زماني كه ايرانيان نخستين دين يكتا پرستزي را داشتند و
هُرمَزد و اهريمن و امشاسپندان را بميان انداخته بودند،
عرب سنگ ميپرستيد و تازيان سوسمار ميخوردند.
زماني كه شاهنشاهي بزرگ ساساني كه تنها هماورد رُم در
جهان بود، باربد و نكيسا و بزرگمهر را پديد مياورد،
تازيان سوسمار ميخوردند.
زماني كه مصلحين و انديشمنداني سترگ چون ماني و مزدك براي
اصلاح كژي هاي سيستماتيك جامعه ئ ايران ساساني پبا خواستند
و شايد نخستين " آيين سرخِ" جهان را نيز ايرانيها بدين گونه پايه ريختند،
تازيان سوسمار ميخوردند.
زماني كه تيسفون ديوار هاي تودر تو داشت و ١٠١ شهر ايران، در كشوري
كه بيش از ١٤٠ ميليون شهروند داشت، هر كدام نگيني در آبادي بودند،
بزرگترين " شهر" عرب، مكه، همچو دهي گلين و و حصيري بود و " شهر"
ديگرشان " يثرب " ( همان مدينه كنوني) تنها به بركت يهوديان
آبادي و رونقي داشت، تازيان سوسمار ميخوردند.
زماني كه ايرانيان دستگاه حقوقي پيچيده و پيشرفته اي داشتند،
كه از كتاب هاي اندكي كه بجا مانده ، چون ( ماتكدان هزار داتستان =
هزار داوري قضايي ) ميتوان ديد،
تازيان دست ميبريدند و سنگسار ميكردند و سوسمار ميخوردند.
---
امّا زماني كه شهر هاي ايران ويران شد و نسکخانه هاي بي همتا
و فرشهاي بديع پاره و سوخته شدند و جامهاي زر و ظرفهاي و ابزار سيمين و زرين
كه هركدام ستاره اي در آسمان هنر دست و ذوق و پسند ايراني بودند،
آب شدند تا به چهره شمش و دينار و درهم درايند، هيمن عرب سومار
خور ، بر آزادگان ايران چيره شد و كشور ما را كه بگفته برخي جامعه شناسان
حتي در آستانه ئ گذر به بورژوازي بود، سده ها به پس پرتاب كردند.
گرچه اكنون ديگر تازيان به خرج و حساب ايرانيان ، به آسودگي
ميزيستند و غلامان و كنيزان داشتند و پالوده خور شده بودند،
اما از ديد فرهنگي و انديشه و فلسفه، همان تازياني بودند كه
سوسمار ميخوردند.
برخي دوستداران عرب، از نسکها(كتابها) و ادبيات غني عرب سخن ميگويند.
اينان فراموش كرده اند كه اين همه پس از استيلاي عرب به عجم پديد
آمد. دستور زبان عربي را يك نابغه ئ ايراني نوشت. ولي همين ابن مقفع
بدست نيرنگ منصور، خليفه نابكار تازي، زنده زنده تكه تكه شده و
اندامش در تنور افكنده شد تا در پيش چشمانش بسوزند.
ايرانيان، نسکهاي بيشمار دانشي و فلسفي به زبان حاكم روزگار،
يعني تازي نوشتند و حتي چامه گويان ايراني تبار، نيك تر از خود عربان
شعر ميسرودند. ابن خلدون در كتاب خود آورده است كه بيش از ٩٠%
بزرگان دانش و حكمت و دين و فلسفه و تاريخ و جغرافي، ايرانيان بودند
و تازه در ١٠% بجا مانده، بيشتر يهوديان مسلمان شده، بويژه از
اندلس و آفريقا ديده ميشوند. پس تازيان از ديد فرهنگي سالها
همچنان سوسمار خور مانده بودند.
دريغ، كه گرچه امروز غربيان حتي " پور سينا"(ابوعلي سينا) را عرب ميدانند،
امّا تا كنون، از ميان عرب چهره ئ درخشاني كه خدمتي به بشريت
كرده باشد، بهيچ روي و هيچ كجا ديده نشده است و هيچ دانسته نيست كه
اگر شمشير هرقل ( هراكلس امپراتور رم شرقي ) جلوي سپاه عمر را
در كُنستانتينوپول ( قسطنطنيه !) نميگرفت و پُتك جنگي " شارل مارتل "
( شارل پـُتـك دار ؟ )، شاه فرانك ها، سر عربهاي اندلس را در " پواتيه "نميشكست، و اروپا نيز
مانند ايران سوخته و ويران ميگرديد، امروز با چه جهاني سياه روبرو بوديم !
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)