صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12

موضوع: همه چی در مورد ام آ ای....

  1. #11
    afsanah82
    مهمان

    Functional MRI

    Functional magnetic resonance imaging
    FMRI
    تصاویری که در زمینه تهیه نقشه تغییرات عملکردی مغز بوسیله MRI گرفته شده است بر عملکردهای مغزی و تصاویر آناتومیکی موجود منطبق است. توانایی نمایان ساختن ساختارهایی که در عملکردهای خاص مغز نقش دارند استفاده از تکنیک جدیدی به نام FMRI می باشد که تصاویر آن رزولوشن بالایی داشته و فعالیتهای مغزی را با روشهای غیر تهاجمی از طریق ثبت سیگنالهای وابسته به سطح اکسیژن خون فراهم می کند. این توانایی نمایش مستقیم عملکرد مغزی ، برداشت و درک مارا از روند فعالیتهای مغزی و وضعیت عصبی و ریسکهای عصبی افزایش می دهد.
    FMRI چیست ؟
    FMRI بر پایه افزایش جریان خون عروق لوکال ( محلهایی که فعالیتهای عصبی مغز را سازماندهی می کنند) عمل می کند. این نتیجه در اثر کاهش لوکال و موضعی در deoxyhemoglobin پارامگنتیک است سیگنالهای با رزولوشن تصویری T2 weighted را تغییر می دهد. بنابراین این ماده گاهی بعنوان یک ماده کنتراست زای خودبخودی داخلی عمل می کند و بعنوان منبع سیگنال در FMRI عمل می کند و با استفاده از یک سکانس تصویری مناسب عملکردهای Cortical مغز انسان بدون استفاده از مواد کنتراست زای بیرونی در اسکنر پزشکی نمایان می شود. فعالیتهای عملکردی مغز که به وسیله سیگنالهای MR تهیه شده اند مشخصات آناتومیکیمختلف مغز از جمله قشر مخ ، کورتکس حرکتی و نواحی Broca صحبت و فعالیتهای تکلمی را تصدیق می کند. مقایسه FMRI و تکنیکهای electrophy siological معمولی توانایی فوق العاده FMRI را در بررسی دقیق و تمرکز عملکردهای خاص مغز انسان نشان می دهد. بنابراین تعداد مراکز پزشکی و research مربوط به FMRI در حال افزایش است. بزرگترین مزیت FMRI به عنوان یک تکنیک ثبت تصاویر فعالیتهای مغزی با توجه به پروسه های حساس و دقیق بکارگرفته شده در آن شامل موارد زیر می باشد:
    1- سیگنال احتیاج به تزریق ایزوتوپ رادیواکتیو ندارد.
    2- زمان نهایی اسکن می تواند خیلی کوتاه باشد برای مثال 2 تا 5/1 دقیقه min per run 2 .
    3- رزولوشن in-plan تصاویر عملکردی معمولاً‌ در حدود mm5/1*5/1 است اگر چه امکان ایجاد رزولوشن کمتر از mm1 وجود دارد.
    برای پی بردن به اهمیت روش FMRI آن را با آخرین متدهای PET مقایسه می کنیم.
    PET احتیاج به تزریق مواد رادیوایزوتوپ و multiple acquisition دارد بنابراین زمان تصویربرداری زیاد شده و رزولوشن قابل انتظار تصاویر PET بسیار بزرگتر از pixel size در FMRI می باشد. بعلاوه در PET معمولاً باید تصاویر مغزی جداگانه زیادی با هم جمع شوند تا یک سیگنال قابل قبول ایجاد کنند بنابراین اطلاعات سیگنال بیمار به خطر می افتد و محدود می شود. با وجود این محدودیتها PET در کارهای مهمی در مشکلات عصبی کاربرد دارد ولی برای طراحی یک عمل جراحی اعصاب یا نقشه درمان در موارد خاص مناسب نیست.
    Methods
    روشهای تصویربرداری خاص از یک مرکز به مرکز دیگر متفاوت می باشند زیرا هر گروه پیشرفتهای مستقلی در زمینه متد و روشهای آنالیز حاصل کرده اند و هنوز یک روش واحد و استاندارد برای استفاده در کلیه مراکز وجود ندارد ولی فاکتورهای مورد استفاده در کل و با میانگین کاربرد بیشتر شامل موارد زیر می باشد :
    در تهیه تصاویر از T2 weighted با سکانس گرادیان اکو، TE = 60 ms و TR = 3s و ْ flip angle = 90و سیستم T 5/1 استفاده می شود. ضخامت اسلایس mm5 و گاهی mm3 با تصاویر همزمان تا 16 اسلایس در کنار هم به دست می آید.




