هیتلر علیه ماوراء الطبیعه

«کرون» با پیشنهاد خودش تصورات هیتلر را تسخیر کرد. مدت کوتاهی بعد از تولد صلیب شکسته نازی، هیتلر دستور متحیرکننده‌ای صادر کرد که باعث حیرت همگان شد چون او فرمان داد: « از نوشتن و عمل کردن به امور فوق‌طبیعی باید به شدت جلوگیری شود!» اما چرا شخصی مانند هیتلر که خود شیفته امر فوق‌طبیعی بود خواستار از بین بردن آن شد؟ در سال ۱۹۳۴ پلیس برلین چاپ هزاران کتاب در مورد مسائل فوق‌طبیعی را متوقف کرد و به دنبال آن عملیات گسترده‌ای برای جلوگیری از فعالیت تمام گروه‌هایی که در ارتباط با مسائل فوق طبیعی بودند در آلمان آغاز شد.

حتی گروه‌هایی مانند «فرمان آلمان» که فردریک کرون عضو آن بود و نیز «انجمن تول» که بسیاری از اعضای حزب سوسیالیست ملی عضو آن بودند نیز شامل این فرمان شدند. براساس مدارکی که به تازگی کشف شده است معلوم شده است که علت مبارزه رهبر نازی با این‌گونه افراد این بوده که او آنها را رقیب خود می‌دیده است. در روسیه، استالین هم افرادی را که با امور فوق‌طبیعی سر و کار داشتند مورد آزار و اذیت قرار می‌داد. در میان بسیاری از گفت‌وگوها و گزارش‌هایی که از جانب افراد مختلفی که با هیتلر ملاقات داشته یا با او کار کرده‌اند به دست آمده داستان‌های مکرری از قدرت عجیب سخنان هیتلر در رابطه با متقاعد کردن و افسون کردن دیگران به چشم می‌خورد.

در آوریل ۱۹۴۳ زمانی که «موسولینی» در آلمان با هیتلر ملاقات کرد یک حالت افسردگی شدید جسمی و روحی داشت. «جوزف گوبلز» در دفتر خاطرات خود این‌طور شرح داده که چطور هیتلر توانست موسولینی را دوباره سرزنده کند؛ هیتلر با به کار بردن تمامی کوشش خود سعی کرد ناراحتی‌های عصبی او را از بین ببرد و موسولینی را به حالت عادی برگرداند. به طوری که در آن چهار روزی که نزد هیتلر بود تحول همه‌جانبه‌ای در وضعیت روحی او به وجود آمد. قدرت‌های یگانه هیتلر در خصوص انگیزه دادن توسط «کارل دونیتز» فرمانده ناوگان «یو.بوت» نیز تجربه شده بود.

روزی دونیتز در مورد نیروی مرموز هیتلر گفت: «من به طور عمد به ندرت به مرکز فرماندهی هیتلر می‌رفتم زیرا حس می‌کردم که در این‌صورت نیروی ابتکارم بهتر حفظ خواهد شد چون وقتی چند روز در مرکز رویایی رایش سوم می‌ماندم احساس می‌کردم باید خود را از تسلط قدرت‌های او در خصوص تلقین عقایدش رها سازم.» هرمن گورینگ نیز در مورد هیتلر این‌گونه اعتراف می‌کند:« معمولا برای گفتن مطلبی به هیتلر از قبل آن را در ذهن خود آماده می‌کردم ا ما وقتی رودرروی هم قرار می‌گرفتیم همه چیز را از یاد می‌بردم.»

بسیاری از صاحب منصبان حزب نازی از جمله افراد گارد اس‌اس معتقد بودند که هیتلر توسط یک روح کنترل می‌شود. «هرمن راشینگ» فرماندار «دانزینگ» ادعا کرد: هیتلر اغلب از کابوس‌های شبانه رنج می‌برد و چندین بار نیمه‌شب از خواب بیدار می‌شده.

