چه چیزی کم است؟

این خانه چیز هایی کم دارد
یک یار
یک شریک ،
تا دیگر در بدر
بدنبال همزبان
نگردی...

چراغ محبت در اطاق خاموش
است ،
اگر هم روشن
خیلی کم سو
کم سوی
کم سو...

خوشا آن دمی که
این چراغ ،
به نور " عشق " روشن
شود تا
دیگر از هر کسی
گدایی محبت
نکنی...

این بالکن ، چیزی کم دارد
آشیانه ایی شاید
برای کبوتری تنها ،
تنهاتر از
من و تو ...

خانه ای کوچک ، ساخته از
چوب
با سقفی شیب دار،
آب دان
و ظرفی
برای نان
و
دان...

این حجم بزرگ پر
از
قوطی کبریت ها
باز هم چیزی کم دارد ،
حیاطی پر از گل
دار و درخت
و چمنی سبز
سبز سبز...

بر روی چمن
برای گنجشکهای
شاد
و
زیبا ،
مشت مشت
دانه بپاشی
تا با زبان خودشان
برایت دعا کنند ...

و
به آوازی دسته جمعی
سکوت سنگینت
را بشکنند ،
و بعد
می دانی چه چیزی
کم داری؟

گل شقایق همیشه
عاشق
گل خورشیدی همیشه
تا بان
گل همیشه بهار،
تا برایت
عشق
و
دوستی
و
زندگی
ارمغان آورند...