    FMRI






    روش کار : بیمار یا شیء مورد نظر مانند MRI معمولی در اسکنر قرار می گیرد plane lines مثل معمول تنظیم می شوند و در یک روشی FMRI معمولاً 30 تصویر در مدت s 90 گرفته می شود. 10 تصویر اول و آخر baseline conditions و 10 تصویر وسط ( s 30 ) در طی کار گرفته می شود.
    برای مثال در یک مورد آزمون طراحی شده برای تعیین فعالیتهای بافت مغزی در حرکت دست و انگشتان از FMRI استفاده شد. در این آزمون نحوه فعالیت مغز در طی کار،‌ شروع و خاتمه این دوره فعالیت بوسیله یک سیگنال سمعی یا بصری دنبال شد تغییر سیگنال در یک فعالیت حسی بدنبال تحریک بساوایی دست چپ در تصویر 1 به نمایش در آمده است. محور طولی 30 تصویر گرفته شده در طی 90 ثانیه را نشان می دهد.
    10 تصویر اول قبل از تحریک ( base line ) به همراه 10 تصویر در حین فعالیت و بعد از تحریک دست چپ نمایش داده شده است. هر سری تصاویر 90 ثانیه بصورت افزایش شدت سطح یک وکسل نشان داده شده است. در این مثال نتیجه حرکت دست چپ تغییراتی در فعالیتهای نیمکره راست بوده و احتمالاً شیار مرکزی عقبی حسی strip را نشان می دهد.
    تصویر 1- یک اسلایس mm5 بهمراه وکسل که تغییرات سیگنالی معنی داری با تحریک لمس دست چپ نشان می دهد. تصاویر 1 تا 20 در طی شرایط base line ، تصاویر 20-11 در طی تحریک و تصاویر 21 تا 30 در طی base line recovery گرفته شده است.
    Data analysis : آنالیزهای آماری برای مشخص کردن نواحی فعالیتهای مغزی در کارهای خاص مهم می باشند این مراحل متوالی آنالیز در تصویر 2 شرح داده شده است و طرح شماتیکی از محل فعالیت مغز در طی تحریک انگشتان دست چپ نشان می دهد. واحد اصلی آنالیز سیگنال وکسل است. همانطور که در شکل 1 نشان داده شده محور x و y محل in-plan و z اسلایس را مشخص می کند.
    توزیع احتمالی تجربی بر پایه تصویر فانتوم نشان داد احتمال نتیجه معنی دار کمتر از 0001/0 است وکسلی که افزایش شدت معنی داری را نشان ندهد درطی تحریک رنگی نشان داده نمی شود. آنها بصورت سطح متوسطی که در جزئیات آناتومیکی برای هر اسلایس مغز بدست می آید نشان داده می شوند.
    نقش FMRI در planning عصبی بیماران
    از آنجایی که فعالیتهای عصبی در ترسیم صحیح ساختار و عملکرد مغزی بسیار مهم است ، یکی از غیر قابل انکار FMRI، planning عصبی می باشد. نیاز به نقشه های مجزای مغزی وقتی اهمیت خود را نشان می دهد که حضور یک تومور مغزی location و محل مورد انتظار یک فعالیت را تغییر دهد یا وقتی تومور در یک ناحیه با فعالیت نامعلوم باشد.
    نتایج FMRI گرفته شده با این هدف، موافق نتایج electrophysiology، PET، Cortical stimulation و magneto encephalography می باشد. مثال زیر مزیت داشتن اطلاعات مربوط به فعالیتهای مغزی در کنار اطلاعات آناتومیکی در درمان تومور مغزی را نشان می دهد .
    در شکل 3 یک اسلایس سیگنال آکسیال نشان داده شده است. بیمار مرد 32 ساله است که سیگنالهای مغزی وی قبل و بعد از برش لوب GBM فرونتال چپ نشان داده شده است . قبل از عمل نقشه عملکردی نواحی گرفتاری در نزدیکی تومور در طی فعالیتهای گفتاری بیمار ( اسلایس چپ ) نشان داده شده است. اسلایس سمت راست ناحیه مشابهی از مغز بعد از برش تومور را نشان می دهد که ناحیه گرفتاری درون کوچکتری نقصی باقیمانده و بیمار هیچگونه اختلال در گفتار بعد از عمل ندارد.
    بنابراین انتخاب محل عمل تومور اگر بر پایه اطلاعات عملکردی مغز باشد نتیجه رضایت بخشی حاصل می شود.
    - بدنبال توانایی به تصویر کشیدن سه بعدی مغز، FMRI می تواند وقایع همزمان و هماهنگ مغز را مجزا کند. نمایش multi level فعالیتهای مغز می تواند شامل عملکردهای ادراکی و کارهای شناختی همزمان که از طریق input بینایی و شنوایی حاصل شده است، باشد. FMRI ساختار مغز را در حین فعالیتهای همزمانی چون بینایی ، گفتاری و ادراکی و حل مشکلات و ... بررسی می کند.

    وبه زبانی دیگر...

    FMRI، استفاده از MRI را برای اندازه گیری سیگنال هموگلوبین وابسته به فعالیت عصبی در مغز یا نخاع انسان یا هر حیوان دیگری، شرح می دهد.

    بیشتر از 100 سال است که مطالعه حرکت خون شدیداً به فعالیتهای عصبی وابسته است. وقتی سلولهای عصبی فعال هستند، اکسیژن تهیه شده بوسیله مویرگهای موضعی را مصرف می کند. تقریباً‌ 6 – 4 ثانیه بعد از یک فعالیت ناگهانی عصبی، یک واکنش جریان خون اتفاق می افتد و خون سرشار از اکسیژن به نواحی مختلف مغز وارد می شوند.
    این موضوع هموگلوبین اکسیژن دار را تبدیل به ماده دیا مغناطیسی می کند. درطی از دست رفتن اکسیژن خون این ماده پارامغناطیس می شود، بنابراین سیگنالهای متفاوتی نسبت به MRI ایجاد می شود. یک MR اسکنری که می تواند برای پیدا کردن این سیگنالهای متفاوت استفاده شود BOLD Contrast نامیده می شود. ارتباط دقیق بین سیگنالهای عصبی و BOLD بموجب استفاده پژوهشی FMRI در میمونها با ضبط الکتریکی همزمان نورونها بدست آمده است تا آنجا که آشکارشد که BLOD با هر دو توان میدان موضعی ( ایجاد شده بوسیله فعالیت الکتریکی در دندریتها ) و با عمل وکنش پنهانی و پتانسیل عمل ( spiking ) وابسته است اما همبستگی بیشتری به LPES دارد این موضوع بیان می کندکه سیگنال BLOD بیشتر یک نشانگر input و پردازش نورونی ( که در دندریت اتفاق می افتد ) است تا نشانگر فعالیت out put یک ناحیه ( که بوسیله spiking منتقل میشود )
    اثرات BLOD با استفاده از فرایند تصویری T2 قابل اندازه گیری است ( در واقع T2 ) که با اسکن T1 گرفته شده در تصویربرداری MRI ساختاری فرق میکند ( مورد اخیر سرعت تغییر فاز اسپین ها را اندازه گیری می کند ، در پی آشکار شدن نیمه عمر اسپین وارونه ) تصاویرT 2 می تواند با فضای سه بعدی متوسط و رزوشن موقت ( Temporal ) بدست آیند. اسکنها معمولاً هر 5-2 ثانیه تکرار می شوند و وکسلها در نتیجه تصاویر ارائه شده بصورت مکعب از بافتها، تقریباً 3 میلی متر در هر طرف نمایش داده می شوند.
    دانش اجرای FMRI بسیار پیچیده است و موارد زیر را شامل می شود:
    - درک صحیحی از فیریک اسکنرهای MRI
    - آنالیز آماری نتایج . چون سیگنالها خیلی دقیق و ظریف هستند، کاربرد صحیح آمار لازمه مشاهدات واقعی و جلوگیری از نتایج مثبت کاذب می باشد.
    - طرح مشاهده روانشناختی. وقتی FMRI در مورد انسان برای آزمایشهای دقیق بکار رود امکان بررسی اختصاصی اثرات عصبی درست را در اختیار ما قرار می دهد.
    - برای یک اسکن غیر تهاجمی، MRI رزولوشن فضایی خوبی دارد . اما رزولوشن Temporal کمی دارد با تکنیکهای دیگر از جمله EEG و MEG بکار می رود که بسامد ضبط بالاتری دارند.
    - یکپارچگی بادیگر دانشهای مربوط به علم عصب شناسی از جمله شیمی عصب و بیماریهای اعصاب برای فهم بهتر موقعیت و کار سیگنالهایی که FMRI نشان می دهد لازم است.


