به گزارش خبرنگار «نیمرخ» برنا، در قرآن و احادیث، در مورد آثار مخرب تعجیل اشاره شده است اما در خصوص این رفتار از دیدگاه روانشناسی «حسین ابراهیمی مقدم» دکترای روانشناسی و مشاوره به برنا می‌گوید: عجول بودن را می‌توان از منظرهای مختلف بررسی کرد:

1- دسته‌ای از افراد به دلیل عجول بودن، انرژی مضاعف می‌گیرند و این عجله باعث پیشرفت آنها می‌شود و یا عجله را عاملی می‌دانند که شاید آنهارا از بلا و یا اتفاقی که ممکن است برای آنها بیفتد، نجات دهد؛ در نتیجه به مرور زمان، این افراد در خود این طور تلقی می‌کنند که این رفتار برایشان بسیار خوشایند است.

2- دسته‌ای دیگر عمدتاً افرادی هستند که در تمام امور عجله دارند و معمولا به این افراد«الف شخصیتی» می‌گویند. این افراد معمولا سعی می‌کنند کارهای خود را خیلی سریع و با عجله انجام داده و یا در آن واحد دو یا سه کار را با همدیگر انجام ‌دهند. در نتیجه این افراد به دلیل استرسی که دارند به مشکلات و بیماریهای قلبی و عروقی مبتلا می شوند.

3- برخی افراد کسانی هستند که متاسفانه واقعیت این است که جامعه هم، نگاه مثبتی نسبت به این افراد دارد و آنها را بعنوان کسانی که زرنگ هستند و در زمان کم به کارهای بیشتری می‌رسند، می شناسد.

4- برخی از افراد کسانی هستند که معمولا به دلیل اینکه تعجیل در کارها باعث می‌شود آنها از لحاظ اقتصادی و مادی و از نظر کارایی، نسبت به هم سن و سال‌های خود پیشی بگیرند به این رفتار خود ادامه می‌دهند، اما این افراد به دلیل اینکه خود را در وقت معین و مقرر در هر شرایطی آماده کرده و یا زودتر از آن وقت مقرر هم آمادگی خود را نشان می‌دهند، ضربه‌های روانی بسیاری به آنها وارد می‌شود.

علت تعجیل کردن:

علت این رفتارها معمولا به الگوهای رفتاری فرد برمی‌گردد؛ مثلا پدر و یا مادری که در کارها، با طمانینه رفتار نمی‌کنند و همیشه در رفتارها و کارهای روزمره خود عجله می‌کنند. آنها فکر می‌کنند که اگر رفتارشان با آرامش باشد، از نظر جامعه مورد پسند نیست.

معمولا تعجیل در رفتار افراد، باعث بالا‌رفتن هیجان شده و در افراد قدرت تفکر کاهش پیدا می‌کند و با کاهش قدرت تفکر، معمولا در دراز مدت، افراد احساس خوشایندی در زندگی خود ندارند.

3 توصیه برای عجله نکردن:

1- افراد سعی کنند با آرامش و با وقت شناسی (نه با طمانینه ی بیش از اندازه که کارهای او انجام نشود و نه انقدر تعجیل که باعث تخریب روحیه و روان آنها می‌شود)، رفتار کنند.

2- پدر و مادرها فرزندان خود را از دوران کودکی به یک آرامش روانی دعوت کنند و بدانند که آرامش روانی خیلی بیشتر از هرگونه موفقیتی است که فرزندان آنها چه از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و یا اجتماعی به دست می‌اورند؛ بنابراین آنها را تحت فشار قرار ندهند.

3- افراد بهتر است تقویت‌ها را درونی کنند و نباید از طرف دنیای بیرون و اجتماع و یا حتی خانواده این رفتار را در خود پرورش دهند. اگر رفتار آنها با آرامش و با تایید خود باشد، قطعا از خود راضی و خشنود هستند.