پدر و پسر

بدون تردید دوران نوجوانی دشوارترین دوران برای والدین و فرزندان است. با وجود هر نوع رابطه‌ای که از قبل داشته‌اید، در این دوران ارتباط شما با فرزند نوجوانتان به چرخه و مراحل متفاوتی وارد می‌شود. تا وقتی آنها در دوران بچگی به‌سر می‌برند، شما برای آنها مانند یک قهرمان هستید اما در دوران نوجوانی ممکن است به یک مشاور، که امیدوار هستید آنها در مورد تصمیمات بسیار سخت با او مشورت کنند، تبدیل شوید.

وقتی فرزند شما به سن نوجوانی رسید؛ در این بُرهه، احتیاج عاطفی به حضور پدر كاملاً مشهود می شود. البته واكنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است. دختران در سن بلوغ به جنس مخالف گرایش پیدا می كنند. آنها چون نیاز به محبت پدرانه را در خانه دریافت نكرده اند، سعی می كنند چنین محبتی را بیرون از منزل به دست آورند. پسران نیز ممكن است الگوهای نادرستی را برای خود ملاك رفتار مردانه قرار داده و رفتارهای ناسازگارانه ای از خود بروز دهند. فردی كه از كودكی مورد بی مهری والدین و اطرافیان قرار گیرد الگویی برای ابراز محبت به دیگران را نمی آموزد و نمی تواند عواطف و احساسات خود را به دیگران منتقل كند.


پدر یک نوجوان بودن بسیار سخت است. پدرها با حیرت و گاهی سردرگمی شاهد تغییر و تحولات فرزندانشان هستند. آیا تا کنون فکر کرده اید که نوجوانان دوست دارند پدرانشان درمورد آنها چه بدانند: مشکلات آنها، احساساتشان، زندگیشان؟ توجه کنید که این مسئله پیرامون به‌وجود آوردن محیطی است که ایجاد مشکلات را کاهش می‌دهد، نه درباره دفاع کردن.


در ادامه این مقاله ما به شما پدران عزیز، این نکات را خاطر نشان می کنیم:


* "من دیگه بچه نیستم". نوجوان ها بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارند به آنها بعنوان یک فرد بزرگسال احترام بگذارند. اینکه دیگران همچنان مثل قبل با آنها مثل یک بچه رفتار کنند برایشان عذاب آور است. اما پدرها می فهمند که نوجوانان مراحل مختلف بلوغ را پشت سر می گذارند و خیلی مهم است که واکنش خودتان را با مرحله بلوغ فرزندتان هماهنگ کنید. در اوایل نوجوانی باید از وضعیت آنها آگاه باشید و کمی بیشتر از یک بچه با او رفتار کنید.


* "من طوری رفتار می کنم که آماده ام یک بزرگسال باشم اما از وارد شدن به این مرحله از زندگی وحشت دارم." اینکه فرزند نوجوانتان آماده باشد که مثل یک بزرگسال با او رفتار شود یا نه، بسیار نگران مسئولیت ناشی از آن خواهد بود. باید بفهمید که با تمام تظاهری که به قوی بودن می کند، فرزند نوجوانتان از دنیای ناشناخته ای که پیش رویش است می ترسد. پدرهایی که می توانند کمی احترام را با کمی حساسیت برای این موقعیت ادغام کنند می توانند تکیه گاه خوبی برای نوجوانشان باشند.
نوجوان

* "دوستانم برایم اهمیت بیشتری پیدا کرده اند." بخشی از این روند تغییر این است که در آن نوجوان از وابستگی به والدین به سمت استقلال پیش می رود. این فرآیندی است که شما بعنوان پدر بسیار نسبت به آن هیجان زده می شوید. از این گذشته، آرزوی قلبی شما این است که فرزندانتان افرادی مستقل و مسئولیت پذیر شوند. بخشی از این فرایند شامل جدا شدن تدریجی از والدین و دیگران حتی دوستان می شود. این کاملاً طبیعی، قابل انتظار و مناسب است. پس اگر دیدید که فرزند نوجوانتان به جای خانه ماندن و با خانواده بودن با دوستانش وقت می گذراند زیاد ناراحت نشوید.


* "الان خیلی چیزها که قبلاً برایم سوال نبود، سوال شده است." بخش عمده ای از فرایند بلوغ این است که یاد بگیرید به فکر خودتان باشید. نوجوانانی که بچه های مطیع و فرمانبرداری بودند الان سوال می کنند که چرا باید کارهایی که با آنها می گویید انجام دهند. آنها قضاوت شما را هم زیر سوال می برند. آنها باورها و ارزش های پایه ای خانواده تان را زیر سوال می برند. این فرایند پرسش کاملاً طبیعی و سالم است. سعی کنید به آنها برای پیدا کردن پاسخ این سوالات کمک کنید.