    در کنار BOLD FMRI روشهای دیگری برای ردیابی فعالیت مغز در استفاده از MRI وجود دارد.
    - با استفاده یک عامل کنتراست برای مثال MION، یک توزیع موضعی در میدان مغناطیسی ایجاد می شود که بوسیله اسکنرهای MRI قابل اندازه گیری است. سیگنالهای مربوط به این عوامل کنتراست با حجم خون مغز متناسب می باشند.
    - با استفاده چیزی که arterial spin labeling ASL نام دارد سیگنالهای مربوط به یک ناحیه جریان خون مغزی یا Perfusion را نشان میدهند.
    Magnetic resonance spectroscopic imaging MRS یک روش دیگری است که فرایندی بر پایه NMR برای سنجیدن کارکرد مغز سالم می باشد. MRI از این مزیت که پروتونها با توجه به مولکولهای مختلفی که در آنها قرار دارند ( مثل پروتون موجود در H2O) دارای خواص رزنانسی مختلفی هستند استفاده می کند. برای یک حجم معین مغز ( کمی بیشتر از 1 cm )، توزیع این تشدید و رزنانس هیدروژن می تواند بصورت یک طیف نمایش داده شود. مساحت زیر نقطه اوج برای هر رزنانس یک اندازه گیری کمی فراوانی نسبی آن به ترکیب را نشان می دهد. بیشترین نقطه اوج مربوط به H 2O است .
    به هر حال نقاط اوج قابل تشخیصی برای کولین، کراتین، n – acetylasparte (NAA) و لاکتین وجود دارند. خوشبختانه NAA اغلب ترکیب غیر فعالی در داخل نورون است به عنوان پیش ماده برای اسید گلوتامیک و به عنوان ذخیره ای برای گروه استیل می باشد ( برای استفاده در سنتز اسید چرب ) اما سطح نسبی آن بیانگر سلامت نورونها و وضعیت کارکردی آنهاست. بیماریهای مغزی ( اسکیزوفرنی، سکته مغزی، تومورهای معین، M S ) می توانند با تغییر موضعی در سطح NAA درمقایسه با عضو سالم مشخص شوند. از آنجایی که سطح کراتین تقریباً ثابت باقی می ماند می تواند به عنوان معیار کنترل نسبی بکار رود. در حالیکه کولین و لاکتین برای ارزیابی تومورهای مغز بکار میروند. تصویربرداری خاصیت کشسانی ماهیچه ( DTI ) یکی از استفاده های مربوط به MRI است که به اندازه گیری ارتباط آناتومیکی بین نواحی مختلف می پردازد. اگر چه این کاربطور مشخص یک تکنیک تصویربرداری f unctional نیست، چون تغییرات دینامیک کارکرد مغز را اندازه گیری نمی کند ولی اندازه گیری ارتباط داخلی بین نواحی که این روش انجام می دهد مکمل تصاویر فانکشنالی است که بوسیله B LOP FMRI تهیه شده است. درحین اینکه پروتونها جهت خروج از مغز هدایت می شوند ( برای مثال، مثل حرکت آب بسمت پایین یک آکسون نورون دربین دسته فیبرهای عصبی در ماده سفید مغز ) این جهت یابی را می توان محاسبه کرد. ارتباط بین نواحی مغز از روی تصاویر مربوط به پخش قابل نتیجه گیری است وبیماریهایی که سازمان نرمال یا یکپارچگی ماده سفید مغز را از بین می برند ( مثل MS ) یک اثر کمی روی اندازه گیری DII دارند.
    شیوه اسکن
    عضو مورد نظر در FMRI باید کاملاً‌ بی حرکت باشد و معمولاً با یک بالشتک نرم جلوی حرکات کمی را که اندازه گیری را مختل می کند می گیرند. البته امکان اصلاح حرکات خفیف بوسیله برنامه های پردازش وجود دارند ولی حرکات شدید قابل اصلاح نمی باشد.همواره از وقتیکه این کار شروع شده است FMRI باید در برابر این سؤال که فعالیتهای مغز کجا اتفاق می افتند پاسخگو باشد.

