نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38

موضوع: رمان بابا لنگ دراز

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #8
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3164
    Array

    پیش فرض

    بابا لنگ دراز عزیز
    این یک نامه ی اضافی در وسط ماه است که مینویسم،برای اینکه خیلی احساس تنهایی میکنم.هوا بدجوری توفانی است.چراغ های محوطه ی دانشکده همه خاموش است ولی من قهوه ی خیلی غلیظی خورده ام و خوابم نمی برد.امشب شام چند نفر مهمان داشتم که عبارت بودند از سالی،جولیا و لئونورا فنتون.شام هم ماهی ساردین،مافین برشته(کیک یزدی خودمونه فقط درشت تره)،سالاد،باسلق و قهوه داشتیم.جولیا گفت خیلی خوش گذشت ولی سالی ماند و کمک کرد بشقاب ها را شستیم.
    امشب میتوانستم چند ساعتی لاتین بخوانم ولی شک نباید کرد که من در یاد گرفتن لاتین خیلی خنگم.
    میشود خواهش کنم فقط برای مدتی نقش مادربزرگ مرا بازی کنید؟سالی یک مادر بزرگ دارد،جولیا و لئونورا هم هرکدام دوتا دارند و امشب همه اش مادربزرگ هایشان را مقایسه می کردند.هیچ چیز برای من بهتر از داشتن مادربزرگ نیست.برای همین اگر مخالفتی ندارید دیروز که رفته بودم شهر یک کلاه توری تاز دیدم که با روبان بنفش تزئین شده بود برای همین میخواهم برای هشتاد و سومین سال تولدتان آن را به شما هدیه کنم.
    اخبار ماهانه
    این زنگ ساعت برج کلیسا بود که ساعت 12 را اعلامکرد.فکر کنم بالاخره خوابم می آید.
    شب بخیر مادربزرگ جان.از صمیم قلب دوستتان دارم.
    جودی
    پانزدهم مارس
    ب.ل.د عزیز
    من دارم طرز نگارش نثر لاتین را یاد میگیرم.من داشتم آن را یاد میگرفتم.من در حال یاد گرفتن آن خواهم بود.من مایل خواهم بود که در حال یادگرفتن آن باشم.امتحان تجدیدی من زنگ هفتم روز سه شنبه است و من میخواهم یا قبول بشوم یا تکه تکه.برای همین نامه بعدی من از جودی درسته و خوش و بی عیب و نقص است یا از تکه پاره هایش.وقتی امتحان تمام شد یک نامه ی درست و حسابی می نویسم ولی امشب شدیدا گرفتار وجه مفعول عنه کامل هستم.
    با عجله ی زیاد،دوستدار شما،ج.ا
    26 مارس
    آقای ب.ل.د اسمیت
    آقا!شما هرگز به سوال های من جواب نمیدهید.کم ترین علاقه ای به کارهای من نشان نمیدهید.شاید شما سنگدل ترین عضو هیئت امنای پرورشگاه باشید و علت اینکه تعلیم و تربیت مرا به عهده گرفته اید نه برای این است که من یک ذره هم برای شما اهمیت دارم،بلکه به خاطر انجام وظیفه است.من کوچک ترین چیزی راجع به شما نمیدانم.حتی اسم شما را هم نمیدانم.نامه نوشتن به یک چیز واقعا خسته کننده است.مطمئنم شما نامه های مرا بدون اینکه بخوانید داخل سطل زباله می اندازید.از این روز به بعد من فقط راجع به درسم مینویسم.
    امتحان های تجدیدی هندسه و لاتین من هفته ی گذشته برگزار شد.در هر دو قبول شدم و دیگر نگرانی ای ندارم.
    ارادتمند واقعی شما،جروشا ابوت
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  2. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/