راشینگ در کتابش با عنوان «هیتلر صحبت می‌کند» به وحشت شبانه هیتلر این‌گونه اشاره کرده است: شخصی نزدیک به هیتلر به من گفت: که او در نیمه‌های شب فریادزنان از خواب بیدار شده و تقاضای کمک کرده و از ظاهرش پیدا بوده که نیمی از بدنش بی‌حس شده و او طوری دچار وحشت بوده که تمام بدنش می‌لرزیده است. برای همین بعضی​ها می​گویند او یک واسطه بوده است. واسطه‌ها افرادی هستند که مدعی​اند به آنها نیروهای فوق طبیعی داده شده که آنها را از دیگران متمایز می‌سازد. واسطه‌ای که توسط نیروهای فوق‌طبیعی تسخیر شده است.

هر چند این مطالب به قدر کافی عجیب می‌نمایند اما کسان دیگری هم بودند که مانند راشینگ شاهد مهارت‌های گفتاری هیتلر بودند. «بوخز» یک‌بار اظهار کرد: من به چشم‌های هیتلر نگاه کردم گویی چشم‌های واسطه‌ای بودند که به حالت خلسه فرو رفته باشد. بعضی اوقات به نظر می‌رسد که بدن آن فرد صحبت‌کننده نیز توسط عاملی خاص تحت تأثیر قرار می‌گیرد. بچه‌های شیطان خوش‌اقبالی شیطان را دارند؛ این ضرب‌المثلی است که به طور یقین در مورد هیتلر صادق است. در جنگ جهانی اول روزی هیتلر در سنگر خوابیده بود که خواب دید گلوله توپی باعث مرگ او می‌شود. او از خواب پرید و به سرعت از آنجا فرار کرد. چند دقیقه بعد سرباز دیگری که جای او را در سنگر گرفته بود توسط گلوله توپ دشمن تکه‌تکه شد.

در سال ۱۹۲۳ هنگامی که هیتلر دسته‌ای از افراد سوسیالیست ملی را در خیابان‌های مونیخ هدایت می‌کرد. در خیابان​ به او طرفدارانش حمله شد و بمبی هم در محل منفجر شد.هر چند هرمن گورینگ به شدت آسیب دید ولی به هیتلر صدمه‌ای وارد نیامد. در سال ۱۹۳۱ هیتلر در پیاده‌روی شهر مونیخ در حال قدم زدن بود و ناگهان یک اتومبیل فیات به رانندگی میلیونر معروف «لرد هاوارد والدن» با سرعت زیاد با او برخورد کرد. هیتلر بدون اینکه حتی خراشی بردارد از این حادثه جان سالم به در برد؛ به طوری که حتی با والدن دست داد و او را بخشید. در ۲۰ جولای ۱۹۴۴ بمبی که توسط «برت هولد وان استافن برگ» یکی از بزرگان ارتش هیتلر زیر میز کنفرانس هیتلر کار گذاشته بود منفجر شد.

هیتلر از این سوء‌قصد هم جان سالم به در برد و روز بعد استافن خودکشی کرد و ۱۵۰ نفر از همدستان او نیز اعدام شدند. اما وقتی اجازه داد «نیزه سرنوشت» از او دور شود خوش‌اقبالی خود را از دست داد. چون در اکتبر سال ۱۹۴۴ به خاطر بمباران سنگین متفقین روی شهر نورنبرگ هیتلر آن نیزه را به یک پناهگاه در زیرزمینی که به همین منظور ساخته شده بود انتقال داد. ظرف شش ماه متفقین پیروزی‌های بسیاری به دست آورده و توانستند هیتلر را در همان پناهگاه به دام بیندازند. اما هیتلر به چند دلیل تا ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ صبر کرد- سپس با شلیک گلوله‌ای به سرش خودکشی کرد.

شاید این امر یک تصادف باشد اما جشن باستانی «شب والپورگیس» برای کسانی که با امور فوق‌طبیعی سروکار دارند نیز در همان تاریخ بوده است. در آن شب ارواح تحت نظارت رئیسشان به شادمانی می‌پردازند. در روز مرگ هیتلر ستوان «ویلیام هورن» از یگان هفتم ارتش آمریکا آن نیزه را به نام دولت آمریکا ضبط کرد.


منبع:مجله دانستنی ها