  2. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #12
    afsanah82
    مهمان

    MR Angiography

    یا magnetic resonance imaging (تصویر برداری تشدید مغناطیسی) روش و متد ساخت تصاویر با جزئیات از بافتها و ارگانهای بدن بدون استفاده از اشعهX می باشد..
    MRA یا MR angiography ، آزمون عروق خونی مى باشد.این آزمون برای شناسایی، تشخیص و کمک به درمان اختلالات قلبی و بیماریهای عروق خونی، انجام مى گردد.
    MRA تصاویر با جزئیات بسیاراز عروق خونی بدون استفاده از مواد کنتراست زا فراهم مى کند. اگر چه امروزه استفاده از مواد کنتراست زا ، تصاویر MRI را واضح تر می نماید، روش کار بدون درد است و فیلد مغناطیسی هیچگونه آسیب بافتی ایجاد نمى کند.

    اندیکاسیون MRA

    1- بسیاری از بیماران با بیماریهای شریانی ، امروزه با این روش در بخش رادیولوژی، مشکل آنها شناسایی و درمان می شود( جایگزین انجام عمل جراحی در اتاق عمل). MRA روش بسیار سودمند شناسایی مشکلات عروق خونی و تعیین بهترین روش درمان برای آن گروه از مشکلات می باشد.
    2- عروق شریانی کاروتید در گردن که هدایت کننده خون به مغز می باشد، محل معمول آرترواسکلروزیس می باشند.این عروق بعلت آرترواسکلروز به شدت تنگ شده یا کاملاً دچار انسداد می گردند ، بدین صورت جریان خون به سمت مغز کاهش یافته و حتی Stroke (سکته) نیز حاصل مى گردد.
    در صورتی که اولتراسوند، این بیماری ( آرترواسکلروز ) را نشان دهد، بسیاری از جراحان پس از تائید بیماری با MRA عمل جراحی اضطراری را انجام می دهند.
    3- MRAکاربرد فراوانی در کنترل بیماران از جهت عروق مغزی دارد.
    Intracranial arteries disease) )
    بنابراین تنها برای آن دسته از بیماران با یافته های مثبت از جهت وجود بیماری ، لازم به استفاده از روش تهاجمی آنژیو با کاتتر خواهد بود.
    4- MRA همچنین برای شناسایی بیماریهای آئورت و عروق خونی تامین کننده کلیه ها ، ریه ها و پاها استفاده می گردد.
    5- بیماران با پیشینه و History خانوادگی آنوریسم شریانی ( حالت بالونی خارج از سگمان دیواره عروق) با کمک MRA از لحاظ وجود چنین اختلالی بررسی می گردند. در صورت وجود آنوریسم، MRA با تشخیص بهنگام خود ممکن است عمل جراحی را برای چنین بیماری رد کرده و از خونریزی شدید جلوگیری نماید.


    آ





















    ماده سازی برای آزمون MRA
    فیلد مغناطیسی MRA هر شئ و جسم حاوی آهن داخل بدن مثل باتری قلبی heart pacemaker ،
    intrauterine device ، vascular acces port ، metal plate ، pins، screws، staples را جذب می کند.
    پرسشنامه ای با اشاره به این نکات ( داشتن اجسام آهنی) باید در اختیار بیمار قرار گرفته تا بیمار به آنها پاسخ دهد. رادیولوژیست یا تکنولوژیست بهتر است از هر گونه مورد و item مثل داشتن گلوله در بدن ، کارکردن با فلزات یا داشتن جایگزین مفصلی مطلع باشد. در صورت وجود هر گونه مشکلی تصاویر x-ray را می توان برای شناسایی جایگزین نمود.
    همچنین بهتر است رادیولوژیست از پر شده گی دندانهای بیمار که باعث خرابی تصاویر مغز و صورت می گردد،‌ نیز مطلع باشد.
    بیمار باید گل سر ، طلا و جواهر ، عینک، شانه سر، دندان مصنوعی را در آورد.بعضی از کلاه گیسها دارای فلز هستند و لذا باید از بیمار جدا شوند. رنگ قرمز استفاده شده در تتو tattoo و خط چشم دائمی ممکن است که حاوی آهن فلزی باشد .البته این مورد به ندرت ایجاد مشکل می نماید. پزشک رادیولوژیست و یا تکنولوژیست باید از هر گونه آلرژی دارویی بیمار و احتمال باردار بودن بیمار مطلع باشند.
    در صورتی که تکنولوژیست به نکته خاصی اشاره نکرده باشد، بیمار به طور معمول می تواند غذا بخورد ولی در ارتباط با کودکان در صورت مصرف مسکن یا آرام بخش در حدود 4 ساعت قبل از آزمون باید از خوردن و آشامیدن اجتناب بورزند. البته شرایط آماده بودن بیمار، با توجه به امکانات سیستم های MRA متفاوت است ، لذا بیمار باید از مرکز تصویر برداری مربوطه شرایط خوردن و آشامیدن قبل از آزمون را پرسیده و کاملاً آگاه گردد.
    بعضی از بیماران پس از قرارگیری و محبوس شدن در واحد MRI احساس ناراحتی و محدودیت می کنند،
    ( هراس از مکان های تنگ یا Claustrophic تنگنا ترسی ) لذا در صورت لزوم برای حفظ آرامش بیمار می توان برای آنها آرام بخش تجویز نمود هر چند که کمتر از یک بیمار از میان 10 بیمار نیاز به این امر خواهد داشت. بیمار قبل از آزمون گان پزشکی سبک می پوشد.
    تجهیزات MRA
    سیستم MRI بطور کلی عبارتست از مجرای بزرگ احاطه شده با مگنت دایره ای که بیمار برای مدت زمان خاصی در آن می خوابد. بیمار بر روی تخت چرخ داری که به داخل مگنت حرکت می کند، دراز می کشد.اخیراً سیستمهایی با راحتی بیشتری برای بیماران طراحی شده است که امکان تصویر برداری بهتر و دردسترس تری را فراهم می نماید . سیستمهای جدید نسبت به سیستمهای قدیمی پهن تر و کوتاهتر می باشند و البته بیمار به طور کامل در آنها محبوس نمی گردد. بعضی از واحدهای MRI -C شکل-در تمام جهات باز می باشند و لذا این امر برای بیماران دچار Claustrophic یا تنگناترسی بسیار مطلوب می باشد. یک اشکال و نقطه ضعف اینگونه سیستمها این است که کیفیت تصاویر همواره و بطور مداوم خوب و مناسب نمی باشد.
    کارکرد MRI









