صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 74

موضوع: اقلیت (فاضل نظری)

  1. #11
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    از حافظه آب


    دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
    آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

    خواستم نوح شوم موج غمت غرقم کرد
    کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت

    در قنوتم ز خدا عقل طلب می کردم
    عشق اما خبر از گوشه محراب گرفت

    نتوانست فراموش کند مستی را
    هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت

    کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
    ماه را می شود از حافظه آب گرفت


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #12
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    انار


    تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
    خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

    شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
    نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت

    مزن تیر خطا آرام بنشین و مگیر از خود
    تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت

    همیشه رود با خود میوه غلتان نخواهد داشت
    به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت

    به مرگی آسمانی فکر کن محکم قدم بردار
    به حلق آویز داری را که از دست تو خواهد رفت


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #13
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    فواره های فرود


    چه جای شکوه اگر زخم آتشین خوردم
    که هر چه بود ز مار در آستین خوردم

    فقط به خیزش فواره ها نظر کردم
    فرود آب ندیدم فریب از این خوردم

    مرا نه دشمن شیطانی ام به خاک افکند
    که تیر وسوسه از یار در کمین خوردم

    ز من مخواه کنون با یقین کنم توبه
    من از بهشت مگرمیوه با یقین خوردم

    قفس گشودی ام و اختیار بخشیدی

    همین که از قفست پر زدم زمین خوردم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #14
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    سیب سرخ


    با هر بهانه و هوسی عاشقت شده ست
    فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده ست

    چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
    گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده ست

    ای سیب سرخ غلط زنان در مسیر رود
    یک شهر تا به من برسی عاشقت شده ست

    پر می کشی و وای به حال پرنده ای
    کز پشت میله قفسی عاشقت شده ست

    آئینه ای و آه که هرگز برای تو
    فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده ست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #15
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    شعری در خاک


    مپرس حال مرا روزگار یارم نیست
    جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست

    نهال بودم و در حسرت بهار ولی
    درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست

    به این نتیجه رسیدم که سجده کردن من
    به جز مبارزه با آفریدگارم نیست

    مرا ز عشق مگویید ، عشق گمشده ای ست
    که هر چه هست ندارم که هر چه دارم نیست

    شبی به لطف بیا بر مزار من ، شاید
    بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #16
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    ماه


    نیستی کم از آیینه نه حتی از ماه
    که ز دیدار تو دیوانه ترم تا از ماه

    من محال است به دیدار تو قانع باشم
    کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه

    به تمنای تو دریا شده ام گر چه یکی است
    سهم یک کاسه آب و لب دریا از ماه

    گفتم این غم به خداوند بگویم دیدم
    که خداوند جدا کرده زمین را از ماه

    صحبتی نیست اگر هم گله ای هست از اوست
    می توانیم برنجیم مگر ما از ماه!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #17
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    شهر (1)


    شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده ست
    آسمانا کاسه صبر درختان پر شده ست

    زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای
    از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده ست

    چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
    چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده ست

    بس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند
    دیگر از گل های پرپر خاک گلدان پر شده است

    دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر
    شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده ست

    شهر گفتم؟شهر! آری شهر! آری شهر! شهر
    از خیابان از خیابان از خیابان پر شده ست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #18
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    نامه


    اگر چه شمعی و از سوختن نپرهیزی
    نبینمت که غریبانه اشک می ریزی

    هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن
    بخند گر چه تو با خنده هم غم انگیزی

    خزان کجا تو کجا تک درخت من باید
    که برگ ریخته بر شاخه ها بیاویزی

    درخت فصل خزان هم درخت می ماند
    تو پیش فصل بهاری نه اینکه پاییزی

    تو را خدا به جهان هدیه داده چون باران
    که آسمان و زمین را به هم بیامیزی

    خدا دلش نمی آمد که از تو جان گیرد
    وگرنه از دگران کم نداشتی چیزی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #19
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    از سر بی حوصلگی


    نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
    که زخم های دل خون من علاج نداشت

    تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
    که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت

    منم خلیفه تنهای رانده از فردوس
    خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت

    تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
    که سکه های من از ابتدا رواج نداشت

    نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
    چراغ نه! که به گشتن هم احتیاج نداشت


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #20
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    ابریشم


    راحت بخواب ای شهر آن دیوانه مرده ست
    در پیله ابریشمش پروانه مرده ست


    در تنگ دیگر شور دریا غوطه ور نیست
    آن ماهی دلتنگ خوشبختانه مرده ست

    یک عمر زیر پا لگد کردند او را
    اکنون که می گیرند روی شانه مرده ست

    گنجشک ها از شانه هایم برنخیزید
    روزی درختی زیر این ویرانه مرده ست

    دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
    آن شمع را خاموش کن پروانه مرده ست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/