایی خاص، مورد بررسی قرار گیرد ، ابتدا باید بدانیم ؛ انسان در قبال اطرافیانی که با آنان قرابت دارد ، مسئولیت هایی دارد ، که در سرلوحه تمام تعهدات او تربیت و تزکیه آنان است که از جهت اولویت کمتر از تربیت خود انسان نیست ، در این صورت باید راهکار تربیت عالی آنان را در دستور کار قرار دهد و ممکن است انسان ، خود نسبت به برخی از خصائل و صفات پسندیده ، تربیت شده و به اصطلاح مربی نباشد ، لیکن ، متعهد است که آنان را با روش تربیتی برتر ، تربیت نماید ، از این رو امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ یُورِثُ أَهْلَ بَیْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّى یُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ». یعنی مؤمن دائماً برای خاندانش علم و ادب بهجا میگذارد تا آنها را به بهشت وارد کند.
سخن دیگر اینکه ، باید این را هم دانست "ذات نایافته از هستی بخش -- کی تواند که شود هستی بخش» یعنی از حیثیتی دیگر انسان باید ابتدا خود را تربیت نموده سپس به تربیت نفوس بپردازد و از این روست که مولی الموالی علی عالی (علیه السلام) در نهجالبلاغه فرموده است : «وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ». یعنی کسی که به خودش آموزش میدهد و خود را تربیت میکند، بیشتر از معلّم و مربّی دیگران سزاوار احترام و بزرگداشت است. اگر خودت به خودت چیز یاد دهی، بعد هم خودت را تربیت کنی، تو برای تجلیل سزاوارتر از آن کسی هستی که دیگران را تربیت میکند .
بخواهیم و یا نخواهیم ، محیط آموزشی نمی تواند از محیط تربیتی جدا باشد ، حتی شما اگر از طریق رسانه های مجازی درس بیاموزی، لاجرم ، تاثیر پذیری تربیتی ولو به نحوی اندک ، در شما ایجادخواهد شد ، بنابراین محیط آموزشی نمی تواند جدای از محیط پرورشی ، تصور شود .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)