    هنگامیکه بیمار در یک میدان مغناطیسی قوی تحت تابش امواج رادیویی قرار می گیرد، اطلاعاتی حاصل می شود، که با کمک کامپیوتر تصاویر بافت بدن بصورت Slice هایی در سطوح و جهات مختلف و متنوع بوجود می آید. امواج RF ،میدان مغاطیسی ذرات اتمیک موجود در بدن به نام پروتون را تحت تاثیر قرار داده ؛آنگاه سیگنال حاصله توسطreceiver دریافت کننده در اسکنر جمع آوری، می گردد.
    این سیگنالها توسط کامپیوتر برای ساختن تصاویر MRI، پردازش می شوند. تصاویر حاصله بسیار مشخص و واضح هستند. چنانچه می توان هر گونه تغییر جزئی نسبت به pattern یا شکل غیرنورمال تصاویر که به علت بیماری یا آسیب خاص بوجود مى آید را تشخیص داد.
    برای نمایش ساختارهای گوناگون و متنوع همانند شریانها در MRA ، Setting های خاص دیگری استفاده می شود.
    وضعیت بیمار در حین آزمون
    تکنولوژیست بیمار را در وضعیت راحت و مطلوب در حد امکان قرار می دهد .هر چند که در زمانهای خاص ممکن است فاصله مگنت با صورت بیمار در حدود چند اینچ باشد. لذا برای گروهی از افراد که از محبوس شدن در واحد MRI احساس ناراحتی می کنند، استفاده از آرام بخش اغلب مفید است.
    بیمار ممکن است دچار گرما در بخش MRI در حین انجام آزمون گردد. این مورد طبیعی است البته چنانچه گرما باعث آزار و ناراحتی بیمار گردید بهتر است که برای انتقال این احساس به تکنولوژیست مسئول ، در انجام آزمون وقفه نیندازد. همچنین در هنگام تزریق ماده کنتراست ممکن است بیمار دچار درد موضعی در محل تزریق گردد.مشکل صداهای بلند نویز که در حین آزمون ممکن است برای بیمار آزاردهنده باشد با گوشی قابل حل می باشد.