* "اتفاقات خاصی برای هورمون هایم می افتد که نمی توانم برایتان توضیح دهم". پسرها وقتی نوجوان می شوند، خیلی زود رنج و تندخو شده و سریع صدایشان را بالا می برند مخصوصاً وقتی تحت استرس زیادی باشند. کنار دوستان از جنس مخالفشان احساس ناراحتی به آنها دست می دهد حتی اگر سالها با هم دوست بوده باشند. دوست دارند پوسترهایی روی دیوار اتاقشان بزنند که شما دوست ندارید. اما در اکثر این موارد خودشان هم علت احساسشان را نمی دانند. باید بفهمید که هورمون ها ممکن است علت ایجاد برخی از این رفتارها باشند. باید به آنها یاد بدهید که بااینکه سخت است اما می توانند هورمون هایشان را کنترل کنند.

در دوره نوجوانی احتیاج عاطفی به حضور پدر كاملاً مشهود می شود، واكنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است

* "من از آن نگاه متنفرم". این نگاه همان نگاه معروف مادر و پدرهاست. یک چشم غره که باعث می شود نوجوان فکر کند که به مشکل افتاده است. با باز نگه داشتن دریچه ارتباط بین خودتان و فرزند نوجوانتان باید استفاده از این چشم غره را کمتر کنید باید راه های دیگری پیدا کنید که به آنها نشان دهید که از دستشان ناراحت شده اید.


* "گاهی وقت ها دوست دارم فقط تنها باشم". نوجوانان دوست دارند وقتی به خود و دنیای خودشان فکر می کنند تنها باشند. بااینکه با دوستانشان خیلی حرف می زنند اما وقتی به خانه می آیند معمولاً به اتاقشان رفته و در را می بندند. این کاملاً طبیعی است و هیچ زنگ خطری به شمار نمی رود. اما اگر این رفتار افراطی شد آنوقت باید کمی نگران شوید.
پدر یک نوجوان بودن سخته یا آسون؟

* "گاهی وقت ها دلم می خواهد به حرفهایم گوش کنید". پدرها بیشتر وقت هایی که می خواهند مشکلی را حل کنند سریع شروع به نصیحت کردن می کنند. باید جلوی این کار را بگیرید و سعی کنید فقط به حرفهای فرزندتان گوش کنید. خیلی وقت ها گفتگوی بین والدین و نوجوان فرصتی است برای نوجوان تا خودشان بتوانند مشکلشان را حل کنند. باید این فرصت را به آنها بدهید تا بتوانند خودشان با مشکلات زندگی روبه رو شوند.


* "دوست دارم در کارهایتان ثبات قدم داشته باشید". بااینکه نوجوانها معمولاً دربرابر اعمال قدرت والدین طغیان می کنند اما از آنها انتظار دارند که قوانینی برای خود داشته باشند و همیشه براساس یکسری قوانین یکسان با آنها رفتار کنند. نباید بطور مداوم قوانین خود را تغییر دهید. یک قانون داشته باشید و به آن متعهد باشید. این ثبات قدم باعث می شود نوجوانتان چیزی برای تکیه کردن به آن داشته باشد.


* "روی حرفتان بایستید". نوجوانان از اینکه والدینشان یک روز یک چیزی بگویند و فردایش جور دیگری عمل کنند عصبانی می شوند. روی تعهدات خود بمانید. هیچ چیزی بدتر از شکستن قولتان نیست. اگر درمورد تماشای تلویزیون یا بازی های ویدئویی یک قانون خاص دارید، خود شما هم باید با همان قانون زندگی کنید. اگر به تعهدات خود وفادار بمانید فرزندتان هم احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.


نتیجه گیری

هیچ چیز در زندگی خسته کننده تر از زندگی با یک نوجوان نیست. نوجوانان در این دوران با احساسات و مشکلات تازه ای روبرو می شوند و از آن وابستگی که به والدینشان داشته جدا شده و کم کم افرادی مستقل می شوند. اگر پدرها بتوانند چند نکته ساده را در رفتارهایشان با آنها رعایت کنند، می توانند کمک بسیار خوبی به فرزند نوجوانشان نموده و به آنها برای انتقال از دوران بچگی به بزرگسالی یاری رسانند.