لباس سپيد بلندش را در آورد، به عنوان خداحافظي نگاهي به كافه قنادي انداخت، با مدير كافه قنادي كه هنوز در بهت و حيرت آن ملاقات عجيب بود وداع گفت و از در كافه قنادي خارج شد. بيرون سوز سردي مي وزيد و آفتاب مثل آدمهاي ملاريايي زرد و كم رمق بود. دستها را داخل جيب پالتو انداخت و پياده راه افتاد... بكجا برود!با چه كسي درد دل كند؟ ياس و نوميدي كشنده اي او را به اينسو و آنسو پرتاب ميكرد. در همين لحظات تخل و مرارت انگيز بود كه صداي حميد از پشت سرش بلند شد.
- تو كه تقصيري نداري؟ اگه هم داشته باشي مربوط به گذشته س! اون كه نگفت اين روزها هم تو زندگيت بوده!
- نه حميد، ديگه اصلا" فكر ازدواج نيستم، فكر هيچ چيز نيستم، مي خوام برم خودمو گم كنم! اون از توطئه فاطي، اين از ظاهر شدن بيموقع احمد... آخه من گناه دارم، چقدر بايد زجر بكشم، تو راخدا تنهام بگذار...
حميد برجا ايستاد تا شوكا در ميان موج جمعيت گم شد اما شب هنگام در خانه را بصدا درآورد.
- عشق من س!
حميد طوري رفتار ميكرد كه انگار هيچ حادثه اي اتفاق نيفتاده است.
- خانم جان گفت فردا شب جمعه اس، مي آد دنبالت تو را ميبره خونه، لباس عروسيتو بپوش، خانم جان يه چادر سرت ميكنه ميريم خونه ما، حاج آقا زن بي حجابو دوست نداره، نمي خوام توي ذوقش بخوره، فردا صبح هم قراره حاج آقا يه عاقد بياره خونه عقدت كنه، همانجا خونه ما بموني تا عروسي بگيريم...
حميد گرچه هنوز خارهاي حسادت قلبش را خونين مي كرد چرا كه هر مردي دلش مي خواهد عشق نخستين يك زن باشد اما صداقت عشق آنچنان در چهره و رفتار شوكا مي درخشيد كه جنون عاشقي غير معمول هم نبود، او جنون عاشقي داشت، به هيچ چيز انديشه نمي كرد جز رسيدن به معشوق. شوكا، از فردا مال من خواهد شد. همين، اما شوكا هنوز كاري داشت كه بايد انجام ميداد.
- حميد؟
- بله!
- مي توني فردا صبح بيائي دنبالم . كاري هست كه بايد با حضور خودتو انجام بشه .
حميد به فكر فرو رفت. اين چه كاريست كه بايد منهم باشم.
- چشم فردا صبح ميام دنبالت.
حميد با اتومبيل كرايسلر خوش ساختش برابر خانه آرمن بوقش را بصدا درآورد، شوكا منتظرش بود. كنار دستش نشست.
- بريم بيمارستان زنان، پيچ شمرون!
- چرا بيمارستان؟
- آنجا مي فهمي.
شوكا دست حميد را گرفت و رفت پيش خانم دكتر بخش.
- خانم دكتر شايد خواهش من عجيب و غريب باشه ولي خواهش مي كنم منو معاينه كنين و حقيقتو هرچي هست بنويسين!
معاينه انجام شد خانم دكتر و شوكا از اتاق معاينه خارج شدند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)