    انجام آزمون MRA

    بیمار در تخت مخصوص قرار گرفته و به داخل سیستم MRI هدایت می شود. آزمون معمولی شامل 2 تا 6 سری تصاویر می باشد که هر کدام از 2 تا 15 دقیقه زمان خواهد برد. هر سری از تصاویر در سطح و وضعیت خاص تهیه می گردد و از جهت وضوح و کنتراست نیز درجات مختلفی دارند. بسته به نوع آزمون انجام شده ،زمان کل از 10 تا 60 دقیقه می باشد ( بدون احتساب زمان لازم برای تعویض لباس و پوشیدن گان، تزریق و پرسش در مورد نکات خاص پراهمیت و تکمیل پرسشنامه). در صورت نیاز به ماده کنتراست ، گادولونیم بصورت IV در حین انجام یکسری از تصاویر تزریق می گردد. این ماده عروق خونی را مشخص و متمایز از بافتهای احاطه کننده اش می نماید.
    رادیولوژیست یا تکنولوژیست در طی مراحل تصویربرداری اتاق را ترک نموده اما با بلندگو ( آنیون ) در هر زمانی می تواند با بیمار صحبت نماید. البته در بعضی از مراکز همراه بیمار، والدین کودک بیمار می توانند در اتاق کنار بیمار بمانند. پس از پایان آزمون ، بهتر است به سرعت بیمار اتاق را ترک نکند تا تکنولوژیست از جهت عدم نیاز به تصاویر دیگر تکمیلی آنها را کنترل نماید.
    گزارش آزمون
    رادیولوژیست مجرب تصاویر را تحلیل و تفسیر می نماید و report (گزارش ) لازم را برای پزشک معالج بیمار تهیه مینماید . امروزه بعضی از مراکز به کمک اینترنت تصاویر و تفسیر تشخیص کلیشه ها را برای پزشک معالج و قسمت مربوطه میفرستند.
    مزایای آزمون
    1- تهیه تصاویر واضح از عروق خونی و جریان خونی بدون نیاز به قرارگیری کاتتر در محل مورد نظر از مزایای این آزمون می باشد که ریسک و خطر آسیب به شریان بدین شکل از بین می رود.
    2- زمان لازم برای بهبودی بیمار پس از آزمون، نسبت به آنژیوگرافی ( استفاده از کاتتر ) کوتاهتر می باشد.
    3- MRA نسبت به آنژیوگرافی ( استفاده از کاتتر ) کم هزینه تر می باشد.
    4- در حین آزمون MRA نیاز به اکسپوز توسط اشعه X نمی باشد.
    5- ماده کنتراست ( ماده حاجب ) مورد استفاده در آزمون MRA بر خلاف CT و آنژیوگرافی ( ماده کنتراست شامل ید ) خطر ایجاد واکنشهای آلرژیک کمی داشته و آسیب ایجاد نمی کند.
    حتی بدون استفاده از ماده حاجب با MRA تصاویر با کیفیت از عروق خونی حاصل شده که برای بیماران با احتمال واکنشهای آلرژیک بسیار سودمند می باشد ( به جهت عدم تزریق )
    6- با مطالعه تصاویر MRA ممکن است انجام عمل جراحی به تعویق بیافتد که البته در صورت نیاز به عمل ، جراحی به طور صحیح می تواند انجام پذیرد.
    خطرات آزمون
    در واقع هیچگونه خطر مشخصی از انواع بررسیهای MRI مثل MR Angiography، وجود ندارد. claustrophic تنگناترسی ( ترس از جاهای تنگ) می تواند به عنوان یک مشکل باشد؛ اما به هر صورت اگر این ترس شدید باشد و با آرام بخش ، بیمار به آرامش نرسد روشهای تصویربرداری جایگزین، میتواند امتحان گردد.
    در صورت وجود کاشت مغزی که قبل از آزمون شناسایی و اشاره نشده ، این جسم ممکن است تحت تاثیر میدان مغناطیسی قرار بگیرد. در حقیقت با وجود این اجسام تهیه تصاویر با کیفیت بالا بسیار مشکل می گردد. بطور کلی بهتر است که در 3 ماه اول حاملگی MRI انجام نگیرد. در صورتی که بیمار خانم تحت شرایط جدی خاصی باشد که MRA بهترین روش شناسایی بیماری باشد می توان از اولتراوسوند در اینگونه موارد استفاده نمود. به هر حال MRI بر جنین تاثیر گذار می باشد و قانون کلی در MRI یا هر روش تشخیصی دیگر آن است که بیمار حامله باید از انجام آزمون اجتناب بورزد مگر؛اینکه با عدم انجام آزمون خطر و احتمال اساسی از دست دادن تشخیص یک عارضه و بیماری وجود داشته باشد.
    خانم هایی که در مقطع زمانی شیردهی به کودکان خود هستند بهتر است تکنولوژیست را از این امر آگاه نمایند. این گروه از بیماران می توانند برای استفاده نوزاد شیرخود را دوشیده تا زمانیکه آزمون را انجام دهند و پس از تزریق ، گادولونیوم از بدن آنها خارج شود.
    محدودیت های آزمون
    MRA مثل CT آنژیوگرافی قادر نیست تصویر کلسیم را ایجاد نماید. داشتن باتری قلبی Pacemaker neurostimulator ( تحریک کننده عصبی ) کاشته شده ،‌سمعک، هرگونه جسم فلزی در حدقه چشم مشکل ساز خواهد بود.
    هر گونه قطعه و تکه گلوله در بدن بیمار یا دریچه های موجود برای تزریق انسولین یاکموتراپی مشکل ساز می گردند. برای بیماران نا آرام و دچار تنگنا ترسی ،پرستار برای کنترل بیمار وتزریق آرام بخش در صورت لزوم باید حضور داشته باشد.
    وضوح تصاویر MRA به اندازه تصاویر آنژیوگرافی نیست و MRI از عروق کوچک، چندان برای تشخیص و درمان مناسب نخواهد بود. گاهی از اوقات تشخیص و افتراق شریان از ورید در تصاویر MRA ، سخت می باشد.


    آنژیوگرافی گردن با MRI
    امروز ، تصویربرداری از عروق گردن با روش MRI نقش مهمی در تشخیص ضایعات عروق گردن دارد و عمدتاً از این روش پس از انجام سونوگرافی داپلر با نتیجه مبهم و مشکوک بعنوان آزمون درجه دوم استفاده می شود . در این تکنیک پروتکل های TOF دو بعدی و سه بعدی به کار گرفته می شود . با استفاده از این تکنیک زمان بدست آوردن تصاویر کوتاهتر می شود ولی با عبور آهسته جریان داخل عروقی تصاویر با حساسیت بیشتری مشاهده می شوند . این روش علاوه بر اینکه حساسیت به سیگنال ها بسیار زیاد می باشد ، از قدرت تفکیک فضایی بالایی نیز برخوردار است و سیگنال های بهتری را در محل خم شدگی عروق ،‌ ارائه می دهد . در طول پروتکل 2 بعدی TOF یک سری مقاطع نازک در نمای آکسیال از گردن تهیه می شود تا با بررسی آنها بافت هایی که حاوی عروق خونی هستند . مشخص می شوند ، به منظور بدست آوردن نتیجه مطلوب بهتر است جریان خون به هر یک از مقاطع عمود باشد .
    ابتدا یک تصویر اسکنوگرام به منظور تهیه تصاویر دو بعدی آکسیال در مقطع ساژینال تهیه می شود . پس از آن به منظور بررسی محل دو شاخه شدن کاروتید از تکنیک TOF با زاویه 60 درجه ، 5 تا 70 مقطع mm1 تهیه می شود به منظور حذف سیگنال های مربوط به وریدها می بایستی از پالس های اشباع کننده با عرض cm3 و قطر cm5/0 به ازای هر مقطع استفاده شود . پس از آن پالسهای اشباعی ، با حرکت مقاطع به سمت بالا ، حرکت می کنند . در صورتی که هدف تصویربرداری وریدها باشد ، باید پالسهای اشباعی برای شریانها گذاشته شود .
    بدنبال تهیه تصاویر ، تصویربرداری حجمی با استفاده از تکنیک MIP ( پیکسل های با حداکثر شدت ) به منظور بررسی عروق در نماهای مختلف در محور طولی تهیه می شود .
    در مواردی که سرعت جریان خون کاهش می یابد و اشباغ شدن خون باعث کاهش سیگنال ها می شود برای بهبود سیگنال ها از مواد حاجب مخصوص MR استفاده می شود تا تصویر T1W خون بهتر نمایان شود .



    MRI قلب
    MRI ، یکی از روشهای تصویربرداری غیر تهاجمی برای بررسی وضعیت قلب است . در این روش برای تولید تصاویر بدون حرکت ، باید از تکنیک gating قلبی و تنفسی استفاده شود . در مواردی که از سکانس های spin_echo استفاده شود ، حفره های قلب و عروق بزرگ فاقد سیگنال شده و حفره های قلب نسبت به سایر قسمتها واضحتر دیده می شوند زیرا ماهیچه های قلب و دیواره عروق سیگنال های قوی تولید می کنند .
    با استفاده از سکانس های gradient_echo جریان خون با سیگنال زیاد مشاهده می شود . از این سکانس ها برای انجام آنژیوگرافی توسط ( MRA ) MRI استفاده می شود . در سکانس های فوق از پالس های سریع و پیوسته برای اشباع بافتهای اطراف عروق استفاده می شود . نتیجتاً شدت سیگنال کاهش می یابد . پس از آن عبور جریان خون سیگنالهای جدیدی را تولید می کند که به رنگ روشن دیده می شوند و با این روش می توان مجموعه ای از تصاویر فاقد حرکت از سرتاسر چرخه قلبی در مدت زمانی کوتاه با فازهای متعدد بدست آورد .
    درسیستم های با میدان قوی مغناطیسی می توان با استفاده از تکنیکهای chemical shift و اسکتپروسکوپی محتوای شیمیایی مواد موجود در محل ضایعه را تجزیه و تحلیل نمود .
    بررسی عمومی آزمونهای قلب شامل بررسی آئورت است که به ترتیب زیر باید از قفسه سینه تصویربرداری گردد :
    1- تصویر لوکالیزه اسکنوگرام در مقطع کرونر
    2- اسکن ها در نمای آکسیال
    3- اسکن ها در نمای ساژیتال یا ساژیتال ابلیک
    در ابتدای اسکن یکسری تصویر در مقاطع کرونال با تصویر spin_echo T1W با ضخامت 3 تا mm 8 تهیه می شود . فاصله بین مقاطع باید حتی الامکان کوچک بوده و از ناحیه استرنوم تا مهره های پشتی را در بر گیرد . مقاطع از لبه پائینی قلب تا لبه بالایی قوس آئورت ادامه می یابد . فاصله بین مقاطع نیز ناچیز منظور می شود . پس از بدست آمدن تصاویر یکی از آنها را که دارای آئورت صعودی و نزولی است انتخاب کرده و برای تهیه مقطع ساژیتال ابلیک برروی آن با تصویر spin_echo T1W مورد استفاده قرار گیرد .ضخامت این مقاطع باید بین 3 تا mm 4 و فاصله بین مقاطع نیز باید ناچیز منظور شود .
    به منظور بررسی حفرات قلب باید تصاویری موازی با سطوح Horizontal long axis و short axis از قلب تهیه شود .
    برای اسکن horizontal long axis باید تصویری در مقطع آکسیال از سطح بطن چپ به عنوان اسکنوگرام مهیا شود . از این تصویر یک مقطع ساژیتال ابلیک از محور طولی بطن چپ تهیه می شود . از روی تصویر حاصله می توان زاویه محور قلب را اندازه گیری کرده و حفرات قلب را در نمای طولی horizontal مورد بررسی قرار داد . از روی این تصویر می توان مقاطع مخصوص محور short axis را بدست آورد .
    در این تصویر بطن چپ به صورت یک حفره کروی دیده شده و بطن راست در حد فاصل آن با دیواره قفسه سینه قرار می گیرد .
    تصویربرداری به روش چند مقطعی ( Multi_slice )
    این تصاویر باید بموازات short axis یا Horizontal long axis بطن چپ تهیه شود . با استفاده از این روش ، یک سری از مقاطع با ضخامت 8 میلیمتر از بطن چپ تهیه می شود که با استفاده از این تصاویر می توان بررسی مرفولژی قلب و عملکرد آن را ارزیابی نمود . برای انجام این آزمایش نیاز به سیستم gating قلب و استفاده از تکنیک gradient echo می باشد . در چنین شرایطی محل تجمع خون در تصویر به رنگ روشن دیده می شود .
    با این روش حتی می توان عروق کرونری قلب را نیز مورد بررسی قرار داد . پس از آنکه روند تصویربرداری با انتخاب 4 مقطع mm2 مشخص گردید باید از تکنیک Breath hold ( کنترل تنفس ) برای مدت 14 ثانیه استفاده شود . در صورت استفاده از این تکنیک بهمراه اشباع چربی ها و تکنیک magnetization transfer با بافتهای background از تصویر خارج شده و شریانهای کرونری را بصورت روشن می توان مشاهده نمود .
    کاربردهای سینمایی : با استفاده از تکنیک های سریع مترادف به همراه روش کنترل تنفس می توان از عملکرد قلب در سرتاسر چرخه قلبی به صورت دینامیک تصویربرداری نمود با استفاده از این روش تصاویر سینمایی تهیه می شوند و با مطالعه آنها می توان عملکرد موضعی و کلی قلب را مورد ارزیابی قرار داد . در این آزمایش نیز سیستم gating قلب دارای نقش اساسی است و با این تکنیک می توان بیش از 2 مقطع را بدست آورد و تعداد فازها برای هر مقطع بستگی به فاصله (R.R) دو موج R در تصویر ECG دارد . زمان TR بایستی در تعداد فازهایی که از روی فاصله ECGRR بدست آمده است ضرب کرد و مطمئن شد که فازهای مختلفی از چرخه کار قلب در هر مقطع وجود دارد . با TR=50ms و فاصله RR = 540 میلی ثانیه می توان جمعاً 16 فاز را نشان داد . ضخامت مقاطع متفاوت ولی به طور معمول mm8 در نظر گرفته می شود .
    کاربردهای این روش عبارتند از :
    1- در مواردیکه 4 حفره در نمای محور عرضی دیده می شود . اگر جریان خون آشفته و یا با برگشت همراه باشد ، دال برتنگی دریچه میترال و یا اختلالات دیواره بین بطنی یا دهلیزی است .
    2- در مقطع کرونال ، ریشه آئورت دیده می شود و هر گونه تنگی و بازگشت خون قابل بررسی است .
    3- در مقطع ساژیتال ابلیک ، قوس آئورت بررسی می گردد و نمای خوبی جهت نشان دادن جریان خون در آئورت و مشخص کردن تنگی می باشد .

    تصویربرداری از جریان مایعات و اندازه گیری سرعت فازهای قلب
    با استفاده از تکنیک spin echo می توان جریان خون و سرعت عبور آن را در عروق یا حفرات قلب بررسی کرد در یکی از این روشها از محتویات فازی سیگنال های MRI برای مشخص کردن سرعت فازهای قلبی استفاده میشود . در این تکنیک از سکانس spin echo که شامل پالسهای اعمال شده به بیمار به نحوی است که هر پالس در مقاطع مختلف به بیمار می رسد . در نتیجه تنها جریان خون است که می تواند بین مقاطع مختلف حرکت کرده و پالسهایی را دریافت نماید و سیگنال تولید کند . فاصله زمانی دو پالس و فاصله بین دو مقطع تعیین کننده سرعت ثبت شده می باشد . شدت سیگنال تولیدی بستگی به سرعت عبور جریان خون دارد و درمواردی که سرعت عبور جریان خون زیاد است خون بیشتری از بافت مورد نظر عبور کرده و در نتیجه شدت سیگنالهای آن ناحیه زیادتر می شود .


    MRI آئورت
    از سکانسهای spin_echo T1W و Gradient echo به منظور بررسی شکل ظاهری اندام ها و جریان خون استفاده می شود . در مواقعی که هدف تصویربرداری ناحیه قفسه سینه باشد ، gating قلبی مورد نیاز است اما در موارد تصویربرداری از آئورت شکمی سیستم gating تنفسی توصیه نمی شود .
    در موارد اتساع آئورت ، بررسی گرفتگی ، آنوریسم ، پارگی آئورت و پیچ خوردگی های آن MRI توصیه می شود .
    روش تصویربرداری از آئورت سینه ای : ابتدا یک تصویر در نمای آکسیال و با سکانس spin echo برای لوکالیزه کردن سایر مقاطع تهیه می شود . برروی این تصویر یکسری مقاطع در نمای ساژیتال ابلیک تهیه می شود به نحوی که آئورت صعودی ، نزولی و قوس آئورت دیده شود . از تکنیک spin_echo T1W برای بررسی شکل ظاهری و تشریحی اندام استفاده می شود و در صورتیکه هدف بررسی جریان خون باشد ،‌ سکانس gradient echo ضرورت پیدا می کند همچنین یکسری مقاطع در نمای آکسیال برای بررسی قطر آئورت و تشخیص افتراقی بین آنوریسم از آئورت سالم ضروری است . در صورتیکه هدف افتراق ضایعات انفیلتراسیون از آنوریسم ساکن باشد نیاز به تکنیک STIR می باشد .
    روش تصویربرداری از آئورت شکمی : ابتدا یک تصویر در مقطع ساژیتال برای لوکالیزاسیون آئورت شکمی تهیه شود . برروی این تصویر ،‌ یکسری مقاطع کرونال از آئورت شکمی با استفاده از تصاویر spin_echo T1W یا gradient echo انتخاب می شود . پس از آن تصاویر دیگری در مقاطع ساژیتال و آکسیال با تصویر T1W تهیه می شود . قطر آئورت در تصاویر آکسیال بخوبی قابل بررسی است . استفاده از تکنیک کنترل تنفس و سکانس T1Weighted gradient echo برای مطالعه شریانهای کلیوی و میزان گستردگی آنوریسم یا پارگی آئورت مفید می باشد . به منظور بررسی عروق کلیوی با جزئیات بیشتر می توان از تکنیک phase contrast در MRA استفاده کرد .



    MRI of IVC
    این آزمایش با تکنیک TOF دو بعدی انجام می شود و سپس عروق بیمار را از نظر میزان سرعت در فازهای مختلف مورد بررسی قرار می دهند .
    روش تصویربرداری : تصویر اسکنوگرام در مقاطع کرونال به شکل دو طرفه تهیه می شود و برای لوکالیزه کردن تصاویر در نمای آکسیال مورد استفاده قرار می گیرد . برای شروع از پروتکل TOF به همراه بازوهای اشباع کننده در قسمتهای فوقانی و تحتانی مقطع مورد نظر استفاده می شود تا سیگنالهای ایجاد شده توسط شریان ها و وریدهای دیگر را متوقف کند استفاده از یک پالس معکوس کننده یا پالس اشباع کننده چربی ، در متوقف کردن سیگنالهای تولیدی توسط بافتهای اطراف می تواند مفید باشد . پس از آن مقاطع با ضخامت mm3-5/1 در نمای آکسیال به طور پیوسته از ناحیه مورد نظر تهیه می شود . تعداد مقاطع در زمان تصویربرداری مؤثر است که بایستی این نکته مد نظر قرار گیرد .
    در صورت وجود تنگی در مقاطع آکسیال می بایست از پروتکل تعیین سرعت در فازهای مختلف phase velocity mapping استفاده شود تا بتوان به ازاء هر چرخه قلبی 16 فریم تهیه کرد . برای تنظیم فازهای پروتونها ، از پالسهای گرادیان دو قطبی در جهت مورد نظر استفاده می شود . نواحی مورد نظر در عروق نیز به گونه ای تنظیم می شوند که در تصاویر مربوطه هر یک از فازها تعیین کننده روشنایی هر پیکسل و در نتیجه تعیین کننده سرعت باشد همچنین سرعت را می توان به سرعت موجی شکل برروی هر کدام از تصاویر مربوطه به چرخه های قلب نمایش داد .

  4. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/